< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1400/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرایط متعاقدین /فقه پزشکی /مسائل مستحدثه

خلاصه مباحث گذشته:

بیان شد که برای انعقاد قرارداد درمانی، طرفین قرارداد باید عاقل باشند. گفتیم باید عقل در اینجا معنا شود. گفتیم مراد از عقل در اینجا داشتن قوه عاقله است یعنی تشخیص خیر و شر و انتخاب خیر نسبت به شر. بحثی مطرح شد که قوه عاقله ذو مراتب است؛ کدام مرتبه از قوه عاقله در قراردادها شرط است؛ آیا مرتبه اعلی شرط است یا اقل مراتب. گفتیم اقل مراتب شرط است. در مورد اینکه اقل مراتب چیست فقها اختلاف کردند. بعضی گفتند اگر از او قصد متمشی می شود کفایت می کند. صاحب جواهر فرمود بعضی از مجانین، قصد از آنها متمشی می شود. پس قصد، ملاک جنون نیست.

به نظر ما اینکه شیخ انصاری در مکاسب قصد را مطرح کردند و عقل را جزء شروط متعاقدین نیاوردند به این دلیل است که اقل مراتب عقل را معین کرده باشند. اگر این را قبول نکنید تعیین عاقل بودن یا نبودن، به عهده عرف است و وقتی به عرف سپردید به مشکلاتی برخورد می کنید که به سادگی قابل حل نیست.

این پرسش که جنون چه مرتبه ای از نابسامانی روانی است در همه جوامع وجود دارد.

1- تشخیص عاقل بودن یا نبودن بیمار

در کتاب پزشک و ملاحظات اخلاقی صفحه 30 آمده «خانم ج 79سال دارد او در زمینه دیابت قندیِ غیر وابسته به انسولین به علت کانگرن انگشتان اول و دوم پای راستش در بیمارستان بستری می باشد. او به تنهایی زندگی می کند. علاقه ای به پزشکان ندارد. علی رغم دریافت یک هفته آنتی بیوتیک وریدی بهبودی مشاهده نمی شود. پزشکان به خانم ج می گویند انگشتان مبتلای او باید قطع شود. خانم ج می گوید من نمی دانم شما بعد از قطع انگشتان با آنها چکار خواهید کرد» این نحوه صحبت کردن او علامت این است که فکر او صحیح کار نمی کند. آیا او را فاقد عقل بگوییم و برایش ولیّ شرعی مشخص کنیم یا در حدی است که خودش تصمیم بگیرد. صرف اینکه بگوییم یکی از شرایط متعاقدین، عقل است کفایت نمی کند بلکه باید عقل معنا شود و بعد از اینکه معلوم شد دارای مراتب است باید بررسی شود که کدام مرتبه مدنظر است. موضوعا باید احراز شود و باید یک ملاک قابل ارزیابی دقیق ارائه دهیم تا به مشکل برنخوریم.

در بحث ظرفیت در جلد سوم همین کتاب فصلی باز شده به نام «چگونگی برخورد با موضوع ظرفیت در عمل» یعنی چگونه تشخیص دهیم یک نفر دیوانه است یا نه؟

می فرماید «پزشک در معاینه بالینی یک دید کلی نسبت به ظرفیت تصمیم گیری بیمار پیدا می کند» اینکه می گویید پزشک این مسأله را حس می کند، در جایی که پزشک خودش یک طرف قرارداد است کافی نیست چون ممکن است پزشک بگوید این بیمار قدرت تصمیم گیری دارد لکن شخص بزرگتر بیمار-مثلا برادر یا پدر او- بگوید این شخص اصلا قدرت تصمیم گیری نداشته و چرا شما با این شخص قرارداد بستید و عمل کردید. این مسأله باعث می شود که گاهی موجب می شود غیر پزشک نظر دهد.

برای گرفتن رضایت، اگر پزشک پای قرارداد را امضاء کند، ارزشی ندارد و می گویند شخص ثالثی مثلا مسئول بخش اخلاق امضاء کند تا رسمیت داشته باشد. احراز ظرفیت از طرف خود پزشک، ممکن است برای پزشک مشکل ایجاد کند چون ذی نفع بوده و در معرض اتهام است به همین خاطر نمی توان شهادت او را پذیرفت و معمولا می گویند کمیته اخلاق بالینی باید آن قرارداد را امضاء کند.

2- اصل اولی در تعیین سلامت یا جنون بیمار

در همان کتاب آمده «در بیشتر موارد پزشک دلیلی برای سؤال پیرامون ظرفیت بیمار نمی بیند.» یعنی فرض می کند که اهلیت دارد. می گوییم این اول دعوی است. باید ببینیم در مورد معامله ای که می خواهد شکل بگیرد، اصل این است که طرف مقابل را واجد شرایط فرض کنید یا فاقد شرایط. اینها تأسیس اصل کرده اند به این صورت که اصل، واجد شرایط بودن بیمار است مگر اینکه خلافش ثابت شود. حال باید بررسی کنیم که آیا این اصلی که تأسیس کرده اند صحیح است یا نه؟ یعنی باید دید اگر جایی که به مشکلی برخوردیم، اصل را بر واجد شرایط بگذاریم یا فاقد شرایط. اصل در معامله صحت است یا فساد. باید دید اصل در معاملات صحت است و اگر صحت است آیا شامل شرایط عقد و متعاقدین می شود یا فقط بعضی را می گوید یا اینکه اصل در معامله فساد است. اگر اصل مثلا فساد شد، وقتی تعارض ظاهر و اصل شد چکار کنیم. ظاهر حال انسانها این است که سالم هستند.

در این کتاب می گوید اصل این است که شخص سالم است. آیا این اصل با ظاهر فرق دارد. ما چه چیزی باید بگوییم؟

مسأله دیگر اینکه در بعضی بیماران قطع به عدم ظرفیت داریم. نویسنده می گوید «در بعضی بیماران مثلا بیماران در حال کما، یا بیمار مبتلی به جنون شدید، می دانیم ظرفیت ندارد» حال اگر نمی دانیم که در بیمار ظرفیت تصمیم گیری وجود دارد یا نه؟ آیا باید سراغ اصل برویم؟

3- راه های تشخیص عقل

این کتاب می گوید با سه روش می توان تشخیص اهلیت داد. یکی اینکه بیمار تست عملکرد شناختی دهد با این تست می توان عقل او را تشخیص داد. تست های شناختی می گوید که شخص تشخیص خیر و شر دارد یا نه؟ ولی در تستهای شناختی انتخاب خیر و شر فهیمده نمی شود. یعنی معلوم نمی شود که این شخص علاوه بر تمییز خیر و شر، خیر را انتخاب می کند و از شرّ اجتناب می کند یا نه؟ این تستها نهایتا می گوید که این شخص تمییز خیر و شر می دهد اما اینکه انتخاب گر خیر و شر است یا نه؟ با این تست ها معلوم نمی شود. در تعریف قوه عاقله گفتیم دو چیز است یکی تشخیص خیر و شر و دیگر انتخاب کردن یک طرف.

پس برای تشخیص اینکه شخص قوه عاقله دارد یا نه؟ سه راه وجود دارد. یکی اینکه پزشک در معامله بالینی تشخیص دهد که بیمار چنین قوه ای دارد. راه دیگر اعمال تست شناختی است -گفتیم این تست ها فقط یک جزء از قوه عاقله را ثابت می کند وآن هم اینکه این شخص قوه تمییز خیر وشر دارد ولی انتخاب گری معلوم نمی شود- راه سوم این است که در خصوص این شخص ارزیابی خاصی انجام می دهد. به او توضیحاتی را ارائه می کند تا ببیند چطور تصمیم گیری می کند. یعنی فهمیدن او مفروغ عنه است لکن اینکه چطور تصمیم گیری می کند را ملاک قرار می دهد. معمولا برای تصمیم گیری روش درمان را پیشنهاد می دهد و شخص بیمار رد درمان می کند. مثلا در همان مثال خانم ج که در مورد روش درمان با او صحبت شد، گفت بعد از قطع انگشتان چکار می کنید؟ ممکن است بگوییم معلوم است که قرار است به زباله های بیمارستان ملحق شود -و این سوال او را نشان بی عقلی او بدانیم- در حالی که ممکن است این خانم معتقد باشد، این انگشت که استخوان دارد باید دفع شود و اتفاقا سوال او نشان از عقل او داشته باشد. این گونه موارد در ارزیابی های اختصاصی معلوم می شود.

تشخیص ظرفیت اگر به مرحله آزمون اختصاصی رسید، اینکه شخص درست تصمیم می گیرد یا نه؟ را نباید پزشک بگوید چون ممکن است پزشکی لاابالی باشد و به بیمار بگوید مثلا باید الکل بخوری و بیمار بگوید نمی خورم. اینکه شخص می گوید من نمی خورم، باید معلوم شود که چرا اینطور پاسخ داده و ردّ درمان کرده است. اگرناظر به ارزش های فرهنگی می گوید من نمی خورم، این نشان از عقل او دارد. بنابراین برای تشخیص ظرفیت اگر روشهایی داشته باشید مقدم بر اجرای اصل است. باید ظرفیت را تشخیص داد و اگر نتوانستیم تشخیص دهیم و قضیه مشکوک ماند باید به اصل رجوع کنیم و بحث کنیم که آیا اصل عاقل بودن است یا مجنون بودن.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo