< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

99/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/الخطابات الشفاهية /نوع نزاع در بحث خطابات شفاهیه

 

بحث ما در اصول این بود که آیا خطابات شفاهیه شامل غایبین از مجلس خطاب و معدومین می شود یا شامل آنها نمی شود؟ مطالبی گفته شد مطلبی را از مرحوم آیت الله فاضل (ره) نقل کردیم هم در تبیین اصل مسئله و هم در توضیح مطلب. ایشان فرمودند: قضایا 3 نوع است گاهی قضیه قضیه طبیعیه است و گاهی قضیه قضیه خارجیه است و گاهی قضیه قضیه حقیقی است.تعریف این 3 نوع قضیه را گفتیم نهایت در بحث قضیه حقیقیه توضیح بیشتری باید داده شود. در قضیه حقیقیه گفتیم قضیه ای است که موضوع در او کلی است ولی حکم ثابت است برای افراد نه برای مفهوم کلی منتهی نه افراد موجود در خارج فعلا افراد کلما فرض ... حالا امروز باشد یا نباشد ؟ قوانین بشری از همین قبیل است وقتی مثلا در مجلس شورای اسلامی تصویب شد که هر ایرانی 18 ساله حق رای دارد معنای این حرف این نیست که ایرانی که هنگام این قانون گذاری 18 سال است حق رای دارد معنا این است که اگر 5 سال دیگر انتخابات بود 5 سال دیگر یک نفر 18 ساله شد حق رای دارد این قضیه حقیقیه است یعنی حکم رفته است روی افراد منتها نه افراد موجود بالفعل افراد موجود چه بالفعل باشد چه بعدا بوجود بیایند. در قضیه حقیقیه یک شباهتی به قضیه طبیعیه دارد چون موضوع در آن قضیه در هر دو کلی است یک فرقی با قضیه طبیعیه دارد و آن این است که در قضیه حقیقیه متکلم به مصادیق کار دارد نه به مفهوم وقتی شما می گویید النار حارهٌ شما اولا موضوع را کلی نار قرار داده اید مانند اینکه بگویید الانسان حیوان ناطق موضوع را کلی قرار داده اید از این جهت شبیه اوست ولی از جهت دیگر که در الانسان حیوان ناطق تمام هم و غم ما به مفهوم است. به مصادیق کاری نداریم زیرا مصادیق حیوان ناطق مفهوم نیستند مصادیق مصداق وجود خارجی است. بنابراین در قضیه طبیعیه منحصر است فکر ما و تمام غرض ما رفته روی خود مفهوم، ولی در قضیه حقیقیه به افراد کار داریم اما نه افرادی که الان موجود باشد افرادی که چه الان باشند چه در آینده باشند پس از این جهت با طبیعیه فرق می کنند.

ایراد بر قضیه حقیقیه و جواب میرزای نائینی قدس سره

در اینجا بعضی یک ایرادی گرفتند در نتیجه این ایراد مرحوم محقق نائینی (ره) را وادار کرده است که در مورد قضیه حقیقیه یک تعریف جدید داشته باشد و یک شرایط جدیدی برایش نقل بکند لذا باید این ایراد را مطرح کنیم و جواب آن ایراد . آیا جواب ایراد متوقف بر فرمایش مرحوم نائینی است یا نه؟ و آن ایراد بحث قاعده فرعیه است. قاعده فرعیه در فلسفه و منطق آمده است و آن قاعده فرعیه این است؛ گفتنه اند ثبوت شیئ لشیئ فرع ثبوت المثبت له حالا بعضی فرموده اند : لا الثابت بعضی فرموده اند والثابت. حالا این ادامه لا الثابت یا والثابت. مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند و الثابت. فلاسفه قبل فرموده اند لا الثابت. حالاما به این فرمایش ذیل قاعده کاری نداریم ولی قاعده فرعیه ثبوت شیئ لشیئ فرع ثبوت المثبت له این مطلب گفتند ثبوت عرض و ثبوت صفت برای موصوفی و معروضی فرع بر آن است که اول معروض یا موصوفی باشد اگر اول معروض یا موصوفی نبود شما صفت را برای چه می خواهید اثبات کنید عرض بر چه معروضی می خواهد عارض شود؟ پس ثبوت شیئ لشیئ فرع ثبوت المثبت له اول باید موضوع باشد تا محمول برای او ثابت شود باید موصوف باشد تا صفت برایش اثبات شود بر اساس این قاعده فرعیه که این قاعده فرعیه در صفات عرضیه دون الذاتیه این درست است. در صفات ذاتیه مثل انسانیت برای انسان آنها ذاتی است یعنی آنها نیاز به اثبات ندارد. در کفایه این طور آمده از قول ظاهرا ابوعلی سینا که ان الله لم یجعل المشمشة مشمشةً. خدا زرد آلو را زرد آلو قرار نداده یعنی اول یک شی باشد بعدا صفت زرد آلو بودن برای او اثبات شود این طور نیست بل اوجدها آن را ایجاد کرده است به مجرد اینکه ایجاد شد زردآلو ایجاد شده نه اینکه زردآلو موضوعی باشد بعد صفتی برایش. اینها در صفاتی است که عین ذات محسوب می شود ولی در صفات دیگر ثبوت شیئ لشیئ فرع ثبوت المثبت له مسلم است . حال که قاعده فرعیه معلوم است این ایراد گرفته شده است؛ شما در قضیه حقیقیه چه می گویید؟ می گویید قضیه حقیقیه قضیه ای است که موضوع کلی است و مراد از آن کلی افراد و مصادیق است اما نه مصادیق موجود در خارج فی الحال بلکه مصادیق کلما تحققت چه آنهایی که الان هستند و چه آنهایی که الان نیستند. ما نسبت به آن افراد و مصادیقی که الان هستند ایراد نداریم چرا؟ چون ثبوت محمول برای آنها مشکلی ندارد. الان مصادیق موجودند پس موضوع در خارج وجود دارد منتهی محمول وجود ندارد حالا محمول که موجود پیدا کرد عرض روی معروض می رود مشکلی ندارد صفت برای موصوف ثابت می شود. پس موصوفی هست معروضی هست شما معروض و محمولی را روی او بار می کنید حمل شیئ علی شیئ فرع ثبوت الموضوع. این در افراد موجود فی الخارج مشکلی پیدا نمی کند. اما افراد معدومی که 50 سال دیگه می آیند این افراد معدوم که 50 سال دیگر می خواهند بیایند مصداق خارجی ندارند پس موضوع له و مثبت له وجود ندارد حالا که مثبت له وجود ندارد چطور شما این حکم و محمول و عارض را اثبات می کنید برای او فی الحال. شما وقتی گفتید النار حارةٌ. این میلیون ناری که الان موجود است حارة. عرض حارة را برایش ثابت می کنیم و قاعده فرعیه هیچ مشکلی پیدا نمی کند. اما افرادی از نار که هنوز وجود ندارد بعدا وجود پیدا می کند اینجا موضوعی است تا شما این محمول و عارض را برایش ثابت کنید و قاعده فرعیه بهم می ریزد و این قاعده فرعیه قاعده عقلیه است و استثنا بردار نیست. شما در اینجا چه می گویید ؟ اهل معقول جواب دادند به خصوص بر مبنای اصالة الوجود که مقصود از النار، النار موجود حارة یعنی در حقیقت موضوع ما مرکب است از این نار و مراد النار الموجودة است؛ نار و صفت موجودیت. بنابراین اگر ناری نیست حارة هم نیست وقتی نار تحقق پیدا کرد حارة برایش ثابت می شود و در ظرف تحقق نار که برایش ثابت می شود مثبت له موجود است. اگرمثبت له موجود است مشکل قاعده فرعیه وجود ندارد. ما الان که بر نار معدوم حارة بیان نمی کنیم در قضیه حقیقه این است که خصوصیت ثابت است برای مصداق هست حالا هر وقت مصداق بود این خصوصیت است اگر مصداق نباشد خصوصیت هم نیست .این جوابی است که اهل معقول از این ایراد دادند ظاهرا وجدانش هم همین است. مرحوم محقق نائینی (ره) وقتی با این ایراد تضاد موهوم بین قضیه حقیقیه و قاعده فرعیه وقتی با این موضوع روبه رو شدند تحلیل دیگری کردند و بر اساس این تحلیل تعریف قضیه حقیقیه مقداری تغییر می کند و آن این است. فرموده اند: در قضیه حقیقیه محمول و عارض ثابت شده است برای افراد موجود مانند قضیه خارجیه. قضیه خارجیه شما می گفتید مثلا دراین قضیه که می گوید طلاب جمع بشوند برای موضوع خاصی این مقصود از طلاب یعنی طلاب بالفعل موجود در مدرسه، اینجا قضیه خارجیه است گرچه گفتید طلاب ولی مراد مصادیق موجود فی الخارج است این را گفتیم قضیه خارجیه است. در قضیه خارجیه محمول ثابت شده برای مصادیق موجود بالفعل. ایشان می فرماید در قضیه حقیقیه هم همین طور است. در قضیه حقیقیه هم محمول ثابت شده است برای افراد موجود بالفعل نه اینکه افرادی که خواهد آمد. چطور؟ شما وقتی می گوید خدا فرموده لله علی الناس حج البیت من استطاع. این مستطیع هزار سال بعد این وجوب حج برایش ثابت شده این مستطیع هزار سال بعد کجا وجود داشته در موقع نزول آیه. می فرماید به این شکل؛ موجود دونوع است: 1- موجود واقعی حقیقی 2- موجود تنزیلی ادعایی یعنی ادعای وجود بکند به منزله موجود او را فرض کنیم این هم قسم دوم از موجود. مصادیق در قضیه خارجیه مصادیق موجود واقعی حقیقی است . الان هستند. ولی در قضیه حقیقیه موضوع مصادیق موجود است اعم از موجود حقیقی واقعی یا موجود تزیلی ادعایی. آقای قانون گذار وقتی قانون گذاری می کند برای همیشه معدومین را به منزله موجود فرض می کند بعد از این که آنها را به منزله موجود فرض کرد در مورد فرض و تقدیر حکم را برای افراد اثبات می کند. پس افراد موجودند منتهی به وجود تنزیلی ادعایی نه به وجود واقعی حقیقی . این مطلب را فرموده است پس مشکل قاعده فرعیه پیش نمی آید چرا؟ چون موضوع و مصادیق وجود دارند منتهی به وجود تزیلی ادعایی و همین مقدار کافی است. این فرمایش را مرحوم محقق نائینی اعلی الله مقامه الشریف فرموده اند درنتیجه یک تغییری در شرایط قضیه حقیقیه بوجود می آید و آن اینکه قضیه حقیقیه همان قضیه خارجیه است منتهی فرقش با آن این است که در قضیه خارجیه تمام مصادیقش حقیقی و واقعی است در قضیه حقیقیه بعضی از مصادیق واقعی ادعایی و تنزیلی هستند . فرقشان این است و گرنه در هر دو محمول ثابت شد است برای موضوع موجود و مصادیق. این فرمایش ایشان به هر حال توجیهی است و شکر الله مساعیه ولی خلاف وجدان است. واقعا و حقیقتا شما از همان هایی که در مجلس شورای اسلامی قانون وضع می کنند. مانند مثالی که من زدم. آیا اینها اول 18 ساله هایی 5 سال دیگر که بخواهند بیایند 10 سال دیگه بخواهند بیایند آنها را به منزله موجود فرض می کنند. آنها را مصداق ادعایی فرض می کنند. یا قانون گذار قانون وضع می کند اگر ازش بپرسید مقصودتون 18 ساله های الان است ؟ می گویند نخیر هر18 ساله ای که پیدا شد. وجدان همین را می گوید یعنی می گوید این حکم ثابت است برای افراد دارای این خصوصیت که الان وجود داشته باشد یا 20 سال آینده پس نه ادعایی است نه تنزیلی چیزی در کار نیست. آنچه که ایشان فرمودند بحث علمی خوبی است ولی نیازی به او نداریم. حالا که قضیه حقیقیه را گفتیم احکام شریعت چه ربطی به بحث ما دارد؟ این بحث منطقی چه ربطی به ما دارد؟ باید بگویم احکام شرعیت اگر مطابق و بر وفق قضایای حقیقیه باشد شامل معدوم و غایب همه می شود ولی اگر طبق قضیه خارجیه باشد شامل نمی شود. تکمیل کلام در آینده و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo