< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1400/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: ضمان پزشک /فقه پزشکی /مسائل مستحدثه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما در مسأله پنجم از فصل سوم کتاب عروه بود. گفتیم طبیبی که مباشر درمان است ضامن خسارتی است که وارد می‌کند. اگر عمل جراحی انجام داد و مثلا چشم شخص را از بین برد، ضامن است.

1- برائت از ضمان توسط پزشک

مسأله دیگری که مطرح می شود این است که «إذا تبرأ الطبيب من الضمان و قبل المريض أو وليه‌ و لم يقصر في الاجتهاد و الاحتياط برأ على الأقوى‌»[1] اگر پزشک گفت من درمان انجام می دهم ولی اگر بیماری خوب نشد، ضامن نیستم یا اگر جراحی کردم و سعی خودم را کردم، و شخص مرد من ضامن نیستم، در این صورت ضامن نیست. اگر أخذ برائت کند و در پزشکی نیز کوتاهی نکند ولی خسارت وارد شود، ایشان فرموده علی الاقوی پزشک ضامن نیست.

1.1- دلیل عدم ضمان

علت عدم ضمان چیست؟ به این دلیل که روایتی در این زمینه وارد شده است. در روایت آمده «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَنْ تَطَبَّبَ أَوْ تَبَيْطَرَ فَلْيَأْخُذِ الْبَرَاءَةَ مِنْ وَلِيِّهِ وَ إِلَّا فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ»[2] حضرت می فرماید در صورت عدم أخذ برائت ضامن است ولی اگر أخذ برائت کند ضامن نیست.

سوال می شود که آیا أخذ برائت چنین اثری دارد با این وجود که اصل، ضمان پزشک است. بعضی از فقها فرموده اند اینجا برائت از ضمان جایز نیست چرا که اسقاط حق قبل از ثبوت حق است. طبق این مبنا بعضی از فقها فرموده اند که پزشک ضامن است.

پس بعضی فقها می گویند که کار پزشک اینجا اسقاط حق قبل از ثبوت حق است و جایز نیست. در مقابل بعضی دیگر از فقها فرموده اند که این مربوط به موردی است که استثناء نشده باشد ولی پزشک طبق این روایت از این قاعده استثناء شده است.

سوال می شود که روایات دیگری داشتیم که می گفت طبیب ضامن است حال چرا باید این روایت مقدم باشد. براین اساس ابن ادریس فرموده در فرض أخذ برائت ضامن باشد را قبول نداریم.

مرحوم صاحب جواهر فرموده أخذ برائت به معنای شرط ضمن عقد است. شرط ضمن عقد لازم است و طبق این شرط، دیگر چیزی به عهده طبیب نیست و ضامن نیست.

بحث دیگری در مقام وجود دارد و آن هم اینکه چون بیمار نیاز به درمان دارد و پزشک هم حاضر به درمان بدون أخذ برائت نیست، بیمار مجبور می شود که به پزشک برائت دهد.

می توان گفت این وجه عقلی حکمت برای جواز أخذ برائت است ولی آیا می تواند دلیل بر اسقاط حق واقع شود. در دلیل عقل باید آن دلیل قطعی باشد ولی اینجا دلیل قطعی محسوب نمی شود و در نتیجه دلیل عقل نمی تواند وجه برای اسقاط حق باشد.

1.2- شروط عدم ضمان پزشک

أخذ برائت به وسیله پزشک را مشروط به دو شرط کرده اند یکی اینکه طبیب حاذق باشد یعنی تخصص لازم برای کار درمانی داشته باشد. شرط دوم این است که در کار خودش کوتاهی نکرده باشد. با توجه به مطالب بیان شده معلوم شد که مجموعا باید سه شرط با هم جمع شوند تا از عمومات ضمان خارج شویم. اول اینکه پزشک حاذق باشد و دوم اینکه کوتاهی در انجام وظیفه پزشکی نکند و سوم اینکه أخذ برائت کند. اگر شک کنیم در بعضی از این شروط، اصل ضمان پزشک است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo