< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1401/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: سقط جنین/ فقه پزشکی/ مسائل مستحدثه

 

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در فقه پزشکی بود. بیان کردیم که تداوی در مواردی واجب است مثل مواردی که حفظ جان به آن وابسته است. یک توهمی برای بعضی بوده که رجوع به پزشک حرام است چرا که شفا فقط به دست خداست. این توهم را جواب دادیم. مسأله دیگری که مطرح شد این بود که حکم معالجه و درمان چیست؟ یعنی پزشکی که صلاحیت کار درمان دارد، حکم این پزشک چیست؟ گفتیم اگر درمان بیمار متوقف بر طبابت اوست، بر این پزشک واجب است که اقدام کند و درمان کند. این بحث مطرح شد که اگر درمان واجب است، گرفتن حق ویزیت چه حکمی دارد. این مسأله مفصلا بیان شد. رابطه پزشک و بیمار را گفتیم قرارداد اجاره است و گفتیم مثل همه قراردادهای شرعی و قانونی دارای شرایطی است مثل رضایت و قصد و اهلیت طرفین معامله. گفتیم تمام شرائطی که در اخلاق پزشکی است شرایطی است که فقها در بحث شروط اجاره مطرح کرده اند.

1- شرط اجاره، مشروعیت عمل مورد اجاره

از شرایط اساسی هر قراردادی این است که مورد قرارداد مشروع باشد. یعنی کار حرامی را از پزشک نخواهد که انجام دهد. مثلا بحث سقط جنین اینجا مطرح می شود. اگر سقط جنین حرام است آیا استثنائاتی دارد یا نه؟

اگر سقط جنین حرام باشد، أخذ اجرت در مقابل آن حرام است و آثار وضعی مالی که أخذ می شود در جامعه بروز می کند.

مسائلی مانند اعمال زیبایی و تتو و خالکوبی و به مرگی -قتل ترحم آمیز- ذیل این بحث مطرح می شود.

2- سقط جنین

اجماع داریم که سقط جنین حرام است. گفته اند چندین آیه از قرآن دال بر حرمت سقط جنین است.

2.1- آیات دال بر حرمت سقط جنین

از جمله آیاتی که ادعا شده دلالت بر حرمت سقط جنین دارد آیه شریفه ﴿وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِ‌ ذَنْبٍ‌ قُتِلَت﴾‌[1] است. این آیه می گوید روز قیامت سوال می شود دختری که زنده به گور شده است به چه گناهی او را کشتند. از این آیه می فهمیم کشتن و زنده به گور کردن دختر، مورد نهی الهی است و مورد غضب خداست. ممکن است گفته شود سقط جنین تفاوت با این بحث دارد یکی اینکه به سقط جنین، زنده به گور کردن نمی گویند و دیگر اینکه سقط جنین اعم از دختر و پسر است. لفظ این آیه مبارکه، دلالت بر حرمت سقط جنین نمی کند. مجمع البیان[2] فرموده بعضی به نحو «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سَأَلَت‌» یعنی به صیغه معلوم این آیه را قرائت کرده اند به این معنا که خود دختری که زنده به گور شده سوال می کند که چرا من را زنده به گور کردید. این قرائت نیز دلالت لفظی بر مطلب ندارد. بنابراین اصل این قضیه که بگوییم این آیه لفظا دال بر حرمت سقط جنین می کند، استدلال کاملی نیست.

ممکن است گفته شود که با تنقیح مناط از این آیه حرمت سقط جنین فهمیده می شود؛ ولی تنقیح مناط غیر از دلالت لفظی آیه است. بحث تنقیح مناط بحث دیگری است که باید در مورد آن جداگانه بحث کرد.

آیه دیگری که ادعا شده از آن حرمت سقط جنین مستفاد است آیه شریفه ﴿مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي‌ الْأَرْضِ‌ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً﴾[3] است. این آیه می فرماید اگر کسی بدون دلیل شخصی را بکشد – برخلاف جایی که دلیل داشته باشد مثلا شخص دیگر را به خاطر قصاص به قتل برساند یا به خاطر اینکه شخص فساد فی الارض کرده، او را بکشد- گویی این شخص تمام مردم را کشته است.

حرمت قتل نفس در آیه شریفه ﴿وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ‌ اللَّهُ‌ إِلاَّ بِالْحق ﴾َ[4] نیز مطرح شده است. آیه قتل نفس را حرام اعلام کرده است. آیا سقط جنین مصداق قتل نفس است یا نه؟ اگر مصداق قتل نفس باشد، آیه دال بر حرمت آن است.

بحثی شده که سقط جنین، مصداق قتل نفس نیست چون نفس یعنی انسان و به جنین، انسان نمی گویند. ممکن است بین قبل از ولوج روح و بعد از ولوج روح تفصیل داد که خواهد آمد انشالله.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo