< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1401/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: ضمان پزشک /فقه پزشکی /مسائل مستحدثه

 

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما در رابطه با ضمان پزشک بود. مسأله دیگر این است که اگر پزشک اقدامی که انجام داده تحت عنوان یک قرارداد نباشد بلکه از باب خیراندیشی و احسان کار را انجام داده، در اینصورت نیز ضامن است؟

1- موارد عدم ضمان پزشک

یک قاعده داریم به نام قاعده احسان«ما علی المحسنین من سبیل» اگر کسی بخواهد احسان کند، به واسطه احسانش نباید مورد مؤاخذه قرار گیرد. ممکن است بگوییم در مورد محسنین، ضمان برداشته می شود. بعضی از فقها گفته اند وقتی کار از روی احسان باشد، نباید مزد دریافت کند. بعضی از آیه﴿هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ﴾[1] استفاده کرده اند که در مقابل احسان پزشک، او هم احسان کرده و مزد دهد لکن خود پزشک اگر نیکی کرده نمی تواند مطالبه مزد کند. ممکن است در باب احسان بگوییم محسنین ضامن نیستند.

مورد دیگر در مورد عدم ضمان پزشک این است که پزشک مباشرت در درمان نمی کند و تجویز هم نمی کند بلکه توصیف می‌کند؛ مثلا می گوید درمان بیماری قند، این است و راه علاجش این است. حال اگر بیمار رفت انجام داد و تلفی صورت گرفت، در اینصورت ضمان وجود ندارد.

پس موارد ضمان در مورد جایی است که تحت چارچوب قرارداد باشد یا به صورت مباشر و یا غیر مباشر. اما در جایی که پزشک توصیف می کند، ضمان ثابت نمی شود. در روایت هم که آمده بود «مَنْ تَطَبَّبَ أَوْ تَبَيْطَرَ فَلْيَأْخُذِ الْبَرَاءَةَ مِنْ وَلِيِّهِ وَ إِلَّا فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ»[2] «تطبب» به معنای اقدام طبیبانه کردن است.

2- روایات دال بر موارد عدم ضمان پزشک

مرحوم صاحب جواهر 4 روایت در پایان بحث ضمان در این مسأله آورده است. صاحب جواهر می خواسته از این روایات نتیجه بگیرد که اگر طبیب مباشرت برای علاج نداشته باشد و تجویز طبی نکند بلکه فقط توصیف باشد، ضامن نیست.

اگر شک کنیم پزشک ضامن است یا نه، اصل عدم ضمان است. صاحب جواهر می فرماید در همه مواردی که گفتیم ضامن نیست، بعضی روایات عدم ضمان را حمل بر این موارد کنیم. بعضی از بزرگان فرموده اند صاحب جواهر با این روایات می‌خواهد بگوید پزشک ضامن نیست چه أخذ برائت کرده باشد و چه أخذ برائت نکرده باشد و صاحب جواهر می خواهد عدم ضمان را ثابت کند. ولی به نظر این برداشت از صاحب جواهر صحیح نیست و اگر أخذ برائت نکرد ضامن نیست چون خود ایشان بعد از بیان این چهار روایت می فرماید «و لعله على ذلك يحمل‌»[3] یعنی در مواردی از قبیل توصیف ضامن نیست. اینجا روایاتی را که آورده بیان می کنیم.

در روایت آمده «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ إِسْحَاقَ قَالَ: كَانَ لِيَ ابْنٌ وَ كَانَ تُصِيبُهُ الْحَصَاةُ فَقِيلَ لِي لَيْسَ لَهُ عِلَاجٌ إِلَّا أَنْ تَبُطَّهُ فَبَطَطْتُهُ فَمَاتَ فَقَالَتِ الشِّيعَةُ شَرِكْتَ فِي دَمِ ابْنِكَ قَالَ فَكَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ ع فَوَقَّعَ ع يَا أَحْمَدُ لَيْسَ عَلَيْكَ فِيمَا فَعَلْتَ شَيْ‌ءٌ إِنَّمَا الْتَمَسْتَ الدَّوَاءَ وَ كَانَ أَجَلُهُ فِيمَا فَعَلْتَ»[4] منظور از حصات، سنگ کلیه است. «بط» به معنای شکافتن و جراحی کردن است. فرزند شخصی سنگ کلیه داشته و به او گفته اند راه علاجش جراحی است و او هم فرزند را نزد دکتر برده و جراحی کرده و فرزندش مرده است حالا به او می گویند در خون بچه شریک است. می گوید به امام هادی علیه السلام نامه نوشتم که آیا من مقصر هستم. حضرت در پاسخ فرمودند، چیزی به عهده تو نیست و تو فقط دنبال درمان رفتی ولی او مرد.

بعضی از فقها فرموده اند از این روایت، عدم ضمان پزشک فهمیده می شود. در حالی که این روایت به پدر فرموده «لَيْسَ عَلَيْكَ فِيمَا فَعَلْتَ شَيْ‌ءٌ» و ربطی به پزشک ندارد. این روایت حکم تکلیفی را می گوید یعنی می گوید توی پدر که اقدام کردی و فرزند را نزد دکتر برای جراحی بردی، گناه کار نیستی و حتی اگر حکم وضعی را نیز بگوید در مورد پدر است نه دکتر. صاحب جواهر می گوید از این روایت استفاده می شود که اگر به ظن سلامت اقدام کرد، این اقدام کردن جایز است ایشان فرموده «و منه يستفاد جواز العلاج بظن السلامة أو احتمالها»[5]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo