< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ویژگی های دوزخ

ثم يغلق‌ أبواب النار غلقا لا فتح بعده و تطبق على أهلها و يدخل بعضها على بعض ليعظم الضغاط فيها على أهلها و يُرجَع أسفلها أعلاها و أعلاها أسفلها و يرى الناس و الشياطين فيها كقطع اللحم في القدر إذا كانت تحتها النار العظيمة تغلي كغلي الحميم فتدور بمن فيها علوا و سفلا ﴿كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً﴾ بتبديل الجلود و تشاهد يومئذ نار جهنم و يرى بعين اليقين كما قال تعالى‌: ﴿ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ﴾‌

و إن وقودها الناس و الحجارة أي من حدود الإنسانية إلى حدود الجمادية داخلة في وقودها و هي نار يأكل بعضها بعضا و يصول بعضها على بعض و هي نار تذر العظام رميما.

 

ملاصدرا در این بخش 3 مطلب را بیان می کند؛

    1. چهار ویژگی برای آتش دوزخ و اهل آتش پس از بسته شدن درهای جهنم

جهنم باطن دنیا است و با توجه به این مطلب نظیر این ویژگی های چهار گانه جهنم در دنیا هم هست و همان طور که نظیر بسته شدن درهای جهنم و نبودن راه خلاص آن در دنیا هم وجود دارد

    2. سه ویژگی جهنم با توجه به آیات قرآن

    3. در آیات قرآن دو نوع آتش برای جهنمیان ذکر شده است

مطلب نخست: بعد از ورود به جهنم 7 درب جهنم بسته می شود که نظیرش در دنیا این آیه شریفه است؛ ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (7)﴾

4 ویژگی جهنم و نظایر آن در دنیا عبارتند از؛

    1. درهای جهنم برخی بر بعضی داخل می شود تا فشار بر جهنمیان زیاد گردد نظیر آن در دنیا پذیرفتن وزر و وبال و مسئولیت های دیگران است که این شخص فشار بیشتری را تحمل می کند شیخ بهایی در مثنوی نان و حلوا می گوید:

نان و حلوا چیست فرزند و زن است    همچو غل افتاده بر گردنت

 

    2. اهل جهنم به تبع دوزخ زیر و رو می شوند یعنی آتش به تمام ایشان می پیچد و به پیرامونشان دور می زند جهنمیان اعم از شیاطین و اجنه مانند تکه های گوشتی می مانند که آن ها را در دیگی افکنده و زیرش را با آتشی برافروخته باشند تکه های گوشت در دیگ بالا و پایین می رود نظیر آن در دنیا عناصر است که در دنیا مرتبه وجودی پایین تری از مرکبات دارد اما به صورت مرکبات در می آیند دوباره مرکبات تجزیه شده و به صورت عناصر اولیه خود در می آید و رو هستند و زیر می روند

    3. آتش دوزخ؛

     برخی برخی دیگر را می خورد

     برخی از آتش ها به بعضی دیگر حمله ور می شود

نظیر آن در دنیا این است که حیوان نبات را می خورد و به آن تبدیل می شود انسان حیوان را می خورد و حیوان به انسان تبدیل می شود شیر به گوسفند حمله می کند زیرا؛

برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی    که در نظام طبیعت ضعیف پا مال است

 

    4. آتش جهنم استخوان های دوزخیان را خرد می کند برخلاف آتش دنیا قرآن درباره بادی که به عنوان عذاب بر قوم عاد نازل شد و ملای رومی درباره آن می گوید:

باد را دیدی که با عادان چه کرد    آب را دیدی که در طوفان چه کرد

 

قرآن می گوید: ﴿ مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلاَّ جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ (42)﴾ آن باد بر هر چه گذر می کرد آن را خاکستر کرده و خردش می نمود. نظیر آن عذاب های دنیوی است

مطلب دوم: 3 ویژگی دوزخ با توجه به آیات قرآن است؛

    1. همه انسان ها و اهل محشر در قیامت و آخرت عین الیقین به آتش دوزخ می یابند و آن را مشاهده می کنند ﴿ كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ (5) لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (6) ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ (7) ﴾ تا آیه 6 مربوط به دنیا است و از آن به بعد به گفته علامه طباطبایی مربوط به آخرت است

جهنمی ها به مرتبه بالاتر می رسند یعنی به حق الیقین یعنی در آتش می افتند و تبدیل به آتش می شوند ﴿ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ (92) فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ (93) وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ (94) إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ (95) فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (96)﴾ ایشان به حق الیقین می رسند که بالاترین مرتبه یقین است به آتش جهنم می رسند زیرا حقیقت وجودی ایشان به آتش تبدیل می شود

    2. این که؛ ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ﴾ هر آتشی آتش گیره ای می خواهد تا آن را روشن کند مثل هیزم، آتش گیره ی جهنم خود انسان ها هستند کافران و صخره ها هیزم دوزخ اند

ملاصدرا استفاده ای از این آیه می کند در راستای همان مطلبی که جهنم باطن دنیا است به این صورت که؛ جهنم به حسب باطن سراسر طبیعت را فرا می گیرد یعنی از بالاترین مرتبه تا پایین ترین مرتبه یعنی از انسانی تا مرتبه جمادی و معدنی را فرا می گیرد لذا شاید مراد از حجاره بت های سنگی باشد که کفار آن ها می پرستیدند؛ ﴿ إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ (98)﴾ خود و بت هایشان هیزم جهنم اند

    3. این که؛ ﴿ مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا (97)﴾ هر گاه آتش جهنم رو به سردی گذارد و خاموش شود خود کفار را افروخته تر می کنیم شعله آتش زیاد نمی شود خودشان برافروخته تر می شوند با توجه به این آیه که؛ ﴿ سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ ﴾ قرآن به خاطر عفت تعبیرش از دامن گاهی به جلود تعبیر می کند ﴿وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْء﴾ وقتی جلود سوخت و تمام شد دیگر هیزمی نیست باید افزوده شود اما تبدیل جلود می شود و آتش گیره می آید و شعله آتش زیاد می شود

مطلب سوم: ملاصدرا می گوید: دو گونه آتش در قرآن برای جهنمیان بیان شده است آتش نه عذاب که روحانی و جسمانی است بلکه 2 نوع آتش وجود دارد که در این باب هم جای مناقشه است دو نوع آتش عبارتند از؛

     یکی همین آتشی که ویژگی های آن بیان شد ﴿ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا (97)﴾ که آتشی جسمانی و محسوس است و فقط بدن را می سوزاند

وجه کلما خبت... این گونه است که گاهی اوقات اهل دوزخ خواب و شبه خوابی بر آن ها عارض می شود و لذا آلام آنها اندکی تخفیف می یابد ولی تا می خواهد خواب و چرتش او را از درد باز دارد باز دوباره شعله زیاد شده و دوباره عذاب و گرفتاری او افزون می شود در وجه قبلی گفت: زیادت سعیر به تبدیل جلود بود و با سوختن آتش گیره آتش به سردی می گراید و زیادت سعیر می شود!

وجه جمع و توجیهی شاید بتوان آورد که منافاتی ندارد و این ها دو مرتبه مختلف است هم به تبدیل جلود است و هم به برطرف شدن چرت حایل شوند از عذاب

این آتش جسمانی و محسوس است که متصف به زیاده و نقصان شده است ﴿ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا (97)﴾

     آتش حقیقی: که متصف به زیاده و نقصان نمی شود و آن آتش فراق و حسرت و حسرت و انفعال است

در آتشم بیفکن و نام از گنه مبر    کآتش به گرمی عرق انفعال نیست

 

این همان فراقی است که مولی علی ع در دعای کمیل فرمود: «فهبنی یا الهی و سیدی و مولای صبرتُ علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک» یا قرآن می فرماید: ﴿ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56)﴾ این همان آتشی است که باعث آزار روح می شود این هم به عنوان آتش در قرآن آمده است ﴿ نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (6) الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ (7)﴾ این را ملاصدرا می گوید: آتش فراق است این همان جمله خواجه عبدالله انصاری است که گفته: «الهی چون آتش فراق داشتی با آتش دوزخ چه کار داشتی؟»

حال 3 نکته در همین مطلب سوم قابل بحث است؛

    1. خواب اهل جهنم چه توجیهی دارد وقتی خواب از آن بدن عنصری و طبیعی باشد و در آخرت طبق مبنای ملاصدرا بدن مثالی است که تبلور روح است و با روح اتحاد دارد و این پینکی و چرت چه معنا دارد؟

    2. بنا بر مبنای ملاصدرا اگر چه آتش جسمانی جسم را می سوزاند اما همان جسم و آن آتش مثالی است نه مادی بلکه شدید تر از مادی است و قبل تر روایاتش بیان شد که آتش دوزخ را به 70 آب خاموش و شسته شده تا به صورت آتش دنیا در آمده است اتصاف به زیادت و نقصان چه معنایی دارد؟ یا؛ ﴿کلما خبت زدناهم سعیرا﴾ و یا ﴿كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ﴾ این تبدیل یعنی چه؟ تبدلات و تجددات اخروی برای اهل جهنم و اهل بهشت که به طور پیاپی از نعمت های بهشت بهره مند می شوند توجیه عقلی با توجه نشأه تجرد چگونه خواهد بود؟

    3. این آتش حقیقی ﴿ نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (6) الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ (7)﴾ آتش فراق آیا غیر از آتش ظاهری است؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo