< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1400/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اصول فقه پزشکی /فقه پزشکی /مسائل مستحدثه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در اصول فقه پزشکی بود. اولین بحثی که مطرح شده تعریف اصول فقه است. گفتیم علمی است که از قواعدی که در مسیر استنتاج حکم کلی فرعی الهی مورد استفاده قرار می گیرد، بحث می کند. یعنی در اصول فقه قواعدی داریم که در مسیر استنتاج فایده دارد. گفتیم خود این قواعد مشتمل بر حکم شرعی نیست اگر مشتمل بر حکم شرعی شد، قاعده اصولیه نیست و قاعده فقهیه است.

1- موضوع اصول فقه

گفتیم موضوع علم اصول فقه حجت است. این تعریف وسیع تر از تعریفی است که سابقا از اصول فقه می کردند که می گفتند موضوع اصول فقه، ادله اربعه است. می گوییم موضوع علم اصول فقه، حجیت است و هرچیزی که حجیت داشته باشد از آن بحث می کنیم. این رویکرد باعث شده در کتب اصولی متأخر بحث بنای عقلا را داشته باشیم و بگوییم اگر چنین بنایی در زمان شارع بوده و ردعی نبوده حجت است. وقتی بنای عقلا را احراز می کنیم، دلیل نقلی نداریم و اثبات می کنیم که در زمان شارع این بناء وجود داشته بعد از اینکه این موارد مسلم شد می گوییم شارع ردع نکرده است و عدم ردع دلیل بر صحت است. سکوت شارع یک نحوه تقریر شارع است و ممکن است بنای عقلا را از این جهت داخل بحث سنت کنیم.

بحث حجیت قیاس، بحث از ادله اربعه نیست در عین حال جایگاهی برای آن قرار می دهید. وقتی موضوع حجت شد، مسائلی که در مذاهب دیگر به عنوان حجت قلمداد می شود را می توانید مطرح کنید و در مورد آنها بحث کنید هرچند ممکن است در نهایت آن را قبول نکنید.

مرحوم آخوند در تعریف علم اصول فرموده «علم اصول فقه علم به قواعدی است که یکی از این دو ویژگی را دارند. یکی اینکه در طریق استنباط حکم شرعی کلی واقع می شوند و دیگر اینکه در مقام عمل، فقیه وظیفه عملی را به واسطه آن کشف می کند»

علم اصول با توجه به اینکه استدلال در مورد حجت است ممکن است در طول زمان دچار تطور و تغیر شود. این تطورات در کتب فعلی اصول منعکس نشده است و اگر سیر تاریخی مسائل اصولی در کتب اصول مطرح می شد، در فرآیند استنباط دخیل بود. مثلا متقدمین به زمان معصوم نزدیک تر بودند و بعضی از آنها در زمان غیبت صغری زندگی می کردند و با نائب معصوم در تماس بوده اند. بنابراین نکاتی که از نظر تاریخی نیاز داریم باید جبران کنیم.

2- رئوس ثمانیه

در مقاله نوشته ایم «در نگاه علم شناسانه دانشمندان شرقی، برای شناخت هر علم بایستی به چند پرسش پاسخ داد: چیستی موضوع علم؟ تاریخچه علم؟ هدف و فایده علم؟ آنچه در هر دانشی محور مسائل آن علم قرار می گیرد، موضوع بشمار می آید» این اشاره به رئوس ثمانیه علم است. رئوس ثمانیه یک نحوه علم شناسی است. پرسش هایی که در مورد خود علم فقه می شود را رئوس ثمانیه می گویند. مثلا موسس علم کیست، موضوعش چیست و فایده آن چیست و...

در اروپا نحوه دیگری شناسایی علم دارند. در ادبیاتشان مبحثی دارند به نام جامعه شناسی علم، و به سبک دیگری در مورد شناخت علم صحبت می کنند. این تعبیر را دکتر احد فرامرز قراملکی، در یک مقاله ای آورده به نام «علم شناسی دانشمندان شرقی» یعنی رئوس ثمانیه را مورد بررسی قرار داده و روشهای علم شناسی دانشمندان اروپایی را اشاره ای کرده است. اطلاعات کلی خوبی در این مقاله قرار دارد.

معمولا علما از این رئوس ثمانیه به تعریف علم و موضوع علم قناعت کرده اند. موضوع علم اصول بعضی گفته اند ادله اربعه است ولی ما این را بسط داده و گفتیم، موضوع، آنچه می تواند حجت باشد در علم فقه، موضوع علم اصول می باشد. اصول فقه را علما بحث کرده اند ولی اصول کلام، تفسیر و ... را بحث نکرده اند. علت عدم بحث این بوده که با یادگیری اصول فقه، غنی می شود از اصول تفسیر و کلام و... و می تواند آنها را کشف کند.

اگر ملاک حجیت در فقه را فهمیدیم می توانیم حدس بزنیم چه مواردی حجیت در کلام و نحو و... است. اصول فقه، اصول علوم اسلامی است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo