< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1401/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: آناتازی /فقه پزشکی /مسائل مستحدثه

 

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما در آناتازی داوطلبانه بود. شخص بیماری که شدت بیماری او به گونه ای است که می داند دیگر زنده نخواهد ماند برای اینکه این مدت درد را تحمل نکند آیا می تواند به پزشک بگوید من را خلاص کن و پزشک هم او را بکشد.

نظر صاحب جواهر در حکم قصاص در آناتازی در فرض داوطلبانه بودن

گفتیم از نظر تکلیفی این شخص نمی تواند برای عمر خودش تصمیم بگیرد چرا که کار حرامی است. حال اگر کسی این کار حرام را انجام داد، آیا قصاص ثابت می شود. گفتیم دو قول در مسأله وجود دارد. یک قول این است که می توان قصاص کرد. صاحب جواهر این نظر را تقویت کرد و مرحوم خویی نیز همین نظر را داد. ما گفتیم تصور ایشان این بوده که حکم عامی وجود دارد و یک اطلاقی در مورد قصاص وجود دارد که شامل بحث ما نیز می شود. اگر این عموم و اطلاق را پذیرفتید می‌گوییم اذن خود شخص نمی توان آن را تخصیص بزند. در اینصورت کلام مرحوم صاحب جواهر و مرحوم خویی صحیح است که فرموده اند حتی اگر اذن دهد، عموم و اطلاق شامل مانحن فیه می شود و قصاص ثابت است. ولی ما گفتیم شاید این مورد تخصصا از عمومات و اطلاقات خارج است نه اینکه تخصص خورده باشد.

اشکال استاد به صاحب جواهر(ره)

به نظر ما آنچه که ایشان انجام داده است تمسک به عام در شبهه مصداقیه مخصص است. اگر در مصداق بودن برای یک عموم شبهه داشته باشید، نمی توان به عموم تمسک کرد. بنابراین از یک جهت فرض ایشان این بوده که عمومی داریم و این فرض نیز مصداق آن است. ولی ما می گوییم در این مورد قتل ترحم آمیز که داوطلبانه بوده باید بحث شود که آیا موضوع قصاص هست یا نه. از سه ناحیه ممکن است اشکال شود. اولا از حیث مفهوم قصاص. مفهوم قصاص آیا شامل مانحن فیه می شود. گفته اند قصاص یعنی همان کاری را که او کرده شما هم انجام دهید. دکتر از باب عطوفت و ترحم و از باب درخواست بیمار، او را کشته است. ما می گوییم این کار ترحم نیست. بحث در این است که عواطف او تحریک شده است من او را کشتم. این شخص اشتباه کرده ولی باید احساس او را بررسی کرد. اینجا به نظر ما قصد کشتن نداشته و نباید او را قصاص کرد. همین که شخص اذن داده و پزشک هم عرفا ترحم کرده -هرچند شرعا حرام مرتکب شده و نباید مرتکب شد- می گوییم اینطور نیست و قصاص مفهوما اینجا صدق نمی کند.

نکته دیگر اینکه از آیاتی که از آن تشریع قصاص استفاده می شود این آیه است﴿ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي‌ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُورا﴾[1] در این آیه قصاص را منوط به ظلم مقتول کرده است. حال می گوییم از نظر عرفی این شخص در اوج درد و رنج بوده است. شخص در این وضعیت می گوید من را خلاص کن. اینجا عنوان مظلوم، عرفا صادق نیست، هرچند شرعا ظلم تلقی می شود.

نکته سوم این است که در آیه شریفه آمده ﴿ فَمَنِ اعْتَدى‌ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‌ عَلَيْكُم»[2] شهید اول این شرط را آوردکه قتل باید عمدی باشد. این شرط نیز در شریع آمده است. «و هو إزهاق النفس المعصومة المكافئة عمدا عدوانا»[3] اگر عدوان نباشد اصلا موضوع قصاص محقق نمی شود.

نظر استاد در مسأله

بنابراین به نظر می رسد در این فرضی که شخصا داوطلبانه درخواست قتل خودش را می دهد، شخص اگر اذن دهد، از عمومات قصاص تخصصا خارج است. تکرار می کنیم که اینجا بحث حکم تکلیفی نیست بلکه بحث حکم وضعی یعنی قصاص است. نتیجه کلام اینکه اینجا حق با قول اشهر است و قصاص ثابت نمی شود چرا که موضوعا از عمومات قصاص خارج است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo