< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1400/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مالک شدن عوضین /فقه پزشکی /مسائل مستحدثه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در رابطه قرارداد بین پزشک و بیمار بود.

1- مالک شدن عوضین

مرحوم صاحب عروه می فرماید «يملك المستأجر المنفعة في إجارة الأعيان، و العمل في الإجارة على الأعمال بنفس العقد»[1] به محض انعقاد عقد، مستأجر مالک منفعت در اجاره اعیان، و مالک عمل در اجاره اعمال می شود. ایشان فرموده «إذا استأجره لقلع ضرسه و مضت المدّة الّتي يمكن إيقاع ذلك فيها و كان المؤجر باذلًا نفسه استقرّت الأُجرة» در زمان سابق، دندانپزشکی به عنوان کار پزشکی نبوده است و کسی که نیاز به کشیدن دندان داشته به کسی پولی می داده که با ابزار ابتدایی آن را از دهان شخص بیرون می کشیده است. اما در عصر حاضر اینطور نیست.

در زمان ما اگر کسی برای ترمیم دندان رجوع کرد وقتی که قرارداد منعقد شد، برای کشیدن دندان نیاز به آمپول بی حسی است و نیاز است چند دقیقه ای بعد از تزریق آمپول بیمار صبر کند تا دندان بی حس شود و یا اینکه بیمار کودک است و بعد از بی حسی تا دقایقی اجازه نمی دهد که او را نزد دکتر برای کشیدن دندان ببرند حال که پزشک منتظر است تا بی حسی صورت گیرد یا کودک خودش را در اختیار پزشک قرار دهد، و قرارداد درمان بسته شده است، اگر پزشک آماده برای کار است و بیمار خودش را تسلیم نمی کند اجرت پزشک ثابت می شود یعنی اجرت را طلبکار است حتی اگر دندان را نکشیده است. علت استقرار اجرت این است که مشکل از ناحیه بیمار است و پزشک می توانست در این مدت کار دیگری انجام دهد و دندان شخص دیگری را درمان کند ولی اینکار را نکرده و در اختیار بیمار بوده است و بیمار ضامن خسارت اوست به خاطر قاعده «من اتلف مال الغیر فهو له ضامن»

سوال می شود آیا این بیمار که خودش را در اختیار پزشک قرار نمی دهد، آیا مال پزشک را تلف کرده است؟ این قاعده «من اتلف مال الغیر فهو له ضامن» می گوید اگر مالی تلف کردی ضامن هستی ولی در اینجا مالی تلف نشده است بلکه جلوگیری از رسیدن منفعت شده است. آیا فوت منفعت، صدق تلف مال می کند.

ایشان در ادامه فرموده «سواء كان المؤجر حرّا أو عبداً بإذن مولاه و احتمال الفرق بينهما بالاستقرار في الثاني دون الأوّل لأنّ منافع الحرّ لا تضمن إلّا بالاستيفاء لا وجه له، لأنّ منافعه بعد العقد عليها صارت مالًا للمستحقّ، فإذا بذلها و لم يقبل كان تلفها منه، مع أنّا لا نسلّم أنّ منافعه لا تضمن إلّا بالاستيفاء، بل تضمن‌ بالتفويت أيضاً إذا صدق ذلك، كما إذا حبسه و كان كسوباً فإنّه يصدق في العرف أنّه فوَّت عليه كذا مقداراً، هذا و لو استأجره لقلع ضرسه فزال الألم بعد العقد لم تثبت الأُجرة لانفساخ الإجارة حينئذٍ» درست است که در زمان ما ممکن است گفته شود پزشکی که عبد باشد نداریم، ولی درمانگاه ها و بیمارستان ها دندانپزشک را اجیر می کنند که برای آنها کار کند و در واقع طرف حساب بیمار، دولت است و شخصی که منفعت پزشک را خریده، به دولت بدهکار است چرا که پزشک خدمت خودش را به آن بیمارستان دولتی یا درمانگاه فروخته است. ایشان فرموده تفاوتی بین حر و عبد بودن نیست. بعضی گفته اند بین حر و عبد فرق دارد. در مورد حر گفته اند مالی از شخص ضایع نشده است ولی اگر پزشک عبد باشد مالی ضایع شده است.

در مانحن فیه مثال حر و عبد مثل این است که شخص مطب خصوصی داشته باشد-حر- یا اینکه در درمانگاه یا بیمارستان دولتی کار کند-عبد- باید بگوییم که شخص چون از دولت پول می گیرد که کار انجام دهد، خسارتی به دولت وارد شده چرا که پزشک از دولت پول می گیرد تا کار انجام دهد پس خسارتی به دولت وارد شده است ولی در مطب خصوصی خودش مالی کسب نکرده است وفقط منفعتی از او فوت شده است و هنوز مالیت ندارد. صاحب عروه می فرماید تفصیلی که داده شده را قبول نداریم و بیمار ضامن است.

پس صاحب عروه فرمود که بیمار در صورت اتلاف وقت پزشک، ضامن است و باید هزینه را به پزشک پرداخت کند. لکن فقها فرموده اند مستحب است که حرّ آن مال را نگیرد. البته در مورد عبد بخشیدن یا نبخشیدن در اختیار او نیست و مولی تصمیم گیرنده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo