< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

1402/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/حد المحارب /مسأله دوم: لایثبت الحکم للطلیع

 

مساله ی دوم لا یثبت الحکم للطلیع و هو المراقب للغوافل و نحوها لیخبر رفقائه من قطاع الطریق و لا للرد یا رده و هو المعین لضبط الاموال ،

در این مساله ی دوم چهار تا مطلب بیان شده است :

مطلب اول این است که حکم محارب برای طلیع اثبات نمی شود ، طلیع کیست ؟ یعنی کسی که اطلاعات و اخبار را جمع آوری می کند در اختیار قطاع الطریق و محاربین قرار می دهد تا آنها عملیات ناامنی را انجام بدهند ، فرمودند برای طلیع حکم محارب اثبات نمی شود ،

این لا یثبت الحکم للطلیع دو تا احتمال دارد:

یک احتمال این است که لایثبت المجازات للطلیع یعنی این مجازاتی که در این آیه آمده است برای محارب این مجازات برای طلیع ثابت نیست ، چرا ثابت نیست ؟ حالا به هر دلیلی

یک احتمال دیگر این است که لایثبت الحکم للطلیع مقصود از حکم همین یحاربون یعنی مسند باشد یعنی لایثبت المحاربه للطلیع یعنی لایصدق علی الطلیع المحارب

پس در این کلمه ی لا یثبت الحکم دو احتمال است یکی مراد از حکم مجازاتی باشد که در آیه آمده است و دوم مراد از حکم همین محمول یحاربون باشد یعنی محارب عنوان محارب بر طلیع صادق نیست اگر این عنوان صادق نیست خود به خود حکمش چی آیا صادق است یا نه؟ حکم مجازات هست یا نیست ؟ ممکن است حکم مجازات به عنوان انه محارب اثبات نشود ولی ممکن است به عنوان انه مفسد قابل اثبات باشد بخصوص اگر ما بگوییم مفسد و محارب دو موضوع مستقل است و دارای مجازات واحده می باشد بخصوص اگر این مطلب را گفتیم خود به خود این با هم فرق میکند یک وقت بگوییم که حکم ثابت نیست یعنی عنوان محارب بر او صدق نمی کند این یک نتیجه می گیرد حکم ثابت نیست یعنی مجازات ثابت نیست یک نتیجه دیگری میگیرم اگر گفتیم مجازات ثابت نیست یعنی تحت هیچ عنوانی این مجازات برای محارب صادق نیست این حرف با فتوای خود امام تطبیق می کند که فرمودند المحارب من جرد السلاح لاخافه الناس و اراده الافساد فی الارض یعنی دو تا عنوان را موضوع واحد گرفتند اگر این باشد فرقی بین این دو معنا نیست ولی اگر چنانچه ما گفتیم افساد موضوع محارب موضوع آخر و هر کدام همین مجازات برایش ثابت است اگر این حرف را گفتیم اگر آن احتمال اول را بگوییم بگوییم که لایثبت الحکم یعنی عنوان محارب بر او صدق نمی کند خب عنوان محارب صدق نکند عنوان مفسد صدق می کند لذا مجازات ثابت است و اما اگر چنانچه ما گفتیم لایثبت الحکم یعنی مجازات ثابت نیست معنای این حرف این است که یا اصلا این شخص نه محارب است نه مفسد ، اگر این دو تا دو موضوع باشد یا بگوییم دو تا را ما موضوع واحد میدانیم چون احد الجزئین و احد القیدین از بین برود با از بین رفتن قید مرکب از بین رفته است بنابراین مجازات قابل اثبات نیست این حرف را می شود گفت این مطلب

ما در جلسه ی قبل فیه تامل گفتیم و مطلبمان را توضییح دادیم مضافا به اینکه ما مفسد بودن را خود مفسد فی الارض را موضوع مستقل می دانیم و لذا مجازات ثابت است ،

اینجا یعنی ما در این حرف دوم ما میخواهیم بگوییم عنوان محارب صدق نمی کند مانعی ندارد عنوان مفسد صدق می کند

در مسئله بزرگان فرمودند چرا محارب صدق نمی کند ؟ چون این شخص اسلحه نکشیده است چون اسلحه نکشیده است پس محارب نیست ، این حرف را ما قبلا هم گفتیم ، در عین حال مطلب صاحب جواهر را برایتان بخوانم در صفحه ی 571 از اواخر 570 یک خط به آخر می فرماید و کیف کان فلا یثبت عندنا هذا الحکم فی مثل قطاع الطریق للطلیع منهم برای طلیعشان این حکم ثابت نیست الذی هو المراقب للماره برای غافله هایی که رد میشوند مراقبت میکند تا اینکه خبر بدهد به کسیکه یقطع الطریق علیهم نسبت به آنها قطع طریق می کند ، و لمن یخاف علیه برای کسی که یخاف علیه یعنی از او ترسیده میشود ، چرا خبر میدهد ؟ تا بترساند آنها را ، و لا لرد برای ردع هم ثابت نیست الذی هو المعین کسی که تعیین شده لضبط الاموال و نحوهم ، چرا ثابت نیست ؟ چرا ثابت نیست؟ سه تا مطلب صاحب جواهر یا سه تا دلیل آورده است :

اولا للاصل این اصلی که اول آورده است هم میتواند مراد اصل برائت باشد هم میتواند اصل استصحاب باشد نمی دانیم این حد واجب است بر آنها جاری بشود یا نه ؟ برائت از وجوب ، نمی دانیم این حد برای آنها ثابت است یا نه برای طلیع ؟ قبلا که ثابت نبود عدم ثبوت قبلی را استصحاب کنیم ، پس للاصل

وثانیا فرموده است و الاحتیاط نمیدانیم حد ثابت است یا نه تدرع الحدود بالشبهات می گوید احتیاط کن حد را جاری نکن

و الخروج عن النصوص دلیل سوم می فرماید نصوصی که در این رابطه آمده است فرموده است که فرموده است من شهرالسلاح این آقا شهر السلاح نیست بنابراین از نصوص و اخبار مورد بحث خارج است چون شهر السلاح نیست ولی ملاحظه کنید روایاتی که ما خواندیم مفصلا ، اینجور نبود که این مورد از تحت آنها خارج باشد چون در روایتی آمده اللص محارب حالا اونجا چی میگویید؟ این جزء دزدان هست یا نیست حالا اسلحه ندارد جزء دزدان هست یا نیست ؟ اللص محارب، یک مورد یک مورد هم نداشت فرمود کسیکه آهنی را بردارد و مردم بترسند فهو محارب همه اش که شهر السلاح همه روایات نبود بنابراین این خروج از نصوص هم به این راحتی که فرمودند نیست ، به این راحتی که بگویید این خارج از مورد روایات است لذا محارب بر او صدق نمی کند یا این حرف بر او جاری نمی شود اینگونه هم نیست

سه تا دلیل صاحب جواهر آورده بود بعد می فرماید خلافا لابی حنیفه فسوی بین المباشر و غیره ابوحنیفه گفته است فرق نمی کند کسی که مباشرتا اسلحه دارد یا معین اوست فرقی نمی کند یکسان است بعد صاحب جواهر فرموده و فساده واضح ، چرا فرق نداشته باشد ؟ فرق دارد، بعد عدم حصول وصف المحاربه فی الثانی وصف محاربه در رابطه با طلیع این عنوان صدق نمی کند اگر صدق نکرد چرا فرق نکند ؟ تا اینجا صاحب جواهر ادله ی اینکه طلیع محارب نیست نقل کرده است بعد می فرماید نعم ، نعم ، لو کان المدار علی مطلق مسمی الافساد اتجح ذلک اگر شما گفتید عنوان افساد فی الارض کفایت می کند برای ثبوت این مجازات اتجه ذلک این حرفی که بین طلیع و غیره فرقی نمی کند حالا متجه است لکن قد عرفت لکن قد عرفت صاحب جواهر می فرماید اینکه افساد ملاک اصلی این حد باشد خلاف اجماع است اگر خلاف اجماع بود به این احتمال توجه نمی کنیم لکن قد عرفت اتفاق الفتاوی علی اعتبار المحاربه علی الوجه المزبور ، فرموده اجماع است

خب این اجماع اعتبار دارد ؟ اجماع معلوم المدرک اعتبار دارد؟ معلوم المدرک است ، اجماعی که معلوم المدرک است محتمل المدرک اگر باشد اعتباری ندارد تا چه رسد به معلوم المدرک ، به عنوان دلیل تعبدی اعتباری ندارد ، والنصوص و ان لم یکن فیها ما یقتضی حصر المفسد فی ذلک ببینید اینجا صاحب جواهر دقت در روایات کرده است فرموده گرچه لسان روایات همه اش نیست که مفسد به کسی میگوییم که محارب باشد و شهر السلاح باشد نصوص ، هست موردی که بدون اسلحه برداشتن هم محارب گفتن ولی نصوص گرچه در اون نصوص چیزی که اقتضا کند حصر مفسد را در این محارب صریحا چیزی وجود ندارد ولی به معونه ی این اجماع مزبور با انسباق و ملاحظه ی بعضی مفاهیم فیها یتجح ما ذکره الاصحاب خلاصه با هزار سر ایشون میخواهد یک چیزی درست بشود

اولا اگر نصوص غیر این است اجماع محتمل المدرک یا معلوم المدرک چه تاثیری در آنها دارد؟

ثانیا شما بگویید انسباق مثلا ، کی گفته که محارب به طلیع انسباق دارد و گفته نمیشود عرفا ببینید گفته می شود یا نه؟

و همچنین ملاحظه بعض این مفاهیم فیها ، مفاهیمی که در روایات هست علی کل حال فرموده است که پس بیان اصحاب متجح است من جعل المدار علی صدق المحاربه علی وجه الذی ذکرناه یعنی شهر السیف باشد

سوال......

جواب: اگر انسباق باشد یک حرف آقای شاهرودی گفته بود که ظهور دارد اگر انسباق باشد یک چیزی میگیم انسباقش این است که این یحاربون الله و یسعون یکیه ، اگر این انسباق معنا کنی با اون حرف آقا درست در می آید یعنی یک حرفی است که بگوییم باید هم محارب باشد هم مفسد باشد اینجوری است اگر انسباق بگوییم ولی انسیاق خیلی شاید معنا نداشته باشد

ادامه

علی کل حال این فرمایش صاحب جواهر بود که صاحب جواهر معترف است که اگر عنوان مفسد فی الارض را موضوع قرار دادیم فرقی بین طلیع و غیر طلیع نیست لذا این فتوا گرچه مطابق با احتیاط هست اما بعید است که دلیل اجتهادی بر خلافش نباشد ، حالا احتیاط ما حرفی نداریم احتیاط حرفی نداریم ولی از روایات اگر دقت کرده باشید خواندیم بعضیشان اصلا مفسد فی الارض داشت خود مفسد فی الارض موضوع بود روایات پنج قسمت بود پنج قسمت بود یک قسمت در رابطه با محارب بود که همین خودش فکر میکنم دوازده تا حدیث داشت یا بیشتر ، یک قسمت در رابطه با دزد بود یک قسمت در رابطه با کسی بود که برده ها را میکشته بعضی در رابطه با ذمی را می کشته بعضی ها هم در رابطه با این بود که اصلا آتش برداشته خانه مردم را آتش زده است حضرت فرمود محارب است ، کجا اسلحه برداشته ؟ اسلحه برنداشته است که با آتش آتش زده مطاع مردم را آتش زده است حضرت فرمود محارب است اولا باید خسارت همه را پرداخت بکند ثانیا کشته شود لانه محارب ، حالا کجا اسلحه برداشته ؟

سوال......

جواب: پس اسلحه عادی مراد نیست هر چیزی که بترساند اون دوربین آقا هم که داره مخبری میکند دارد آدم می ترساند ، نمی ترساند؟ اگر اونجوری باشد که شما بگویید همین هم اسلحه است این دوربینی هم که خبرچینی می کند آدم وحشت دارد

ادامه

علی کل حال بر اساس برداشت ما که خود مفسد موضوعیت دارد که اصلا نوبت به این حرف ها نمی رسد ، این یک مساله ی دوم است امام رحمه الله علیه در همین مساله دوم فرموده ، یک ادامه ای دارد ،

اولا ما تاحالا برای طلیع صحبت کردیم ،

دوم کسیکه کمک می کند در جمع آوری اموال ، خلاصه این دزدان برای خودشان تشکیلاتی تشکیل دادند یک نفر یا دو نفر یا پنج نفر اینها کار اخبار و اطلاعات را دارند چند نفر اسلحه به دست گرفتند چند نفر هم باز مال های دزدی شده را جمع آوری می کنند یک تشکیلات منسجمی است حالا اینکه اموال را جمع می کنند اینها حکم محارب بر آنها اجرا می شود یا نه ؟ اینها محارب هستند یا نه؟

باز نظر امام رحمه الله علیه این است که محارب نیستند ، حکم ثابت نیست یا مرادشان این است که یعنی عنوان محارب صدق نمی کند یا این مجازات ثابت نیست

باز حرف ما همان حرف اول است اگر مفسد خودش موضوعیت داشته باشد هذا من المفسدین ،یقینا جدای از مفسدین نیست در ادامه ی این مساله ، این مثل طلیع است فرقی نمی کند المطلب هو المطلب ،

مورد سوم در این مساله این است که کسی که اسلحه برداشته برای جلوگیری از فساد این محارب است ؟ خب معلوم است که محارب نیست ، تمام نیروهای امنیتی نیاز به گفتن ندارد تمام نیروهای امنیتی که اسلحه برداشتند برای ایجاد امنیت ولو اینکه محاربین از آنها بترسند دشمن از آنها هراس داشته باشد اصلا محارب نیست و اعدوا لهم من استطعتم من قوه و من رباط الخیر ترهبون به عدو الله و عدوکم فرمود آنقدر خودتان را مجهز و مسلح کنید که دشمنان شما و دشمنان خدا از شما هراس داشته باشند ، این معلوم است که عنوان محارب براو صدق نمی کند تمام نیروهای امنیتی آنها حافظ امنیت هستند برای دشمن ناامنی ایجاد می کنند این محارب نیستند

و اما مطلب چهارمی که امام در این مساله فرموده است این است : این حکم برای غیربالغ و برای غیر عاقل ثابت نیست اگر دیوانه ای این کار را کرد اگر بچه ی نابالغی اینجور اقدامی را کرد بر او حد محارب جاری نمی شود ،

خب بله ، البته حد محارب جاری نمی شود یشترط فیه البلوغ و العقل ، نهایت در برخی از موارد قبلی گفتیم ها ، در سال های قبل ظاهرا در مورد حد سرقت بود یا بعضی از افعال شنیعه دیگر که صبی را حد جاری نمیکنند تعزیرش می کنند تعزیر دارد حد ندارد تنبیهش می کنند ببینند چقدر تنبیه می شود خصوصا در مورد سرقت که یک نظریه اینجوری بود که سر انگشتاش را ببر اول انگشتانش را یکجوری خراش بدهند که خونی بشه اگر باز دزدی کرد بند اول انگشتش را ببرند و اگر باز هم دزدی کرد دیگه دستش را قطع کنند در رابطه با ...

در رابطه با مجنون در مورد حد زنا بود که آیا حد زنا جاری می شود بر او یا نه ؟ در رابطه با مجنونه فرمودند حد جاری نمیشود ولی در رابطه با مجنون یک روایتی بود لانه یاتی و لا یاتی او داره به طرف این جنایت می رود پس معلوم میشود چیزی میفهمد دیگه ، خیلی هم دیوانه نیست ، لذا مجنونه چون مغلوب است و اینها او هیچی ولی در رابطه با مجنون اگر چیزی می فهمد و رفته معلوم میشود سرش می شده باید حداقل تعزیر بشود اگر حد جاری نمیشود

سوال...

جواب: یعنی اون بیچاره ممکنه است نفهمد چیزی او ممکن است ، ولی این کسیکه اقدام می کند میفهمد

ادامه

علی کل حال اینجا نظر امام درست است حد جاری نمیشود اما آیا تعزیر میشود یا نمی شود نکته ی دیگری است حسب ما یراه الحاکم که باید ببینید نیاز به تعزیر دارد یا ندارد

این مساله ی دوم

اما مساله ی سوم ، مساله ی سوم این است لو حمل علی غیره من غیر السلاح فرموده اگر کسی بر دیگری حمله کرد اسلحه هم نداشت قصد کرد او را بکشد مالش را بگیرد محارب هست یا نه ؟

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo