< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

1402/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/حد المحارب /مسأله1: تعریف محارب (بررسی مفهوم محاربه در روایات و کلام فقها(شیخ طوسی قدس سره)

 

در این موضوع بحث می کردیم و گفتگو که محارب در این آیه یعنی چی؟ محارب در این آیه ی انما جزاء الذین یحاربون الله چیست؟

کلام شیخ طوسی قدس سره

مفصلا مطالبی را بیان کردیم فعلا کلامی را از شیخ طوسی در کتاب مبسوط و کلامی را از این شخصیت بزرگ از کتاب خلاف نقل می کنیم

کتاب خلاف را چرا می گویند خلاف؟ چون نظرات مختلف مذاهب گوناگون را شیخ در آنجا آورده است هر مساله ای را که مطرح کردند نظر شیعه را گفته حنبلی و شافعی و مالکی و حنفی را هم گفته و بعد بین اینها آمده خوب و بد کرده کدام یک را میشود استدلال کرد

علمای سلف ما اینجور بودند می گویند شیخ دولت عثمانی شیخ بزرگ اهل سنتشان آوزه ی آخوند خراسانی را در نجف شنیده بود که عالم بزرگ شیعه اینجوری است گفته بود ما باید این عالم شیعی را ببینیم یک روز می آید به نجف وقتی بوده که درس صاحب کفایه درس می گفته وسط درس وسط درس رفته به درس ،ببینیم آوزه ی علمیش بلنده چجوریه؟ صاحب کفایه متوجه شده ولی خودش را به غفلت زده بحثی را که مطرح کرده نظر اهل سنت را مطرح کرده قشنگ توضییح داده حرفهای اینها را بعد با استدلال ردش کرده بعد یک مرتبه فرموده که متوجه شدیم که شیخ الاسلام تشریف آوردند بخاطر ایشان دیگه درس را ادامه نمی دهیم بعد اون شیخ الاسلام دولت عثمانی دیده که صاحب کفایه مطلب آنها را از خودشان بهتر توضییح داد و بعد می شینند یک مقداری ،جزء مریدان صاحب کفایه می شود علاقه مندان صاحب کفایه می شود بزرگان ما اینجور بودند یعنی تحقیق علمیشان مسائل علمی شان گاهی نظرات مخالف را بررسی می کردند و نظرات مخالف را هم نقد و ایراد می کردند استدلالشان را تبیین می کردند

کتاب خلاف شیخ طوسی رحمه الله تعالی علیه کتاب اجتهادی شیخ است که در این کتاب اجتهادی نظر مخالفین را هم آورده و مورد نقد قرار داده

مبسوط هم کتاب اجتهادی شیخ است آنجا هم نظرات دیگران را گفته ولی کمتر

بر خلاف کتاب نهایه که نهایه فتواهای شیخ طوسی است

حالا و قال شیخ الطائفه فی المبسوط صفحه 47 ظاهرا جلد 8 مرحوم شیخ طوسی در کتاب مبسوط در باب قطاع الطریق فرموده قال الله تبارک و تعالی انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله این آیه را شیخ ذکر کرده بعد فرموده و اختلف الناس فی المراد بهذه الآیه اختلاف دارند این ناس که در اینجا فرموده مراد اهل سنت است فرموده مردم اختلاف دارند که مقصود این آیه چیه؟ فقال قوم شیخ می فرماید گروهی فرمودند المراد بها اهل الذمه کفار ذمی هستند اذا نقض العهد وقتی عهد ذمه شان را بکشند ولحقو بدار الحرب و وراد دار الحرب بشوند و حارب المسلمین و با مسلمین بجنگند فهولاء المحاربون اینها محارب هایی هستند که ذکرهم الله فی هذه الآیه خدا در این آیه ذکر کرده و حکمشان هم همین است که در آیه آمده است و حکم آنها بخا طر ارتکاب معصیتشان که شکستن عقد ذمه باشد این است که این عقوبت و مجازات محاربه را به آنها مترتب کنند که گفتیم ان یقتلوا او یسلبوا تا آخر

این می فرماید فقال قوم یک گروهشان اینجوری گفتند ،

و قال قوم می فرماید گروه دیگری چنین گفتند المراد به المرتدون بها الاسلام مقصود از محاربین یعنی آنهایی که مرتد از اسلام اند اذا ظفر بها الامام وقتی این مرتدین در دسترس امام قرار گرفتند و امام به انها غلبه پیدا کرد عاقبهم بهذه العقوبه این مجازات را می کنند

این گروه چرا این حرف را گفتند ؟ گفتند بخاطر اینکه آیه نازل شده فی العرنیین لانهم دخلوا المدینه چون اینها داخل مدینه شدند فاستوخموهم فانتفخت اجواههم اینها مریض شدند جوری که و تورم کردند و رنگشان زرد شد پیامبر دستور دادند ان یخرجوا الی لقاح ابل الصدقه به اون منطقه ابل الصدقه بروند فیشربوا من البانها و اموالها از شیر آنها بخورند ففعلوا ذلک اینها را رفتند اینکار را کردند فصحوا اینها سالم شدند ، وقتی اینکار را کردند فقتلوا الراعی ساربان شتران و نگهبان شتران را کشتند و ارتدوا و استقاوا الابل مرتد شدند و شتر ها را پیش انداختند ببرند فبعث النبی پیامبر فرستاد دنبال اینها فاخذهم اینها را گفتند و قطع ایدیهم و ارجلهم دست و پایشان را من خلاف بریدند و سمل اعینهم چشمانشان را داغ کردند و طرحهم فی الحره در حره انداختنشان تا اینکه مردند ،

حره یک منطقه ای در مدینه است منطقه وسیعی هم هست سنگ های تیزی دارد نه گیاهی در انجا می روید نه هیچی کسی از اونجا نمی تواند عبور کند

بعد فرمودند فالآیه نزلت فیه آیه در رابطه با این گروه نازل شده لذا شما آیه را باید جوری معنا کنید که با شان نزول و مورد نزول آیه تطبیق بکند اگر میخواهد تطبیق بکند باید بگویید مراد از محاربه مرتدین است این حرف قال قوم

و قال شیخ طوسی می فرماید و قال جمیع الفقها می فرماید تمام فقها منظورش از جمیع الفقها ی فاحشی است و قال جمیع الفقها تمام فقهای شیعه فرموده اند ان المراد بها قطاع الطریق مقصود از این آیه ی محاربه آنهایی هستند که سر گردنه را می گیرند و هو من شهر السلاح و اخاف السبیل لقطع الطریق کسانی هستند که اسلحه کشیده اند و ایجاد ناامنی می کنند بجهت دزدی ، این فرمایش مرحوم شیخ طوسی است ادعای اجماع فقهای امامیه را کرده که مراد از محاربه ی در آیه من شهر السلاح است

والذی رواه اصحابنا می فرماید که شیخ طوسی می فرماید آنچه که اصحاب ما نقل روایت کردند یعنی روایاتی که از طریق اهل بیت هم اصحاب ما نقل کردند این است که مراد به آیه کل من شهر السلاح و اخاف الناس هر کسی که اسلحه بکشد و مردم را بترساند فی بر کان او فی بحر خشکی باشد یا دریا و فی البنیان او فی الصحرا در شهر و روستا و آبادی باشد یا در بیابان باشد و راوو شیخ می فرماید و اصحاب ما روایت کردند ان اللس ایضا محارب دزد هم محاربه است و فی بعض روایاتنا ان المراد می فرماید بعضی از روایات ما چنین آمده که مقصود از این محاربین قطاع الطریق اند کما قال الفقها چنانکه فقها هم همینجور فرمودند یعنی شیخ طوسی میخواهد بفرماید هم روایات شیعه و هم نظر فقهای شیعه آن است که مقصود از محاربین در این آیه کسانی هستند که جهت ایجاد ناامنی اسلحه برداشته اند و قطاع الطریق اند .

خب ، این تمام اینها کلام مرحوم شیخ طوسی بود در کتاب مبسوط

پس این مطلب مطلب ایشان بود در کتاب شریف مبسوط

و ذکر فی کتاب الخلاف در کتاب خلاف جلد سوم صفحه ی 209 فرموده : تحت عنوان کتاب قطاع الطریق فرموده مساله المحارب الذی ذکره الله تعالی فی آیه المحاربه محاربی که خدا در این آیه ذکر کرده او را هو قطاع الطریق سر راه بگیران و دزدان سر گردنه هستند که یشهرون السلاح اسلحه می کشند و یخفیون السبیل راه را وحشتناک میکنند و به قال ابن عباس و جماعه الفقها ، ابن عباس و جمعی از فقها جماعت کثیری از فقها حرفشان این است که مقصود از این محاربه یعنی اینکه اسلحه کشیدن چنین و چنان باشه ،و قال قوم شیخ می فرماید اما گروهی دیگری گفتند هم اهل الذمه این مقصود اهل ذمه هستند اذا نقض العهد و لحقوا بدار الحرب و حارب المسلمین مثل آنچه که در مبسوط فرمودند و قال بن عمر میگه عبدالله بن عمر گفته که مراد از آیه المرتدون لانها نزلت فی الارنیین در رابطه با اینها نازل شده پس مقصود مرتدین اند ، بعد ایشون می فرماید دلیلنا ما که میگوییم مراد از محاربین یعنی کسانی که اسلحه بکشند و ایجاد ناامنی بکنند دلیلمان چیست؟ دلیلنا اجماع الفرقه و اخبارهم دلیل ما اجماع فرقه ی امامیه و روایاتی است که از اهل بیت عصمت و طهارت به دست ما رسیده است ، و ایضا قوله تعالی نیز دلیل ما آیه ی شریفه است الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم این آیه ی الا الذین تابوا شیخ می فرماید فاخبر ان العقوبه تسقط بالتوبه آیه فرموده این مجازات محارب با توبه از بین می رود قبل القدره علیه و اگر مراد از محاربه اهل ذمه می بودند و اهل رده می بودند کانت التوبه منهم قبل القدره و بعد القدرت سواء فرقی نمی کرد چه به دام بیافتد چه نیافتند توبه برای آنها فرقی نمی کند یا قبول میشود یا قبول نمی شود ، فلما خص بالذکرچونکه خداوند توبه را اختصاص داده به اینکه باید قبل القدرت باشد و افردها بالحکم و توبه ی قبل القدره را به طور مستقل و جدا حکمش را بیان کرده آیه دلالت می کند علی ما قلنا یعنی دلالت می کند که مقصود از محاربه همین تجرید السلاح و ایجاد اخافه الناس ، و هر محاربه ی کافر ذمی و غیر ذلک نیست ، این فرمایش این مرد بزرگ رضوان الله تعالی علیه است ، این فرمایش شیخ طوسی رحمه الله علیه است

بعضی به شیخ طوسی ایراد گرفته اند

ایرادشان این بوده که : شما در اصل این عنوان گفتید کتاب قطاع الطریق ، بعد می گویید هو قطاع الطریق محارب قطاع الطریق است بشرط اینکه اسلحه بکشد بشرط اینکه اسلحه بکشد پس باید دزد باشد یک و اسلحه بکشد دو ، اسمش محارب باشد حالا اگر اسلحه کشید و این دزد نبود این محارب هست یا نیست ؟ ایجاد اخافه هم کرد بله دزد نبود آیا اینجا محارب هست یا نیست ؟ از کلام شیخ به ظاهره استفاده میشود که محارب نیست و حال اینکه در مبسوط و جاهای دیگه کلامش فرموده محارب هست ، بعضی گفتند کلام شیخ تناقض و تهافت دارد

ظاهر مطلب این است که شیخ می خواهد بگوید این اقوال دیگر که گفتند هم المرتدون هم اهل الذمه کذا و کذا شیخ می خواهد اینها را رد کند خیلی عنوان قطاع الطریق برایش موضوعیت ندارد آنچه موضوعیت دارد این است که بگوید شهر السلاح لاخافه الناس این باشد اگر این خصوصیات را داشت هو محارب و الا عنوان محاربه صدق نمی کند

ما در یک جلسه ای دو سه جلسه ی پیش گفتیم ببینید الا الذین تابوا توبه مربوط به مسلمان است و الا آدم کافر ذمی توبه ندارد که بعد این فرمایش را نقض کردیم به آیه ی شریفه ی دوم یا سوم سوره ی توبه اذا انسلخ اشهر الحرم فاقتلوا المشرکین بعد فرمود و اذا تابوا و اقاموا الصلوه چنین چنان فاخلوا سبیلهم آنجا هم توبه آمده پس توبه برای مشرکین هم ذکر شده است ولی الان از آن نقدمان دست بر میداریم بخاطر اینکه ملاحظه کنید آنجا عنوان شرک آمده معلوم میشود خودش قرینه است که توبه از شرک است از شرک توبه کند یعنی از کفر دست بردارد دخل فی الاسلام آنجا دیگه به این معنا که توبه و اینها چی ندارد دست از کفر بردارد وارد اسلام بشود آن دیگه اصلا نه مجازاتش می کنند نه هیچی ، قبل القدرت بعد القدرت هیچ کدامش معنا ندارد ، پس معلوم میشود توبه ی آنجا از شرک است و هو معنی الایمان ، توبه ی از گناه نیست توبه ی در آنجا به معنای دست برداشتن از کفر و ورود به اسلام است ولی در این آیه معلوم میشود همه چیز این آقا درست بوده یک اشکالی داشته و آن محاربه است توبه از محاربه است یعنی خلافی مرتکب شده که خلافش توبه دارد و آن خلافش چیه ؟ محاربه است یعنی علت توبه ،سبب توبه ، ما یوجب التوبه این محاربه است هیچ چی دیگری نیست و از اینکه فقط و فقط از سیاق آیه این مطلب استفاده میشود معلوم میشود هم المسلمون مسلم بودند ولی حالا اسلحه کشیده برای اخافه الناس پس آن تابوا آیه ی قبلی دلیل نمی شود که ما از این آیه استفاده کنیم تعمیم را ،

علی کل حال این بخشی از کلمات فقها بود صریح است در اینکه هر محاربه ای عنوان محاربه بر او صدق نمی کند و این مجازات خاص بر او ثابت نمی شود محاربه ی با پیامبر که مشرکین ، کفار ، معاندین بودند یا اهل بغات ، تغات ، علیه الامام حاکمیت اسلام قیام بکنند اینها داخل این آیه نیستند یعنی این مجازات خاص مال آنها نیست

ظاهر کلامشان این است تا ببینیم نتیجه نهایتا چه خواهد شد ؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo