< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1400/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شروط عوضین /فقه پزشکی /مسائل مستحدثه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در رابطه با شرایط عوضین در اجاره درمانی به اینجا رسید که باید عوضین معلوم باشند، اگر عوض مجهول باشد، اجاره باطل است.

1- ادله شرطیت معلومیت عوضین

گفتیم بنای عقلا بر این است که در عقد اجاره باید عوضین معلوم باشند. گفتیم فقها به غیر از بنای عقلا به دو دلیل دیگر تمسک کرده اند. فقها به اجماع و قاعده نفی غرر نیز تمسک کرده اند.

گفتیم اجماع در این مسأله نمی تواند دلیل قاطع باشد. اما اگر گفتید کاری به اجماع نداریم، چرا که مدرک اجماع قاعده نفی غرر است، باید این قاعده رابررسی کنیم. گفتیم چون مستند این قاعده روایت می باشد باید از سند و دلالت روایت بحث کنیم.

2- بررسی سندی و دلالی قاعده نفی غرر

در بحث سند چون همه این روایت را قبول کرده اند، و فریقین این روایت را از حیث صدور تلقی به قبول کرده اند، آن را می پذیریم.

در باب دلالت باید تکلیف خودمان را بااین عبارت روشن کنیم. در روایت آمده «وَ فِي الْأَحَادِيثِ الصَّحِيحَةِ أَنَّهُ ص نَهَى عَنْ بَيْعِ الْغَرَر»[1] باید معلوم شود غرر چیست که از آن نهی شده است.

2.1- معنای غرر در روایت «نهی النبی ص عن بیع الغرر»

علما در بحث اجاره در سه مسأله با تکیه بر این حدیث فتوا داده اند. یکی از آن مسائل همین بحث شرط معلومیت عوضین می باشد. در کتاب «العناوین الفقهیه» فرموده چند تا از عناوین مبطل عقود هستند. در این کتاب آمده است «العنوان السابع و الأربعون قاعدة الغرر»[2] ایشان فرموده باید علم به عوضین داشته باشید به این معنا که در خارج موجود باشند تا غرر بوجود نیاید «و يتضح من هذه القاعدة اشتراط العلم بوجود العوضين و الوثوق به،و لذا اشترطوا في السلم أن يكون المبيع عام الوجود في رأس الأجل حتى يوثق بوجوده، و اشترطوا عدم كون العوض مما أشرف على التلف و الهلاك، لعدم الاعتماد على وجوده، و نظائر ذلك» می فرماید به همین خاطر در بیع سلف می گویند باید در تاریخی که می خواهید جنس را سلف بخرید یا بفروشید زمانی باشد که موقع فصل بدست آمدن محصول باشد برای اینکه عام الوجود باشد. بنابراین باید جنسی که معامله می کنید موقع حصول و وفور آن باشد. پس اگر معامله ای انجام دهید که در زمان تحویل جنس، آن جنس کمیاب باشد، مصداق غرر است. پس یک معنای غرر این است که انجام معامله ریسک زیاد داشته باشد. ریسک در وجود خارجی داشته باشد یعنی احتمال وجود خارجی را خیلی کم می دانید. فقها فرموده اند باید علم یا اطمینان به وجود جنس معامله شده داشته باشید وگرنه معامله غرری است. پس یک مورد غرر جایی است که می گویید معلوم الوجود نیست. اگر مجهول الوجود شد معامله غرری است.

ایشان می فرماید «و كذا اشتراط القدرة على التسليم أو التسلم في وجه قوي، بمعنى لزوم كون العوضين مما يمكن عادة حصوله لجانب الطالب، سواء كان بتسليم المالك الأول له إياه أو بتسلمه بنفسه و إن ورد على هذا الشرط روايات أيضا كما على [عدم] جواز بيع ما ليس عنده لكن لا حاجة إليها بعد تمامية القاعدة» دومین ضابطه این است که شخص بتواند آن را تحویل دهد ولی اگر نتواند تحویل دهد، معامله را غرری می کند. بله اگر فروشنده نمی تواند آن را تسلیم کند ولی مشتری می تواند آن را بدست آورد، معامله صحیح است مثلا فروشنده مالی دست ظالمی دارد که خودش نمی تواند از چنگ او خارج کند ولی مشتری می تواند آن را بگیرد، در این صورت معامله صحیح است.

مورد بعدی این است «و كذا اشتراط العلم بالعوضين قدرا و جنسا و وضعا، كما ذكروه و بعبارة اخرى: العلم بما تختلف به الراغبات و تتفاوت به القيم. فإن هذه الشروط الثلاثة العامة البلوى الكثيرة الدوران مأخوذة من قاعدة إبطال الغرر، و فروع ذلك مما لا يخفى على المتتبع، لا حاجة إلى أن نشير إليها» مثلا دکتری جراح پلاستیک است و در صورت شخصی بر اثر تصادفی مشکلی بوجود آمده است. این پزشک دو نوع می تواند بخیه بزند.یک نوع این است که جای آن ضربه باقی می ماند و نوع دیگر اینکه جای آن باقی نمی ماند. به تناسب نوع خدمت رغبت شخص فرق می کند. ممکن است کسی برایش مهم باشد که جای آن باقی نماند و متقبل هزینه زیاد شود ولی شخص دیگر بگوید نمی توانم این هزینه زیاد را تحمل کنم و جای آن بماند مانعی ندارد. فهم غرر این است که شامل همه این موارد می شود. پس غرر یعنی جهل به کمیت و کیفیت و هرچیزی در عوضین که ممکن است رغبت معامله کننده را تغییر دهد.

2.2- معنای لغوی غرر

از نظر لغوی معنای غرر را اینطور فرموده «و ثانيها: إنه قد حكي عن الأزهري: أن بيع الغرر ما كان على غير عهدة‌ و لا‌ ثقة» معلوم الوجود بودن را در تعریف لغوی هم آورده اند. بعد فرموده «و في القاموس: غره غرا و غرورا و غرة بالكسر فهو مغرور و غرير: خدعه و أطمعه بالباطل فاغتر، و الاسم: الغرر» غرر یعنی خدعه و معامله ای که در آن فریب باشد. البته این معنا را ممکن است به گونه ای ربط به معنای قبل دهیم ولی حقیقتش چیز دیگری است و به معنای تدلیس است. غرر مبطل است ولی ممکن است در باب تدلیس گفته شود معامله باطل نیست ولی خیار دارد یعنی عقد متزلزل. اینها باید از هم تفکیک شود. معنای غرر جهل است و فریب غیر از غرر است. در نهایه آمده «و عن النهاية الأثيرية: بيع الغرر ما كان له ظاهر يغر المشتري، و باطن مجهول»

2.2.1- نظر استاد در معنای غرر

پس دو معنا برای غرر قابل تصور است یکی مجهول بودن و دیگر اینکه ریسک معامله زیاد باشد که فقها تعبیر به خطر کرده اند. البته ریسک در هر معامله ای وجود دارد ولی مراد ریسکی است که عقلا اقدام به آن نمی کنند.

حاصل کلام این شد که غرر آن جهالتی است که اگر در معامله باشد رغبت متعاقدین به آن معامله تغییر می کند و چنین جهالتی را عقلا در معاملات تحمل نمی کنند و عرفا آن را باطل می دانند و از حیث شرع نیز پیامبر اکرم صل الله علیه و آله از چنین معامله ای نهی کرده اند.

نهی در این روایت، تأیید بنای عقلا است و امضای بناء عقلاست و تأسیس جدیدی از جانب شارع نیست.

 


[2] العناوین الفقهیه، مراغی، سید میر فتاح بن علی حسینی، ج2، ص309. بقیه مطالبی که از ایشان در تقریر نقل شده از این آدرس به بعد می باشدچند صفحه باهم مطالعه شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo