< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1400/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اصول فقه پزشکی /فقه پزشکی /مسائل مستحدثه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در اصول فقه پزشکی بود. در باب حجت گفتیم در اصول بحث می کنیم از چیزی که احتمال دارد حجت باشد.

1- حجیت قرآن

در خصوص حجیت کتاب نکاتی را آورده ایم و اشاره ای کرده ایم به اختلاف مشهوری که در بین شیعه است و آن این است که بزرگان شیعه حجیت کتاب را عموما پذیرفته اند ولی اخباریین حجیت ظواهر کتاب را مورد تشکیک قرار داده اند. مرحوم شیخ انصاری[1] در رسائل تشکیکات اخباریون را بیان کرده و جواب داده است.

2- شبهات اخباریون در تمسک به ظواهرکتاب

شیخ انصاری تفصیلی از اخباریون نقل کرده به اینصورت که اخباریون گفته اند عمل به ظواهر کتاب بدون اینکه تفسیر و توضیحش از معصوم رسیده باشد جایز نیست؛ بنابراین قائل هستند به اینکه از قرآن یک ظهور بدوی در ذهن ما شکل می گیرد و یک ظهوری داریم که بعد از تفسیر معصومین شکل می گیرد. این ظهوری که ممکن است بدون تفسیر معصومین شکل گیرد قابل استناد در احکام شرعیه نیست.

2.1- ادله اخباریون: روایات عدم جواز تفسیر به رأی قرآن

دلیل اخباریون بعضی روایاتی است که مرحوم شیخ حر عاملی فرموده این روایات متواتر است. مرحوم شیخ انصاری تواتر این روایات را نفی نمی کند بلکه ظهور این روایات در مدعای اخباریون را نفی می کند. روایاتی داریم به این مضمون که ما را از اینکه بخواهیم معانی قرآن را خودمان بگوییم منع کرده است.

می گوییم باید بررسی کنیم که آیا این روایات می خواهد عدم حجیت ظواهر کتاب را بگوید یا می خواهد بگوید که شما آراء خودتان را به قرآن تحمیل نکنید و از این منع کرده است؟

از جمله این روایات، روایت نبوی صل الله علیه و آله می باشد «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ‌»[2] از این روایت می فهمید کسی که تفسیر به رأی کند جایگاه خودش را در جهنم درست کرده است. تفسیر به رأی نزد مجتهدین حرام است ولی اخباریون ممکن است دامنه تفسیر به رأی را طوری توسعه داده باشند که شامل ظواهر قرآن نیز شود.

در روایت دیگر آمده است «مَنْ قَالَ فِي الْقُرْآنِ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»[3] کسی که در مورد قرآن سخنی بگوید که از روی علم نباشد، باید خود را برای آتش آماده کند.

در روایت دیگر آمده است «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ»[4] کسی که تفسیر به رأی می کند، افترا به خدا می‌بندد.

در روایت ابی بصیر آمده «وَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ إِنْ أَصَابَ لَمْ يُؤْجَرْ وَ إِنْ أَخْطَأَ خَرَّ أَبْعَدَ مِنَ السَّمَاءِ»[5] اگر کسی تفسیر به رأی کند و حتی اگر خلاف واقع نگوید، اجری ندارد و اگر خطا کند در جهنم به اندازه فاصله آسمان تا زمین سقوط می کند.

در روایت دیگر آمده «قَالَ وَ رَوَى الْعَامَّةُ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ فَأَصَابَ الْحَقَّ فَقَدْ أَخْطَأَ»[6] اگر کسی به رأی خودش تفسیر قرآن کند و حتی اگر مخالف واقع نگوید، کارش خطاست.

در روایت دیگر آمده «وَ فِي الْمَجَالِسِ وَ التَّوْحِيدِ وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلَامِي وَ مَا عَرَفَنِي مَنْ شَبَّهَنِي بِخَلْقِي وَ مَا عَلَى دِينِي مَنِ اسْتَعْمَلَ الْقِيَاسَ فِي دِينِي»[7]

در روایت دیگر آمده «مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْحُكُومَةِ فَقَالَ- مَنْ حَكَمَ بِرَأْيِهِ بَيْنَ اثْنَيْنِ فَقَدْ كَفَرَ- وَ مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ كَفَرَ»[8] اگر قاضی در مقام قضاوت به جای اینکه حکم خدا را بگوید حکم خودش را بگوید، کافر شده است.

از مجمع البیان نقل شده «قَالَ وَ صَحَّ عَنِ النَّبِيِّ ص وَ الْأَئِمَّةِ ع أَنْ تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ لَا يَجُوزُ إِلَّا بِالْأَثَرِ الصَّحِيحِ وَ النَّصِّ الصَّرِيحِ»[9] تفسیر قرآن نیاز به اثر صحیح یا نص صریح دارد. مرحوم طبرسی که این روایت را نقل کرده آیا در تفسیر خودشان، غیر از روایت آورده است یا نیاورده؟ ایشان موارد دیگری غیر از روایات آورده است. اگر اثر صحیح فقط باید بیاید این نقل قول هایی که ایشان آورده است چه می شود؟ پس معلوم می شود تفسیر قرآن معنای خاص خودش را دارد.

در روایت دیگر آمده «لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ»[10]

2.1.1- جواب اخباریون

مرحوم شیخ می فرماید این روایات در مورد تفسیر قرآن است. آیا أخذ به ظواهر قرآن تفسیر محسوب می شود؟

در کتب اصولی آمده آیه می تواند عام باشد و روایت آن را تخصیص بزند. اگر روایت بتواند عموم قرآن را تخصیص بزند، این عموم قبل از فحص نمی تواند حجت باشد، بنابراین وقتی می خواهیم آیات را معنا کنیم، ابتداء باید فحص کنیم ببینیم در روایات چیزی تفسیر این آیه باشد. اگر بخواهیم چیزی را به خدا نسبت دهیم، و توضیحی از ائمه علیهم السلام در مورد آیه وارد شده باشد باید آن توضیح را کنار آیه قرار داده تا بتوانیم مراد آیه را بفهمیم.

2.1.2- وهم و دفع

سوال می شود که تفسیر قرآن به قرآن چیست. مثلا تفسیر المیزان تفسیر قرآن به قرآن است. علامه طباطبایی بعد از بیان تفسیر آیه، روایاتی را در آن زمینه مطرح می کند. تا اینجا شبهه را برطرف نمی کند چرا که شاید کسی بگوید این کار تکمیلی است. ظاهر قضیه این است که علامه طباطبائی در استظهار خودشان این روایت را دخالت نداده است بلکه روایت را شاهد برای فهم آورده اند.

به نظر ما علامه طباطبایی در آن مجالی که تفسیر قرآن به قرآن می کند، در این موارد روایات را دیده است و مدنظرش است اما به خاطر اینکه استناد به روایات ما ممکن است مواجه با این اشکال شود که ما مذهب شما را قبول نداریم، ایشان تلاش کرده که همان مفاهیمی که در روایات آمده را از خود آیات استخراج کند. علامه کلامی که می گوید تنافی با روایات ندارد. ایشان مطالبی را که از جمع بندی روایات استفاده می شده، در تفسیر قرآن استفاده کرده است. در اینصورت حتی کسانی که مخالف هستند نیز می توانند از این تفسیر استفاده کنند. ایشان از آیات استظهار کرده و ظواهر نیز حجت است.

اشکالی مطرح کرده اند به اینکه بحث از حجیت ظواهر قلیل الفائده می شود چرا که حجیت ظواهر بعد از فحص از روایات است و در مورد آیات، روایات داریم و موردی برای ظواهر باقی نمی ماند چرا که ظاهر هر آیه ای را بخواهید أخذ کنید در آن زمینه روایت وجود دارد.

مرحوم شیخ[11] می فرماید در باب عبادات ممکن است چنین کلامی گفته شود ولی در مورد بحث معاملات موارد زیادی وجود دارد که در آن زمینه روایتی وارد نشده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo