< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

1402/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/حد المحارب /مسأله1: تعریف محارب (بررسی مفهوم محاربه، بررسی روایات (روایت ضریس و ...))

 

روایاتی را بحث می کردیم که در آن روایات محارب تعریف شده بود یکی از اون روایات صحیح ضریس است عن ابی جعفر علیه السلام به این روایت خوب دقت کنید

فرمود من حمل السلاح بالیل فهو محارب الا ان یکون رجلا لیس من اهل الریبه حضرت فرمودند کسی که اسلحه با خود داشته باشد در شب او محارب است امام باقر علیه السلام فرمودند هر کسیکه اسلحه در شب با خودش حمل کند محارب است مگر شخصی باشد که از اهل ریبه نیست اگر از اهل ریبه نبود محارب نیست

خب، در اینجا ملاحظه کنید فرموده هر کسی که در شب سلاح بردارد محارب است نفرموده است جرد السلاح، نفرموده است شهر السلاح، صحبت از اخافه الناس اصلا نکرده است ، صحبت از افساد فی الارض در این روایت اصلا یک چی مطرح نشده ، فقط محارب کیست؟ کسی که اهل ریبه باشد و اسلحه در شب بردارد او محارب است ، این مطلب باید کنایه باشد از اینکه کسی که اهل ریبه هست و در شب اسلحه بر می دارد حتما اخافه الناس پشت سرش هست اخافه الناس هست ،

خب، این هم یک روایت دیگری ،منتهی این روایت اگر دقت کنیم باید بگوییم ظاهرا حکم می شود بانه محارب، اگر بعد معلوم شد قصد افساد ندارد قصد اخافه ندارد اگر معلوم شد اینجور هست لیس بمحارب، ظاهرا حکم میشود بانه محارب

روایت دیگر حضرت فرمودند باز هم از امام باقر علیه السلام من اشار بحدیده فی مصر قطعت یده و من ضرب بها قتل ، حضرت فرمودند کسیکه آهنی بردارد در شهری دستش قطع می شود و اگر به وسیله ی این حدیده بزند حتما کشته می شود ،

خب در این مطلب هم در این روایت اصلا اسم محارب هم نیامده است ولی باید بگوییم که برداشتن حدیده کنایه از اسلحه است و ضرب و امثال اینها کنایه از اخافه الناس است ، چون ببینید مجازاتی که گفته مجازات محارب است مجازاتی که در روایت آمده مجازات محارب است

سوال....

جواب و ادامه بحث: چیزی که میشه باهاش ترساندن حالا شمشیر باشد کارد باشد ، کنایه است

ادامه

این هم روایت بعدی

حالا این روایت ، یک روایت دیگه هم قبلا روایت سوره بن کلیب را از امام صادق علیه السلام خواندیم این روایت را هم از امام صادق قبلا خواندیم ولی من اشاره میکنم امام صادق علیه السلام عن ابیه عن علی علیه السلام فی رجل اقبل بنار فاشعلها آتشی برداشت و اشعلها فی دار قوم تو خانه ی یک گروهی انداخت فاحترقت و احترق متاعهم این آتش همه را سوزاند هم خانه سوخت هم متاعشان ، سوال کرد از امام که اینجا چی میشه ؟ حضرت فرمود یغرم قیمه الدار و ما فیها خود خانه و اساس و لوازمی از خانه که از بین رفته باید غرامت بکشد بعد بکشندش ، بعد بکشندش برای چی؟ چون محارب است

ببینید این روایت ازش استفاده میشود که لازم نیست که حتما اسلحه ی متعارفی بردارد حتما تفنگ بردارد شمشیری بردار الی غیر ذلک ، لازم نیست اگر چوبی هم بردارد اخافه الناس باشد و امثال اینها ، حتی شروع کند آتش زدن اخافه الناس بشود همین کار هم یصدق علیه انه محارب،

این مجموعه ی روایاتی بود که در آن روایات مساله ی محاربه و تفسیر محاربه آمده بود

ما اگر مجموعه را دقت بکنیم قدر متیقن از آنها این است که اسلحه بکشد اخافه الناس باشد افساد هم باشد این قدر متیقن از این روایات است و الا این روایات تعمیم هم داشت اینکه اسلحه بکشد چطور اسلحه ای باشد؟ این خصوصیتی نداشت ، مثل این روایت اخیر که خواندیم روایت بسیار عامی بود

سوال.....

جواب : هر وسیله ای که با آن وسیله قلدری بکند و اخافه الناس باشد ، یا مثلا فرض کنید چوب بر میدارد ممکنه چوب محکمی بردارد بتواند کاری بکند با ورزش های خاصی که کرده ، اخافه الناس مهم است

ادامه بحث

مرحوم آقای هاشمی شاهرودی رحمه الله علیه در این کتابی که ما روایات از کتاب ایشون نقل کردیم می فرماید یک دسته روایات دیگری داریم که در آن روایات حکم آمده ولی به ظاهر عنوان محاربه ندارد ، که حالا بعضی از این روایات را خدمتتان نقل میکنیم

یکی از این روایات صحیحه ی حلبی است عن ابی عبدالله علیه السلام قال امیر المومنین علیه السلام اذا دخل علیک لس المحارب فاقتله فما اصابک فدمه فی عنقه حضرت فرمود اگر دزد وارد خانه ات شد بکش او را ، هر چه شد هم خونش به گردن من ، فادمه فی عنقه ، در اینجا فرموده اللص المحارب دزد محارب وارد خانه ات شد فرمود فاقتله ،

معتبره ی غیاث بن ابراهیم عن جعفر علیه السلام امام صادق علیه السلام عن ابیه انه قال امام باقر فرمودند اذا دخل علیک رجل یرید اهلک و مالک فابذره باضربه استطعت فان الث محارب لله و لرسوله فما تبعک من شیئ فهو علی حضرت فرمودند شخصی وارد خانه ات شد و قصد تعرض به خانواده و مالت داشت تو قبل از اینکه او کاری بکند فادرعه باضربه ضربه بزن بر او اگر توانستی زیرا لس دزد محارب است لله و لرسوله هر چه در پیدا است فهو علی به گردن من ، یعنی ولو اینکه کشته شد کشته شد که شد ، فهو علی

سوال....

جواب: صحیح بود نخیر ، دومی هم معتبر است

ادامه

روایت سوم صحیح منصور بن حازم است عن ابی عبدالله علیه السلام امام صادق فرمودند اللس محارب لله و لرسوله فاقتلوه فما دخل علیک فعلی ، فرمود دزد محارب است اگر وارد خانه تان شد بکشید او را هر چه شد به گردن من ، این هم روایت سوم

روایت چهارم مرسله ی بزنطی است عن ابی عبدالله علیه السلام فقط این مرسله هست ها ولی خب مشابه آنها است قال حضرت فرمودند اذا قدرت علی اللس فابدره وقتی قدرت پیدا کردی نسبت به دزد مبادرت به زدنش بکن و انا شریکک فی دمه فرمود من شریک تو هستم در خونش یعنی کشتی او را هیچ عیبی ندارد ، معنایش این است دیگه

روایت حسن بن ابی غندر عن ابی ایوب قال سمعت ابا عبدالله یقول من دخل علی مومن داره محاربا له فدمه مباح فی تلک الحال للمومن فهو فی عنقه ، فرمود اگر کسی به خانه ی مومنی وارد شد او محارب است خونش مباح است اگر مومن او را کشت به گردن من ،

روایت فزاره عن انس عن ابی جعفر علیه السلام قلت له اللس یدخل علی فی بیتی یرید نفسی و مالی گفتم دزد وارد خانه می شود قصدش جان من و مال من است چیکار کنیم؟ قال اقتله حضرت فرمود بکش او را فاشهد الله و من سمع ان الدمه فی عنقه من خدا را شاهد می گیرم کسیکه شنید بداند خونش به گردن من من گفتم

روایت محمد بن فضیل عن الرضا علیه السلام قال سالته عن لس دخل امراه و هی حملی داخل بر خانه کسی شد که اون زن حامله بود فقتل ما فی بطنها فعمدت المراه الی سکین این زن هم یک کاردی برداشت فوجعته بها فقتلته این یک زن هم یک کاردی برداشت کشت او را حضرت فرمودند هدر دم اللص خون لص و دزد هدر است ، ارزشی ندارد ،

صحیح بن سنان عن ابی عبدالله این آقای ابن سنان که عبدالله بن سنان است محمد بن سنان نسبت به او حرف است در رجال که آیا موثق است یا نه خیلی از رجالیون توثیق نکردند ولی عبدالله بن سنان از موثقین است میگوید نسبت به شخص سارقی که وارد خانه ی زنی شد که متاع او را بدزد فلما جمع الثیاب تبعتها نفسه فواقعها بعد این پررو شد با این زن خلاف هم انجام داد فتحرک ابنها فقام پسرش متوجه شد بلند شد کشت اورا به فحص کان ماه با کاردی که همراهش بود کشت ، فلما فرق حمل الثیاب و ذهب لیخرج حملت بالفصل فقتلته فجاء اهله یطلبون بدمه این اهل این دزدها آمدند خونشان را خواستند فردا ، فقال ابو عبدالله یضمن موالی این دور بری های این دزد هر چه را که طلبه بدمه آنهایی که آمدند باید دیه اون بچه ای شکم این زن را که کشته دیه اش را از هم خود اینها بگیرند و یضمن السارق سارق ضامن است آنچه که فی ما ترک اربعه آلاف درهم باید چهار هزار درهم بخاطر جنایتی انجام داده است واقعها بدهد لانه زانی و هو فی ماله اقرمه و لیس علیها فی قتلها ایها شی و این زن که سارقه را کشته هیچی به گردنش نیست لانه سارق

و منها روایت بعدی معتبره ی سکونی عن ابی جعفر عن ابیه امام باقر علیه السلام عن علی علیه السلام انه عطاء رجل فقال یا امیر المومنین سوال کرد ان اللس دخل علی امراتی فسرق حلیها گفت شخصی آمده دزدی زیورآلات زنم را دزدیده فقال اما انه علی دخل علی ابن سفیه اگر این شخص داخل بر ابن سفیه می شد مراد از ابن سفیه ظاهرا حضرت حمزه است لما رضی بذلک حتی یعمه بالسیف راضی نمی شد مگر اینکه با شمشیر قطعه اش کند این هم روایت بعدی

اینها روایاتی هست که صریحا حکم محارب را برای دزد گفته است ولو اینکه اسلحه نکشیده است لاخافه الناس، به یک خانه ای رفته است با یک فردی روبه رو شده است ولی این حکم را جاری کرده است

سوال....

جواب و ادامه بحث: بله ، حالا مهم این است که برخی روایاتش رسما عنوان محارب آمده است محارب للله و لرسوله حالا اینجا چه باید گفت؟ آیا میشود عنوان محارب را تعمیم داد یا نه؟

مرحوم آقای هاشمی شاهردوی فرمودند این قتلش که جایز است از باب دفاع است ، اینجور فرمودند ، ولی برخی روایات عنوان محارب داشت ، حالا این عنوان را دقت بکنید که بر دزد هم عنوان محارب در روایات اطلاق شده است

این هم یک عده از روایات ، ما میخواهیم روایات را به طور جدا جدا مطرح کنیم چون بعد یک بحث دیگری هم مطرح خواهیم کرد

یک دسته از روایات روایاتی است که مفسد فی الارض همین حد برش جاری میشود ولو اینکه محارب نباشد اسلحه برنداشته لاخافه الناس ولی مفسد فی الارض هست مفسد فی الارض است محارب نیست ولی مفسد فی الارض هست ولی همین حدی که در رابطه با محارب است بر او جاری می شود

روایت فضل بن شاذان عن ابی الحسن الرضا علیه السلام فی کتابه الی المامون و قد جاء به در آن نامه اینجور آمده است و لا یخل قتل احد من النصاب و الکفار فی دار التقیه الا قاتل او ساء فی فساد و ذلک اذا لم تخف علی نفسک و اصحابک ، فرموده که کسی حق ندارد ناصبی ها و کفار ها را در دار تقیه بکشد یعنی وقتی زمان زمان تقیه هست نباید این کفار و ناصبی ها را کشت چون تقیه است بعد حضرت فرمودند الا قاتل او ساء فی فساد مگر دو گروه را کسیکه قاتل است میشود کشتش یا کسی که فساد می خواهد ایجاد بکند یسعون فی الارض فسادا باشد فرمود این نفر را میشود کشت پس در اینجا این روایت ، البته بعد فرمود اذا لم تخف علی نفسک و اصحابک اگر میتونی یک جوری بکشی او را که ضرری به تو وارد نشود و به یارانت عیب ندارد بکش او را

علی کل حال این هم روایت بعدی که آمده است

آیا می شود اینجوری گفت که این فساد فی الارض فقط ، حد محارب برش جاری میشود یا نه ؟ این یک مقداری جرئت فقهی می خواهد ولی در عین حال شما این حدیث را داشته باشید تا بقیه احادیث را ان شاء الله نگاه کنیم و نتیجه ان شاء الله بگیریم

بعضی روایات دیگر هم داریم باز اونها موضوع دیگری است بی ربط نیست ،

کسانیکه عادت کردند کفار ذمی را بکشند همینجوری یک برنامه ای برای خودشان دارند کفار ذمی را بکشند قال قلت له رجل قتل رجلا من اهل الذمه شخصی را که از اهل ذمه بوده کشته چیکارش کنند؟ قصاصش کنند یا نه؟ حضرت فرمود لا یقتل به الا ان یکون متعمدا للقتل اگر یک برنامه دارد که کافرهای ذمی را بکشد بکشندش و الا حالا اگر اشتباهی شده است دعوایی شده است یک نفری کشتند مسلمان را در مقابل کافر ذمی قصاص نمی کنند

باز هم از امام صادق علیه السلام عن المسلم هل یقتل باهل الذمه در مقابل اهل ذمه کشته میشود ؟ قال لا، حضرت فرمود نه ، الا ان یکون موودا لقتلهم فیقتل و هو ساقر اگر اینجوری هست که خلاصه برنامه ریخته که کفار ذمی را یکی یکی بکشد باید هم تحقیرش کنند و هم بکشندش ، این هم روایت بعدی

روایت سوم سالت اباعبدالله علیه السلام عن دماء المجوس و الیهود و النصاری هل علیهم و علی من قتلهم شیئ اذا غش المسلمین و اظهر الاداء قتلهم می گوید من سوال کردم مجوس یهودیان مسیحیان اگر کسی اینها را کشت وقتی که غش المسلمین دارند نیرنگ برای مسلمین می ریزند و دشمنیشان را هم اظهار میکنند همینجوری خیلی پنهان نمی کنند ، قال لا، اینها چیکار کنیم؟ فرمود اگر کسی آنها را کشت هیچ مشکلی ندارد مگر اینکه یکون متعودا لقتلهم یکجوری باشد که برنامه دارد که اینها را بکشد خلاصه این دیگه خیلی چی ندارد ، این هم در رابطه با کافر ذمی است

دو تا روایت هم در رابطه با بردگان است

معتبره یونس عنهم علیهم السلام قال سئل عن رجل قتل مملوکه برده اش را کشته بود حضرت فرمودند ان کان غیر معروف بالقتل اگر شهرت ندارد که این بردگان را میکشد ضرب ضربا شدیدا یک کتک مفصلی بخورد و اخذ منه قیمه العبد قیمت عبد را هم ازش بگیرند و پرداخت می شود به بیت المال مسلمین ولی ان کان متعودا للقتل اگر برنامه ای دارد که این بردگان را می گیرد و می کشد قتل به اینکار درست نیست بکشندش ، این هم روایت

مجموعه ی روایاتی که در این باب آمده بود به عناوین چهارگانه ، یک عنوان عنوان محارب بود یک عنوان عنوان دزد بود یک عنوان عنوان قتل اهل ذمه بود و عنوان چهارم هم قتل عبید بود افساد هم بله با اون میشه پنج مورد ، بنابراین این روایاتی است که در این باب آمده است

ما بیایم این روایات را یک جمع بندی کنیم ، البته ، روایات ضعیف و ضعاف داشت روایات صحیح و معتبره هم داشت ولی ما مجموعه را که نگاه می کنیم این مجموعه برای ما اطمینان می آورد که علی کل حال این روایات از اهل بیت علیهم السلام صادر شده است حالا حاصل این روایات را چی بگوییم؟ و حاصل کلمات فقها را چی بگوییم ؟ حاصل کلمات مفسرین را چه بگوییم؟

اگر ما باشیم و اخذ به قدر متیقن و بر مبنای احتیاط باید فتوای امام را بگوییم یعنی جرد السلاح لاخافه الناس و اراده الافساد فی الارض ، این احتیاطش هست دیگه ، ولی آیا عنوان مفسد فی الارض یک عنوان مستقلی است در این باب یا از عناوینی است که جزء موضوع است برای حد محارب این یک بحثی است که باید یک مقدارکی بیشتر بحث کنیم تا نتیجه را بگیریم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo