< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1401/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: آناتازی /فقه پزشکی /مسائل مستحدثه

 

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما در این بود که اگر کسی ترک فعلی انجام دهد و این ترک فعل موجب قتل کسی شود، آیا قصاص وجود دارد یا نه؟ گفتیم وجوب حفظ نفس از مسلمات است لکن ممکن است شرایطی داشته باشد که اینجا وجوب نداشته باشیم. نکته ای که هست این است که وجوب نفس مسلمان در چه حدی اثبات می شود. علما در موضوع وجوب حفظ نفس مطالبی را گفته اند.

وجوب حفظ نفس محترمه

به تناسب اینکه اگر کسی در حال نماز خواندن بود و در حال نماز دید کسی در حال تلف شدن است، آیا می توان نماز را قطع کرد یا نه؟ بحث کرده اند که آیا قطع نماز جایز است. یکی دیگر اینکه از مواردی که در صورتی که آب را برای وضو استفاده کند، جان کسی در خطر می افتد و برای حفظ جان او از تلف شدن به خاطر تشنگی آیا می تواند آب را به او بدهد و تیمم کند؟ در هر دو مورد وجوب حفظ نفس را مفروغ عنه گرفته اند لکن در مورد حدود و ثغور آن مباحثی صورت گرفته است.

در کتاب «موسوعه فقه اسلامی» کلامی از مرحوم امام نقل کرده به این صورت که «و قال الإمام الخميني: «لا يجوز قطع الفريضة اختياراً، و تقطع للخوف على نفسه أو نفس محترمة أو عرضه أو ماله المعتدّ به و نحو ذلك، بل قد يجب القطع في بعض تلك الأحوال»[1] نماز واجب را نمی توان قطع کرد مگر در جایی که خوف بر نفس خودش یا نفس محترمانه یا آبرو یا مال معتد به در کار باشد. در ادامه آمده «و قال في موضع آخر: «في كلّ‌ مورد يتوقّف حفظ النفس على ارتكاب محرّم، يجب الارتكاب، فلا يجوز التنزّه و الحال هذه، و لا فرق بين الخمر و الطين و بين سائر المحرّمات، فإذا أصابه عطش حتى خاف على نفسه جاز شرب الخمر، بل وجب، و كذا إذا اضطرّ إلى غيرها من المحرّمات» در هر موردی که حفظ نفس متوقف بر ارتکاب امر حرامی باشد، واجب است ارتکاب حرام وفرقی نیز بین شرب خمر یا خوردن خاک و سایر محرمات نیست. اگر عطشی بر او عارض شد که جانش در خطر بود می تواند بلکه واجب است شرب خمر کند همینطور دیگر محرمات.

مراد از نفس محترمه

در ادامه مراد از نفس محترمه را بیان کرده «نعم، وقع الكلام في المراد من النفس هنا، حيث عبّر عنها الفقهاء في المقام ب‌ (النفس المحترمة)، أي حكموا بوجوب حفظها و إنقاذها من الهلاك، فيقع التساؤل عن النفس المحترمة و القدر المتيقّن من المراد بها.

و لا شكّ‌ في أنّ‌ القدر المتيقّن من المراد بها هو نفس المسلم، أمّا غيره من النفوس التي يحرم إتلافها - كالذمّي و المعاهد - فقد اختلفوا في وجوب حفظها و إنقاذها، فقد يستفاد من ظاهر كلام جماعة وجوب حفظ نفس الذمّي» ایشان فرموده قدر متیقن از نفس، نفس مسلمان است و از ظاهر کلام بعضی اصحاب فهمیده می شود که نفس کافر ذمی نیز وجوب حفظ نفس دارد. علامه حلی در تذکره وجوب حفظ نفس ذمی را واجب می داند.

حفظ جان محترمه، واجب است. در مورد اینکه نفس محترمه چیست، اختلاف است. بعضی گفته اند فقط مسلمان ولی بعضی شامل کافر ذمی نیز می دانند.

عدم وجوب حفظ نفس کسی که حیات مستقر ندارد

قبلا گفتیم یا حیات مستقر است یا غیر مستقر. حفظ جان مسلمان در صورت حیات مستقر واجب است. در صورتی که حیات مستقر نباشد، تردید است که وجوب حفظ نفس شامل آن شود که به نظر ما شامل چنین صورتی نمی شود. از اطلاق و عموم دلیل حفظ نفس می خواستید برای وجوب حفظ نفس کسی که حیات مستقر ندارد استفاده کنید ولی به نظر ما اصلا این دلیل شامل چنین شخصی نمی شود. در همین کتاب آمده «من الواضح المتسالم عليه بين الاُصوليين أنّ‌ الشكّ‌ في القدرة على التكليف لا يكون مورداً للبراءة، بل على المكلّف الفحص و التبيّن ليتحقّق الامتثال أو يحرز عجزه؛ ليكون معذوراً، إلّا أنّ‌ البعض خالف ذلك.

فإذا رأى المكلّف شخصاً في حال الغرق، و شكّ‌ في قدرته على إنقاذه، و ذلك للشكّ‌ في إجادته للسباحة في الماء العميق مثلاً، يجب عليه الإقدام على إنقاذه، فإن تبيّن أنّه قادر فهو، و إلّا فيحرز عجزه و يرتفع التكليف عنه و يكون معذوراً، و لا يجوز الرجوع إلى أصالة البراءة في المقام؛ لأنّه من الشكّ‌ في القدرة و هو ليس بمؤمّن لا عقلاً و لا شرعاً كما حقّق في محلّه»[2] اگر شک در قدرت دارید نمی توانید برائت جاری کنید مثلا اگر کسی را دید که در حال غرق شدن است، و نمی داند می تواند او را زنده بیرون بیاورد یا نه؟ واجب است اقدام کند. اگر متوجه شد که نمی تواند بیرون بیاورد، تکلیفی ندارد ولی اگر ناتوانی را احراز نکرده نمی تواند او را نجات ندهد. اینجا شک در اصل تکلیف ندارد به بهانه شک در قدرت نمی تواند اقدام نکند. پس بحث در این است که جایی می دانید حفظ نفس واجب است ولی نمی دانید می توانید او را نجات دهید یا نه؟ اینجا باید برای حفظ نفس اقدام کنید.

اگر بگویید حفظ نفس واجب است ولوحیات مستقر نداشته باشد نمی توانید کوتاهی کنید و باید او را نجات دهید ولی اگر گفتید در حیات غیر مستقر وجوب حفظ نفس وجود ندارد، در اینصورت لازم نیست اقدام کنید. به نظر ما وجوب حفظ نفس نیست و نیاز به اقدام نیست ولی احتیاط می دهیم که شخص پزشک ترک فعل نکند و اقدام کند.

 


[1] جمعی از پژوهشگران. نويسنده موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت (ع).، 1423 ه.ق.، موسوعة الفقه الإسلامي طبقا لمذهب أهل البیت علیهم السلام، قم - ایران، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بيت (عليهم السلام)، جلد: ۱۸، صفحه: ۴۲۵.
[2] جمعی از پژوهشگران. نويسنده موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت (ع).، 1423 ه.ق.، موسوعة الفقه الإسلامي طبقا لمذهب أهل البیت علیهم السلام، قم - ایران، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بيت (عليهم السلام)، جلد: ۱۸، صفحه: ۴۲۸.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo