< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

1402/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/حد المحارب /مسأله1: تعریف محارب (بررسی مفهوم محاربه)

 

بحث ما در رابطه با حد محارب بود

محارب را معنا میکردیم گفتیم امام رضوان الله علیه فرمودند محارب کسی است که جرد السلاح لاخافه الناس و اراده الافساد فی الارض این را گفتیم در ادامه ی این مساله امام فرمودند اگر کسی اسلحه کشید به قصد اخافه ولی هیچ کس از او نترسید کسی از او نترسید آیا چنین شخصی محارب محسوب میشود یا نه؟

امام فرمودند فی ثبوت الحکم اشکال بل منع ما دلیل امام رضوان الله علیه را کاملا بیان کردیم هم از نظر اجتهادی هم از نظر فقاهتی و اصل عملی

در ادامه عرضی داشتیم که اگر شما قصد اخافه را در صدق محارب لازم می دانید و معتبر ، این شخص قصد اخافه داشته است حالا کسی نترسیده اون یک نکته دیگری است قصد اخافه لازم نیست پشت سرش حتما خوفی باشد لذا نظر ما این بود که خلاصه محارب صدق می کند اگر قصد اخافه دارد ولو اینکه خوفی پشت سرش برای کسی پیدا نشود

این مطلب را توضیح دادیم امام رحمه الله علیه در ادامه یک نکته ای را فرمودند فرمودند که اگر به قصد اخافه اقدامی کرد برخی که قدرتمند از او قدرتشان بیشتر است از او نترسیدن ولی جمعی ترسیدن

فرمودند در صدق محاربه همین مقدار کافی است

خب این مقدار که ما با توجه به اینکه گفتیم قصد اخافه کافی است این مقدار مطلب درست است و کافی است و نیاز به مطالب بیشتری ندارد

امشب کلامی را از صاحب جواهر رضوان الله علیه نقل بکنیم برای تکمیل این بحث جلسه ی قبل

صاحب جواهر می فرماید بقی الکلام فی شیئ و هو اعتبار قصد الاخافه من حیث انها کذلک لاراده الفساد فی تحقق المحاربه

می فرماید به اینکه یک مطلبی را باید توضییحا عرض کنیم و آن این است که اگر کسی به قصد اخافه الناس و فساد فی الارض اسلحه کشید یقینا چنین شخصی محارب هست و حد محارب باید بر او جاری بشود و اما اگر کسی قصد اخافه الناس ندارد اسلحه کشیده با یک نفری یا نفراتی یا قبیله ای با هم منازعه و خصومت و دشمنی دارند اسلحه کشید به اون گروه و قبیله ای که باهاش نزاع دارد اخافه الناس قصد ندارد آیا در اینجا به این شخص یا اشخاص محارب می گویند یا نمی گویند؟ آیا عنوان محارب در چنین مواردی صدق می کند یا صدق نمی کند ؟

اگر شما گفتید قصد اخافه الناس و افساد فی الارض در صدق عنوان محارب لازم است اینجور قصدی باید باشد که اگر چنین قصدی نبود محارب نیست خب اون فردی که اسلحه کشیده قصدش یک نفر و دو نفر بوده یا قصدش اخافه الناس بوده؟ میخواسته مردمی که در این جلسه حضور دارند همه شان بترسند یا میخواسته یک نفری را هدف قرار بدهد؟ اگر بگوید اون قصدش نفر خاص بوده است و قصدش ناس نبوده است اگر قصد اخافه الناس نداشته فلیس بمحارب

درسته چون آدم کشته است بعنوان آدم کشی قصاص می شود اما لیس بمحارب چون قصد اخافه الناس ندارد حمله به یک نفر و دو نفر مقصودش است با آنها نزاع دارد ، نزاع های قومی و قبیله ای مشابه این است هستند در جاهای مختلف ممکنه اینجور نزاع هایی اتفاق بیفته که قصد اخافه الناس ندارد اگر قصد معتبر باشه در این موارد قصد اخافه الناس نیست عنوان محارب صدق نمی کند

خب ، بعد می فرماید که صاحب جواهر می فرماید قصد اخافه من حیث انها کذلک یعنی اخافه برای اراده ی فساد برای تحقق محاربه لازمه یا لازم نیست؟ پس کافی نیست قصد اخافه شخص خاصی بخاطر دشمنی یا غرضی یا اغراض گرچه شرعی نباشه یا نه چنین قصد اخافه ای لازم نیست؟ فیتحقق بنابراین اگر گفتید قصد اخافه الناس لازم نیست صدق می کند محاربه با آنچه که در مثل زمان ما وجود دارد در محاربه ی جماعتی با جماعت خاصی لاغراض خاصه که بینشان هست که اغراضشان هم ممکن است اغراض فاسده باشد کدام یکی است ؟ و لکن التحقیق می فرماید که تحقیق این است که حکم در صورتی که صدق محاربه بکند محاربه ای که موجب فساد باشد این حکم جاری میشود بعد صاحب جواهر مطلب را به تفصیل توضییح داده است و کیف کان

ملاحظه کنید دو سه جمله مربو ط به محقق هست صاحب جواهر بعد توضیح میدهد و فی ثبوت هذا الحکم للمجرد سلاحهه بالقصد المزبور مع ضعفه عن الاخافه تردد اشبهه و اقربه الثبوت ، مرحوم محقق اول همان برداشتی که ما داشتیم برداشتش این است می فرماید قصد اخافه که باشد عنوان محاربه صدق میکند گرچه اخافه ای در کار نباشد کسی نترسد ، می فرماید فی ثبوته تردد اقربه الثبوت قویترین قول آن است که این حکم محارب صدق میکند چون قصد اخافه لازم است و این قصد اخافه داشته است بعد می فرماید و حینئذ یجتزء بقصد الاخافه می فرماید قصد اخافه کافی است ، اخافه خوفی لازم نیست ، و المتجه عدم اعتبار الشوکه می فرماید که اون کسیکه اسلحه کشیده باید یک فردی باشد که جایگاهی دارد و علم و حشمی دارد ؟ لازم است اینجور باشد؟ دم و دستگاهی و تشکیلات داشته باشد مثل منافقین یا لازم نیست؟ می فرماید لازم نیست ، لازم نیست شوکت و عظمت و جایگاهی داشته باشد بنابراین عدم اعتبار شوکه و خلاصه مدار بر تجاهری است که به فساد برسد مثل قتل سلب مال و اسارت و امثال ذلک بعد میفرماید اما اگر کسی مال کسی را پنهانی به زور گرفت در جلوی جمع نیامد بلکه رفت یک جایی تنهایی گیرش آورد مالش را گرفت این محارب است ؟ می فرماید نه ، این سرقت است ، امثال اینها سرقت است اینها محاربه نیست

خب ، بعد صاحب جواهر این مطلب را تا اینجا ادامه دادند فرمودند اینجا سرقت است اینجا محاربه حساب نمی شود بعد وارد مساله دومی شده اند که آیا برای نگهبان و اون نیروی اطلاعتی که دنبال این است اطلاعات قوافل و امثال اینها را به دزدها خبر بده آیا اون کسیکه این کارهای اینجوری را انجام میده آیا محارب صدق می کند یا نه؟

این مساله دیگری است که صاحب جواهر مطرح فرموده است و امام رحمه الله علیه هم در مساله ی دوم این مطلب را بیان فرمودند

یک نظرت بگویید تنبیه بگویید ارشاد میخواهید بگویید یا اعاده لا یخلوا من افاده میخواهید بگویید و آن این است که ببینید توی آیه آمده است الذین یحاربون الله کسانی که با خدا می جنگند و رسوله با رسول می جنگند حرب ، حرب شکل های مختلف دارد ، آیا هر حربی حکمش همین است ؟ یا نه این محاربه مطلق الحرب نیست ؟

ملاحظه کنید برخی حرب ها هست حرب مسلمین با مشرکین و کفار ، پیامبر صلی الله با مشرکین و کفار جنگ های متعددی داشته است سریه ها غزوات فراوان اتفاق افتاده است و حرب است واقعا یعنی درست مقابل پیامبر ایستادند و جنگیدند مشرکین بودند کفار و ملحدین بودند در مقابل پیامبر ایستادند و شمشیر کشیدن این کار اسمش حرب هست یا نیست ؟ آیا حد محاربه بر اینها جاری میشود یا نه؟ این یک نوع حرب است حرب کفار با مسلمین که واقعا مصداق حقیقی حرب با پیامبر است این یک مورد ، مورد دوم کسانی که علیه حاکم اسلامی قیام کنند مثل نهروانی ها علیه امیر المومنین علیه السلام قیام کردند مثل جمل مثل صفین در مقابل امام مسلمین شمشیر کشیدن جنگ هست یا نیست؟ یقینا حرب است ، آیا این کار اسمش محاربه است و حد محارب بر آنها جاری میشود یا نه آنها عنوان دیگری دارند؟

گروه سوم : گروهی که همین اسلحه برداشته مردم را بترساند مالشان را بدزد اسیرشان کند اگر اقتضا هم کرد مردم را بکشد این هم یک نوع این هم محاربه با رسول هست یا نیست این کار؟ محاربه با رسول هست اینها در مقابل رسول که نایستادند دزد هستن این محاربه اسمش هست یا نه؟

باید یک تامل بیشتری بشود برای توسعه ی این حکم یا تضییق این حکم ، به آیه خوب باید نگاه کنیم آیه چی بود؟ آیه شریفه این بود انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله ، سوره مبارکه مائده آیه 33، انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا تا آخر آیه، میفرماید محاربین لله و رسوله و آنهایی که فساد در زمین میکنند این حدشان است بعد تازه فرموده این حد خزی فی الدنیا است و در آخرت هم عذاب عظیم دارند بعد آیه 34 می فرماید الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم مگر کسانی که توبه کنند قبل از اینکه به دام بیفتند قبل از این که حاکمیت آنها را دستگیر کند توبه کردند فاعلموا اینها فاعلموا ان الله غفور رحیم ، حالا ملاحظه کنید با توجه به این ادامه ی آیه یعنی آیه ی بعد ، مشرکین توبه کنند یعنی چی ؟ مشرکین توبه کنند ملحدین توبه کنند آیا آنها از کارشان توبه میکنند یا نه وقتی دست از کارشان برداشتند تسلیم اسلام شدند مسلمان میشوند اسم اینکارشان توبه است ؟ در شریعت توبه به کی میگویند؟ به کسیکه داخل در دائره ی شریعت بوده مسلمان بوده تخلفی کرده است از تخلفش پشیمان است میگویند توبه ولی کافری که اصلا کافر بوده بر اساس کفرش در مقابل اسلام ایستاده بعدا با بینات و ادله و حجت و دلیل ثابت شده که این مسیر اسلام درست است او آمده است دست از شرکش برداشته مسلمان شده به چنین شخصی میگویند توبه کرد؟ این شخص را اصطلاحا میگویند مسلمان شد دست از کفر برداشت دست از شرک برداشت ، اصطلاحا به او نمی گویند توبه کرد ، پس خود ادامه ی آیه معلوم میشه که جنگ کفار و مشرکین اونجا این محاربه ای که حد دارد نیست چون آیه فرموده محارب اگر توبه کرد قبل از اینکه دستگیر بشود این مجازات را ندارد خب باید یک کسی باشد که توبه برایش معنا داشته باشد برای مشرک و ملحد توبه معنا ندارد او وقتی از راه و روش باطلش برگشت و تسلیم اسلام شد می گویند مسلمان شد ، نمی گویند که توبه کرد ، پس بنابراین اون نوع اول از محاربه هر چند حقیقتا محاربه هست واقعا و حقیقتا محاربه ی حقیقی آن است که در مقابل پیامبر ایستاده با پیامبر جنگیده حرب با پیامبر است واقعا و حقیقتا محاربه مصداق حقیقیش آن است ولی یقینا این مصداق حقیقی اراده نشده بدلیل آیه ی بعدی الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم ، به قرینه ی این آیه ی بعدی معلوم میشود حرب با رسول خدا که مشرکین و کافرین بودند این محاربه ی در آیه اون معنا مراد نیست هر چند که مصداق حقیقی و واقعی محاربه همان است ولی اون مصداق حقیقی اراده نشده است ، چی اراده شد ؟ مصداقی انائی و ادعائی ، باید دید مصداق ادعائی کدام یکی است ؟ آیا اهل بغی را هم شامل میشود که در مقابل حکومت اسلامی ایستادن یا نه اونها را شامل نمی شود ؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo