< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

1402/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/حد المحارب /مسأله1: تعریف محارب (بررسی مفهوم محاربه، تعمیم مفهوم محاربه، عدم اعتبار تحقق خوف در محاربه)

 

و فی ثبوته للمجرد سلاحه بالقصد المزبور مع کونه ضعیفا لا یتحقق من اخافته خوف لاحد اشکال بل منع .

امام رضوان الله علیه محارب را اینجور معناکردند : هو من جرد سلاحه او جهزه لاخافه الناس و ارادة الافساد فی الارض محارب کسی است که اسلحه کشیده است لاخافه الناس برای اینکه مردم را بترساند پس امام رضوان الله علیه چنانکه در جلسه ی اول گفتیم برای موضوع حد محارب سه تا مطلب بیان داشته است یکی فرمودند من جرد السلاح او جهزهه ، نکته ی دومی که فرمودند فرمودند لاخافه الناس نکته ی سوم فرمودند و اراده الافساد فی الارض ،پس موضوع برای این حدی که خواهیم گفت دارای سه جزء و خصوصیت است یکی تجرید السلاح و تجهیزه و دوم اخافه الناس و سوم ارادت الافساد فی الارض ، وقتی موضوع ما مرکب از این سه خصوصیت بود المرکب ینتفی بانتفاع بعض اجزائه اگر بعض اجزاء مرکب منتفی شد دیگه مرکب وجود ندارد اگر موضوع که مرکب بود منتفی شد الحکم ینتفی بانتفاع موضوعه بنابراین این حکمی که گفتیم و حدی که در شریعت رسیده است ان یقتلوا او یسلبوا او تقطعوا ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض این حکم موضوع محارب است با اون خصوصیات ، هر وقت یکی از اون خصوصیات منتفی شد دیگه این حکم منتفی است .

این حاصل کلامی بود که تا به حال توضیح دادیم اما لنا فیه کلام که در جلسات قبل توضیح دادیم گفتیم ظاهر آیه این است که افساد فی الارض موضوع من الموضوعات و المحارب موضوع آخر و هیچ منافاتی ندارد که یک حکم واحد برای موضوعات متعدده ثابت بشود .

این مطالب را گفتیم .

در ادامه ی مساله امام رضوان الله علیه فرمودند اخافه شرط است در صدق عنوان محارب اخافه شرط است اما اگر اخافه باشد ولی خوفی پشت سرش نباشد حالا عنوان محارب صدق می کند یا صدق نمی کند ؟ به تعبیر دیگر اخافه مصدر باب افعال است اخاف یخیف اخافه مصدر باب افعال است و دلالت می کند بر تعدیه فعل فعل متعدی است ترساندن باید یک فاعلی داشته باشد که ایجاد رعب کند و مفعولی باشد که در او ایجاد رعب بشود اخافه این خصوصیات را دارد اخافه باب مفاعله است متعدی است فاعل و مفعول دارد از فاعل ایجاد الخوف صادر می شود و بر مفعول ایجاد الخوف واقع میشود اگر اینجور بود معنای اخافه هست و الا اگر مفعولی نداشت اخافه نیست حالا صحبت این است اگر کسی به قصد اخافه صلاح برداشت جرد السلاح للاخافه به قصد ایجاد رعب و وحشت سلاح برداشت حالا اگر مردم هیچ توجهی بهش نکردند اسلحه برداشته خب بعد چی هیچ کس به او توجه ندارد به قول ضرب المثل همشهری های ما گفتند که گرگی که تو باشی خرم را در بیابون میبندم یعنی هیچ ترسی و وحشتی از تو نداریم تحویلت هم نمی گیریم حالا اگر اینجور بود به قصد الاخافه اسلحه کشیده ولی هیچی کسی از او نمی ترسد شما ممکن است بگویید بابا کسی اسلحه برداشت مردم میترسند شما در ذهنتان از اسلحه ،تفنگ و کلت است اینها را همینطور عادی انسان ازش میترسد ولی اسلحه که منحصر در تفنگ و اینها نیست قبلا گفتیم اگر عصا باشد حجر باشد چوبی باشد این هم اخافه خواهد بود اخافه هست این اگر اینجور حساب کردید کارد و چاقو هم اسلحه باشد حالا اگر کسی چاقو برداشته تا بینیش رو بگیری خفه میشه نمی تواند کاری بکند ولو اینکه قصد اخافه هم داشته باشد ولی تا یقه اش گرفتی هیچی اصلا هیچ کاری ازش ساخته نیست لذا مردم قدرت او را میدانند هیچ کسی از او نمی ترسد حالا در این صورت عنوان محارب بر او صدق میکند یا نه ؟ عنوان محارب به چنین شخصی صدق میکند یا نه؟ و اگر صدق میکند یا نمی کند آیا این حدی که خواهیم گفت حد محارب بر او مترتب میشود یا نمی شود؟

امام رضوان الله علیه در اینجا فرمودند اگر به قصد اخافه اسلحه کشید ولی آنقدر ضعیف بود که هیچ کس از او نترسید و فی ثبوت الحد له اشکال بل منع آیا این حد محارب بر او جاری میشود ؟ و برایش ثابت هست یا نیست؟

امام می فرماید محل اشکال بل منع نخیر حد محارب ثابت نیست .

این فرمایش امام رضوان الله تعالی علیه است .

این فرمایش باید مستندش دو چیز باشد :

یک : در صدق اخافه که به معنای ترساندن است ایجاد خوف شرط است اگر ایجاد خوف نشد اخافه اصلا معنا ندارد پس یشترط فی الاخافه و صدقه ثبوت الخوف و وقوع الخوف باید اینکار اتفاق بیفته و الا اخافه و ترساندن معنا ندارد و اخافه شرط است و جزء موضوعی است که حد محارب بر او مترتب میشود پس چون اخافه جزء الموضوع است و با عدم وقوع خوف اخافه معنا ندارد جزء الموضوع منتفی است اگر جزء الموضوع منتفی است پس موضوع منتفی است حکم هم ینتفی بانتفاع موضوعه حد ثابت نمی شود این یک راه برای اثبات این مطلب

راه دوم برای اثبات این مطلب: توجه به نکته ی سومی است که امام رضوان الله علیه او را شرط در محاربه دانسته اند و آن ارادت الافساد فی الارض کسیکه که اگر هزار تا اسلحه هم بردارد هیچ مردم از او نمی ترسند اصلا فساد فی الارض اتفاق نمی افتد اگر افساد فی الارض اتفاق نمی افتد موضوع محاربه محقق نیست اگر موضوع محاربه محقق نیست لا یترتب علیه حد المحارب ،

این دو تقریر و دو بیان می تواند دلیلی برای این فتوا باشد

با این حساب بنابراین اگر شخصی که اسلحه برداشته آنقدر ضعیف هست که خودش از بقیه بیشتر میترسد هیچ کس از او نمی ترسد نه افسادی دارد نه اخافه تحقق دارد پس بنابراین عنوان محارب بر او صدق نمی کند حکم محارب هم بر او مترتب نمیشود

این توضیحی است که برای کلام امام رضوان الله علیه عرض کردیم

مضافا به اینکه فرض کنید ما شک میکنیم بر چنین شخصی عنوان محارب صدق میکند فیترتب علیه الحد او لا یصدق علیه عنوان المحارب فلا یترتب علیه الحد شک میکنیم تا شک کردیم قاعده ی تدرأ الحدود بالشبهات می گوید شبهه داری در ثبوت حد الحد تدرأ بالشبهه وقتی شبهه بود حد ساقط است پس بنابراین قاعده ی تدرأ الحدود بالشبهه همین را می گوید که فیه اشکال بل منع این بل منع بخاطر تدرأ الحدود بالشبهه اولا عنوان محارب اولا میخواهیم بگوییم قطعا صادق نیست اگر قطعا صادق نیست الحکم ینتفی بانتفاع موضوعه اگر تردید پیدا کردیم شک میکنیم که آیا عنوان محارب صادق او لیس بصادق شبهه پیدا میشود نمی دانیم این مصداق مورد بحث مصداق محارب هست یا نیست وقتی شک داشتیم تدرع الحدود بالشبهات باید بگوییم این حد ثابت نیست و قابل اجرا نیست

این تمام الکلام در توجیه این فرمایش امام رضوان الله علیه و نیز توجه داشته باشید که فرمایش ایشان اقرب به احتیاط است در مورد فروج و دماء شارع اهتمام دارد الکی خون مردم ریخته نشود در مورد فروج و دماء اصل بر احتیاط است چون مساله خیلی مهم است آنجا بنابر احتیاط است شما اگر احتیاط را هم ملاحظه کنید که تهجم بر دماء مردم نشود باید بگویید حد مشکوک الثبوت است احتیاط کنید در فروج و دماء و حد جاری نکنید ، این فرمایش امام اثباتش هم از نظر دلیل اجتهادی و هم از نظر دلیل فقهاتی و اصول عملیه .

این فرمایش تمام شد اما حالا ببینیم میشه حرفی زد یا نمی شود ؟

میگوییم محارب چی معنا شده؟ المحارب من جرد السلاح لاخافه الناس آقایان گفتند اخافه الناس یعنی قصد اخافه الناس قصدش از اسلحه کشیدن اخافه الناس است قصد اخافه دارد خب این آقا قصد دارد یا ندارد؟ حالا کسی نترسید ما چیکار کنیم ولی قصد اخافه دارد یا نه ؟ قصد اخافه دارد ، اگر شما در اخافه فعلیت اخافه مدنظرتان باشه به قصدش کاری نداشته باشید اخافه ی فعلی تحقق پیدا کند خب یقینا تا اخافه تحقق پیدا کرد خوف وقوع پیدا میکند ، بله اگر خوف نبود معلوم میشود اخافه هم نیست ولی آقایان اخافه را اینجور معنا کردند دیگه : لقصد اخافه الناس به قصد اخافه .

سوال....

جواب و ادامه بحث: لاخافه الناس یعنی قصد اخافه الناس یا اخافه فعلی؟ فعلیت پیدا کند یا قصد داشته باشد ولو لم یکن الخوف فعلیا ولی قصدش این است مثل کسیکه آمده همه تجهیزات را فراهم کرده تا بمب گذاری کند و مردم را بکشد و خسارت بزند قبل از اینکه هر عملی انجام بدهند اطلاعات گرفتشان اینها محارب هستند یا نیستند ؟ اینها قصد اخافه الناس و افساد فی الارض داشتند ولو اینکه در مقام عمل هیچ موفقیتی به دست نیاوردند اینها لایکون محاربا او مفسدا؟ این مهم است شما به واقعیت ها نگاه کنید با الفاظ که نمی خواهیم بازی کنیم شما به عرف مراجعه کنید اگر کسی به قصد اخافه اسلحه نگه داشت همه شرائط را آماده کرد بمب گذاری هم کرد خنثی کردند هیچ اتفاقی نیفتاد لایکون محاربا؟ چه جوری است ؟ چنانکه صاحب جواهر هم روز اول که خواندیم کلام ایشان را وقتی محقق فرمود للاخافه فرمود ای لقصد الاخافه قصد اخافه دارد زیادی از فقها هم حرفشان همین است لقصد الاخافه

سوال....

جواب و ادامه بحث: ببینید اسلحه را برداشته آمده کوچه برای ترساندن مردم و اگر بتونه مردم را میزنه حالا یکی پیدا شد او را زد این آقا که اسلحه برداشته به میدان هم آمده محارب نیست؟

سوال....

جواب و ادامه بحث : ببینید شما از کجا میگویید باید مردم بترسد؟ دلیل دارید؟ شما از کجا میگویید اخافه ترسیدن مردم لازم است ؟ فقها فرمودند در محاربه قصد اخافه لازم است این قصد اخافه دارد یا ندارد؟ قصد دارد دیگه ، ......

بله شما اگر در اخافه فعلیت اخافه را میگویید نه قصد اخافه را ، اگر اینجور بگویید فبها ولی نوعا فقها فرمودند بقصد الاخافه ، اگر قصد اخافه باشد به مجرد اینکه اسلحه کشید قصد اخافه دارد لازم نیست که خوف بر او مترتب بشود .

پس بنابراین میشود در اینجا اما و اگری کرد و آن اینکه اگر قصد اخافه داشت عنوان محارب ثابت است اصلا تردید نداریم که هو محارب اگر تردید نداشتیم دیگه نوبت نمی رسد به درع الحد بالشبهه چون اون درع الحد بالشبهه موضوعش شبهه است اصلا ما در صدق عنوان محارب شبهه نداریم وقتی شبهه نداشتیم حکم ثابت است درع الحد بالشبهه در وقتی است که شک داشته باشیم یا رجوع به احتیاط در جایی است که شک داریم در صدق عنوان ، اگر شک نداشته باشیم اصلا نوبت به احتیاط نمی رسد

هذا اولا و اما ما افساد فی الارض را هم در عنوان محارب معتبر نمی دانیم محارب یک عنون خاص خودش است بنابراین افساد فی الارض عنوان مستقل دیگری است

پس بنابراین خوفی پشت سر اخافه باشد یا نباشد در صدق عنوان محارب تاثیری ندارد

این کلام اول که فرموده اند اگر اخافه بکند ولی کسی نترسد ثبوت الحد محل اشکال بل منع

ما نظرمان این است که نه اصلا اشکالی دارد و نه منعی دارد بخاطر اینکه دلیل اجتهادی داریم و آن عموم آیه است و با وجود دلیل اجتهادی اصلا ما تردید نداریم و نوبت به ادله ی دیگر نمی رسد .

سوال.....

جواب: بله ما بر اساس قصدی که فقها معتبر دانسته اند ما بر همین اساس اظهار نظرمان این است که اصلا وقوع خوف لازم نیست در صدق محاربه ، تحقق خوف لازم نیست .

سوال......

جواب: بعید نیست چون موافق با احتیاط است یک وقت هست خب ما میخواهیم اجتهاد کنیم نظر بدهیم باید دیگه اجتهادی برخورد کرد فرمود که نحن و البرهان و ان خالفه الاعیان ما تابع برهانیم برهان چی میگه بزرگان کاری نداریم چی فرمودند ولی بزرگ اند به جای خود محفوظ ولی برهان چی میگوید برهان اگر به اینجا رسید که این عنوان محارب صدق می کند هیچ مانعی ندارد.

ادامه

هذا تمام الکلام در این فرعی که در این مساله اول بیان شده بود در ادامه یک فرع دومی امام بیان فرمودند که مترتب بر فرع اول است و یک فرد اقوی و فرع اقوی از فرع اولی است که بیان کردیم که توضیحش خواهد آمد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo