< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موقف نامه اعمال و موازین

    1. و أما الكتب‌:

     ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ يَنْقَلِبُ إِلى‌ أَهْلِهِ مَسْرُوراً﴾ و هو المؤمن السعيد لأن كتاب نفسه من جنس الألواح‌ العالية و الصحف المكرمة المرفوعة

     و أما من أوتي كتابه بشماله و هو المنافق الشقي لأن كتابه من جنس الصحائف السفلية و الكتب الحسية المغلوطة القابلة للإحراق كما قال تعالى:‌ ﴿ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ‌

     و أما الكافر فلا كتاب له

و المنافق لمكنة استعداده سئل عنه الإيمان و ما قبل منه الإسلام كما قبل من عوام أهل الإسلام و يقال في حقه‌:﴿إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ ‌ و يدخل‌ فيه؛

     المعطل

     و المشرك

     و الجاحد المتكبر على الله

و يكون المنافق في باطنه واحدا من هذه الثلاثة و لا ينفع له صورة الإسلام-كما ينفع للضعفاء و العوام لما ذكرناه.

     ﴿وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ‌ فهم الذين أوتوا الكتاب ﴿فنبذوه وراء ظهورهم و اشتروا به ثمنا قليلا فإذا كان يوم القيامة قيل‌ له: خذ من وراء ظهرك أي من حيث نبذته فيه في حياتك الدنيا كما في قوله تعالى:‌ ﴿قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً﴾ و هو كتابه المنزل عليه بواسطة الرسول لا كتاب الأعمال فإنه حين نبذه وراء ظهره ظن أن لن يحور أي جزم‌.

 

    2. و أما الموازين‌:

فقد مرَّ[1] بيانها على قدر ما تيسر لنا في حقيقة معناها.

 

سخن درباره ی کتب و صحایف اعمال است که در قرآن درباره داده شدن نامه های عمل اصحاب یمین دوبار به میان آمده است در سوره انشقاق و در حاقه؛

     در سوره حاقة در برابر اصحاب یمین از اصحاب شمال یاد شده است که نامه اعمالشان را به دست چپ ایشان می دهند﴿ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ (19) إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسَابِيهْ (20) فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ (21)﴾ و درباره کسانی که نامه را به دست چپ می دهند﴿ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ (25) وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيهْ (26) يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ (27) مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ (28) هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ (29)﴾

     و در سوره انشقاق آمده ﴿ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ (7) فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا (8) وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا (9) ﴾

و در مورد کسی که نامه عمل او را از پشت به او می دهند و وی هم با دست چپ می گیرد خدا می فرماید: ﴿ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ (10) فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا (11) وَيَصْلَى سَعِيرًا (12) إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا (13) إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن يَحُورَ (14)﴾

در مورد نامه اعمال و کتب ملا صدرا از 4 گروه یاد کرده است؛

    1. مومن سعید: ایشان اصحاب یمین هستند که حساب یسیر دارند ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ يَنْقَلِبُ إِلى‌ أَهْلِهِ مَسْرُوراً﴾ که همان عرض می باشد و وقتی به ایشان نامه اعمال را می دهند می گویند: ﴿ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ (19) ﴾ بیایید نامه اعمال مرا بخواند زیرا نامه ایشان از جنس کتاب های نوری و الواح عالیه و صحف مکرمه مرفوعه است ﴿ فِي صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ (13) مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ (14) بِأَيْدِي سَفَرَةٍ (15)﴾ که درباره قرآن آمده است که قبل از آمدن و نزول به این عالم چنین بوده اند

حکیم سبزواری در تعلیقه می گوید: این صحایف و الواح عالیه همان نفوس کلیه و عقول کلیه اند که موجودات مجرده تامه می باشند کتاب وجودی ایشان از جنس مجردات است زیرا کتاب آنها از معارف عالیه و اعتقادات صحیحه و اعمال صالحه نگاشته شده است

    2. منافق شقی: که در ظاهر تظاهر به اسلام می کند اما در باطن اعتقادی به خداوند ندارد کتاب وجودی ایشان جنس صحایف سفلیه و از نوع دفتر های مادی می باشد زیرا جهنم باطن همین دنیا است کتاب وجودی ایشان کتاب حسی طبیعی مغلوط و قابل احراق در جهنم است زیرا در سوره منافقون می فرماید: ﴿ إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ (1) ﴾ منافق ها در باطن بی اعتقاد و کافر هستند منافق اسلام ظاهری دارد و شهادتی که به رسالت پیامبر ص می دهد پذیرفته نیست چنان که از ضعفای عقول و از عوام اهل اسلام پذیرفته می شود از ضعفاء و عوام این شهادت قبول است اما منافق استعداد و قابلیت شهادت و اسلام راستین را داشته و ایمان نیاورده است و دیگر این که منافق اگرچه در ظاهر ادعای اسلام دارد ولکن در باطن کافر و از زمره کفار ثلاثه است

    3. کافر: اصلا کتاب اعمالی ندارد زیرا هیچ اعتقادی حتی در ظاهر ندارد البته آقا علی مدرس می گوید: کتاب منافق سیاه است ایشان 3 دسته اند؛

     مُعَطل: قایل به تعطیل عالم از مبدأ است

     مشرک: به تعدد مبدأ قایل است

     جاحد متکبر : که با یقین به معجزات انکار حقیقت می کنند در قرآن می فرماید: ﴿ وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ (14) ﴾

    4. علمای یهود و نصاری: که احبار و رهبان می باشند ایشان مصداق کسانی هستند که نامه اعمالشان را از پشت سر به آنها می دهند﴿ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ (10) فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا (11) وَيَصْلَى سَعِيرًا (12) إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا (13) إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن يَحُورَ (14)﴾ ومصداق این معنا هستند که؛ ﴿ وَإِذَ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ (187)﴾ ایشان حقیقت را به دنیا فروختند و آن را کتمان نمودند و قرآن می فرماید: ﴿يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا﴾


[1] . فصل 21 همین مجلد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo