< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1401/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: سقط جنین/ فقه پزشکی/ مسائل مستحدثه

 

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما در روایات دال بر حرمت سقط جنین بود. در مورد «عده من اصحابنا» عبارتی از کتاب «سماء المقال» بیان کردیم. گفتیم وقتی مرحوم کلینی می گوید «عده من اصحابنا» بعد از این عبارت یکی از این سه روای هستند «احمد بن محمد بن عیسی، احمد بن محمد بن خالد، سهل بن زیاد»

1- بررسی سندی روایت دال بر حرمت سقط جنین

در روایتی که بیان شد، سهل بن زیاد آمده است «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ امْرَأَةٍ شَرِبَتْ دَوَاءً وَ هِيَ حَامِلٌ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِذَلِكَ زَوْجُهَا فَأَلْقَتْ وَلَدَهَا قَالَ فَقَالَ إِنْ كَانَ لَهُ عَظْمٌ وَ قَدْ نَبَتَ عَلَيْهِ اللَّحْمُ عَلَيْهَا دِيَةٌ تُسَلِّمُهَا لِأَبِيهِ وَ إِنْ كَانَ حِينَ طَرَحَتْهُ عَلَقَةً أَوْ مُضْغَةً فَإِنَ‌ عَلَيْهَا أَرْبَعِينَ‌ دِينَاراً أَوْ غُرَّةً تُؤَدِّيهَا إِلَى أَبِيهِ قُلْتُ لَهُ فَهِيَ لَا تَرِثُ وَلَدَهَا مِنْ دِيَتِهِ مَعَ أَبِيهِ قَالَ لَا لِأَنَّهَا قَتَلَتْهُ فَلَا تَرِثُهُ»[1] . این عده ای که از سهل بن زیاد نقل می کنند چهار نفر هستند. از علامه حلی از شیخ کلینی نقل می کند «و قال كلّما ذكرت عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، فهم: علىّ بن محمّد بن علّان، و محمّد بن أبي عبد اللّه، و محمّد بن الحسن، و محمّد بن عقيل الكليني» این چهار نفر از نظر وثاقت، نیاز به بررسی دارد. در مورد علی بن محمد بن علان، بحثی است که ایشان پدرش علان بوده یا اینکه لقب خودش است. بعضی از علما فرموده اند خودش ملقب به علان بوده در حالی که در خلاصه علامه و همین متن آمده «علی بن محمد بن علان» ظاهرا علان، لقب چند نفر در یک طایفه بوده است. ممکن است بگوییم به علی بن محمد، ابن علان می گویند چون پدرش علان بوده است نه اینکه بگوییم محمد پسر علان است. پدرش علان بوده و خودش ابن علان شده است. آنچه که مهم است آیا ایشان شناخته شده است یا اینکه مجهول است. علان، معاصر با زمان غیبت صغری بوده است و با حضرت ولیعصر علیه السلام مکاتبه کرده است. حضرت در جواب مکاتبه فرموده اند امسال نرو و این شخص رفته است.

در مورد وثاقت علی بن محمد بن علان، نجاشی می گوید «علي بن محمد بن إبراهيم بن أبان الرازي الكليني‌ المعروف بعلان يكنى أبا الحسن. ثقة، عين. له‌ كتاب أخبار القائم [عليه السلام‌]، أخبرنا محمد قال: حدثنا جعفر بن محمد قال: حدثنا علي بن محمد. و قتل علان بطريق مكة»[2] پس ایشان را نجاشی توثیق کرده است.

در مورد «محمد بن ابی عبدالله» نجاشی فرموده «محمد بن جعفر بن محمد بن عون الأسدي أبو الحسين الكوفي‌ ساكن الري. يقال له محمد بن أبي عبد الله، كان ثقة، صحيح الحديث، إلا أنه روى عن الضعفاء»[3] محمد بن جعفر همین محمد ابی عبدالله است. پس ایشان نیز توثیق شده است.

راوی سوم «محمّد بن الحسن» است. ایشان مشترک بین چند راوی است. سماء المقال می گوید احتمال زیاد باید محمد بن حسن الصفار باشد که از مشایخ کلینی است و نیاز به توثیق ندارد.

راوی چهارم «محمّد بن عقيل الكليني» است. ایشان مجهول است. سماء المقال در یک شعری عده را بیان کرده است. می‌فرماید:

یعنی عده ای که از سهل بن زیاد روایت می کنند کارشان آسان نیست به این خاطر که تطبیق آنها به رجال موثق نیاز به اجتهاد دارد.

سهل بن زیاد را محمد بن عیسی از قم اخراج کرده است. محمد بن عیسی وکیل ائمه علیهم السلام بوده و شیخ القمیین. علت اخراج او، نقل از ضعفا است. محمد بن عیسی، سختگیری های زیادی داشتند و گاهی باعث می شده کسی که حق او نبوده از قم اخراج می شده است. نمی شود به بهانه اینکه بعضی از معاصرین سهل نکاتی را به ایشان خرده گرفته اند از او دست برداشت. آیت الله وحید خراسانی در مورد سهل، دو هفته بحث کرده است. نتیجه بحث ایشان این شده که «الامر فی السهل سهل»

گفتیم با مقدمه مرحوم کلینی نمی شود سهل را توثیق کرد چون از کلام ایشان وثوق به صدور حاصل می شود.

در مورد «علی بن رئاب عن ابی عبیده» حداقل سه تا ابی عبیده در طبقه کسانی که از امام باقر علیه السلام بتوانند نقل روایت کنند داریم در کتب رجال، ابی عبیده مطلق داریم و مقید. در بعضی از کتب، این روایت را می گوید مراد «حذاء» است. احتمال می رود که «حذاء» همین ابی عبیده باشد ولی مشکل توثیق ندارد.

گفتیم این روایت 5 سند دارد. سند دومی که مرحوم کلینی برای همین روایت نقل کرده، صحیح است. یک سند دیگر شیخ طوسی دارد که به دو طریق نقل کرده است. یک طریق آن، طریق شیخ به «حسن بن محبوب» است و طریق دیگر به «حسین بن سعید اهوازی» است. مرحوم علامه در رجال، طرق بزرگان را بررسی کرده که آیا این طریق ثقه هستند یا خیر. در طریق شیخ به «حسن بن محبوب» علامه فرموده این طریق حسن است چون مشتمل بر «ابراهیم بن هاشم» است. در مورد «ابراهیم بن هاشم» در کتب رجالی توثیقی نیامده است. بعضی می گویند جلالت او واضح بوده و نیاز به بیان نداشته است. بعضی می‌گویند ما نتوانستیم وثاقت او را احراز نکردیم. در مورد طریق شیخ طوسی در سماء المقال آمده بابی تحت «الفائدة الثانية [فى تعرّض العلّامة لطرق الشيخ في التهذيبين‌]»آمده است. ایشان فرموده «و ثانيا: إنّ ما جرى على تحسين الطريق إلى الحسن بن محبوب، و نظائره، من جهة الاشتمال على علي بن إبراهيم بن هاشم» البته این عبارت یک ایراد دارد و آن هم اینکه باید «ابراهیم بن هاشم» باشد «نه علی بن ابراهیم بن هاشم» چرا که ایشان اختلافی نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo