< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

99/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/التخصيص بالمفهوم /تخصیص عام به مفهوم موافق

 

بحث در این بود که آیا تخصیص عام بوسیله مفهوم درست یا نه؟ فرمودن مفهمو دو قسم است مفهوم موافق و مفهوم مخالف یقینا تخصیص عام به مفهوم موافق درست است. نسبت به مفهوم مخالف اختلافی است.بیانات امام (ره)در اقسام مفهوم موافق بیان می کردیم فرمودند برای مفهوم موافق احتمالاتی چند است 3 احتمال آن را بیان کردیم و اما احتمال چهارم فرمودند به اینکه در عرف فقها گاهی مفهوم موافق گفته می شود به معنایی که مدلول قطعی جمله است مدلول قطعی جمله است و عقل قطع و یقیین دارد که این معنا لازم این جمله است و از این جمله استفاده می شود.و به تعبیر راحت تر مفهوم موافق در این احتمال چهارم یعنی دلالت سیاقیه . دلالت سیاقیه گفته اند علما که مدلول التزامی جمله مفهوم است مدلول مطابقی جمله اسم او منطوق است اما گاهی ما یک مدلول ومعنای دیگری از جمله استفاده می کنیم .که لیث بمفهوم .... نه مفهوم به حساب می آید نه منطوق نامیده می شود ما او را دلالت سیاقیه می نامیم . اگر جمله دلالت کند بر مدلول التزامیو بین منطوق و آن مدلول التزامی لزوم بین ... باشد این مدلول را مفهوم می نامیم پس مدلول انتظامی جمله بفرمایید مفهوم یعنی مدلول التزامی جمله که بین او و معنای منطوقی لزوم بین ... باشد لزوم بین اخص را منطقین گفته اند یعنی با شنیدن ملزوم خود به خود ذهن ما منتقل به لازم بشود. من غیر حالت ... شما به مجرد اینکه آتش را شنیدید ذهنتان منتقل می شود به سوزندگی .این لزوم بین بمعنی الاخص است .گاهی بین معنای لازم و ملزوم ملازمه است اما نه در این حد وقتی ملزوم را تصور کنیم لازم را تصور کنیم یقین به ملازمه پیدا میکنید مثلی اینکه وقتی عدد اربعه را به یاد می آورید و معنا و مفهوم زوجیت را هم تصور کنید فورا علم به ملازمه پیدا می کنید که بین اربعه و زوجیت تلازم وجود دارد. این را گفتند بیین بمعنی الاعم و اگر ملازمه نباشد گفته اند لزوم غیر بیین علی کل ها بین مدلول التزامی جمله و معنای منطوقی ملزوم بیین بمعنی الاخص باشد آن مدلول التزامی را مفهوم می نامیم یا مفهوم موافق یا مفهوم مخالف. و اما گاهی هست که ملزوم ما و منطوق ما از شنیدنش ما منتقل به معنای دیگر می شویم .ولی آن معنای دیگر گاهی لفظ مفرد است ذهن ما منتقل می شود به یک لفظ دیگری به یک کلمه محظوفه. به اینکه بگوییند وسال قریه فورا ذهن ما منتقل می شود که اینجا مضافی محظوف است وسال اهل القریه بوده است . پس درست است ملازمه است بین منطوق و شی دیگر اما آن لفظ مفرد است مدلول التزامی جمله نیست این اسمش مفهوم نیست .گاهی ممکن است مدلول التزامی باشد اما بیین بمعنی .. نباشد بیین بمعنی الاعم باشد اینجا هم مدلول انتظامی جمله نیست که مفهوم باشد اینجا اسمی دیگر دادر مجموعه اینها را در اصول و فقه اسمش را می گذارند دلالت سیاقیه . دلالت سیاقیه یعنی مدلول و معنایی که از جمله فهمیده می شود اما لیس بمفهوم و ... دلالت سیاقیه 3 قسم است .قسم اول دلالت اقتضا است دلالت اقتضا یعن معنایی که در منطوق نیامده است لقظی که در منطوق نیامده است.و یقینا مقصود متکلم است.و صدق کلام بستگی به او دارد یعنی اگر او با متکلم اراده نکرده باشد کلامش غلط است یا عرفا غلط است یا شرعا و یا عقلا غلط است . پس دلالت اقتضا که یکی از اقسام دلالت سیاقیه است یعنی معنایی که حتما متکلم او را اراده کرده است و صدق کلام وابسته است به اون معناست یعنی اگر اراده نشود کلام غلط است. مثل مثالی که زدم وسال قریه اگر اهل در تقدیر نگیرد عرفا غلط است زیرا قریه قابلیت سوال کردن ندارد عقلا غلط است این کار.و گاهی شرعا غلط است مثل اینکه فرموده است ما تبع ما ... آنچیزی که مالیت برای تو ندارد او را نفروش یا آن چیزی که مالیت ندارد آزادش نکن اگرکسی به دیگری گفت اعطق .... عبدت را از طرف من آزاد کن.چون که اسم آید در ملک باشد شرعا اعطق ... متوقف بر این است اول به من بفروش تا ملک من باشد ولو لحظه ای سپس از طرف من او را آزاد کن.و الا اگر این بیع قبلی نباشد اسم شرعا غلط است باید اسم فی ملکن باشد یا کسی گفته است که واقعه اهلی ... در ماه رمضان با همسرم همبستر شدم امام فرمودند: کفاره بده. یعنی چه: یعنی این کار موجب بطلان روزه است لذا باید کفاره بدهید. این کفر که فرمودند ضمنا دلالت می کند بر بطلان روزه و نتیجه اش وجوب کفاره است اینها دلالت اقتضا می گویند پس دلالت اقتضا که یکی از اقسام دلالت سیاقیه است یعنی دلالت جمله و منطوق به معنایی که آن معنا را اولا متکلم قصد کرده است ثانیا اگر معنا مراد نباشد کلام غلط است .قسم دوم از دلالت سیاقیه عبارت است از مدلولی که منطوق بر او دلالت می کند ولی صدق کلام بر او بستگی ندارد . ممکن آن معنا را متکلم اراده هم نکرده باشد کلام درست است .مثل اینکه دو نفر باهم قرار دارند ساعت 8 جایی بروند یک نفرشان به دیگری می گوید دقیقا ساعت 8 است . خب این ساعت 8 ، ما بیشتر وقت ها می گوییم ساعت 8 است ساعت 9 است صدق کلام متوفق بر این نیست که اراده کرده باشد مواظب وعده و قراردادت باش. این جمله دلالت می کند بر اینکه متوجه باش زمان قرارداد رسیده است . و این معنا را متکلم اراده کرده است .ولی صحت کلام به او بستگی نداردممکن است معنا را اراده نکند و معنا درست باشد . قسم سوم از دلالت سیاقیه دلالت اشاره است . دلالت اشاره یعنی کلام و جمله بر معنایی دلالت می کنند .آن معنا را متکلم قطع نکرده است. صحت کلام برآن معنا متوقف نیست . نه آن معنا را متکلم اراده کرده و نه صحت کلام متوقف بر آن معناست . هیچ یک از این شرایط را ندارد. منتهی از ضمیمه شدن جمله از اول و آخرش این معنا خود به خود فهمیده می شود .مثال زدندند علما به آیه شریفه والوالداتو ...مادران دو سال کامل فرزندان خود را شیر بدهند. آیه بعدی فرموده است و حمله و فصاله ....حمل و جدا شدن از شیر بچه سی ماه است شما این دو را کنار هم بگذارید اگر این دو جمله را کنار هم بگذاریم ازش استفاده می شود اقل مدت حمل شش ماه است. این معنا را ممکن است متکلم اراده نکرده باشد.صحت کلام هم به او بستگی ندارد.ولی از ضمیمه شدن این دو جمله به هم فهمیده می شود. لازمه این دوجمله این معنا است . که دلالت اشاره می گوییم مجموعه این سه دلالت اقتضا ، تنبیه و اشاره را فقها و اصولین دلالت سیاقیه می گویند. امام (ره) می فرماید: احتمال چهارم از احتمالاتی که در تفسیر و معنای مفهوم موافق آمده است این است که مراد از مفهوم موافق دلالت سیاقیه باشد یعنی آنچه که دلالت می کند بر آن جمله و لیس .... خواه دلالت اقتضا باشد یا تنبیه یا اشاره . احتمال پنجم در رابطه با مفهوم موافق در کلام امام (ره) این است فرمودند:مراد از مفهوم موافق یعنی قیاس محصوص علت. اولا قیاس در اصطلاح منطق و اصول دو معنا دارد .قیاس در لغت مقایسه کردن دو شی با یکدیگرند. ولی در اصطلاح منطق قیاس عبارتست از استدلالی که مالف من قضایا ...این قضایا را با هم ترکیب کنند و خود به خود نتیجه به دست بدهد. قیاسی که کلی است دلیلی که کلی است و از آن کلی ما پی به احکام و خصایص می بریم . استقرا یعنی بررسی جزئیات برای رسیدن به کلی و قاعده کلی تمثیل یعنی حکم یک جزئی را برای یک جزئی دیگر ثابت کردن است. این غیاس منطقی است غیاث اصولی تمثیل منطقی است. یعنی شما حکمی برای موضوعی ثابت شد ه است آن حکم را برای موضوع دوم اثبات کنید بخاطر مشابهتی که بین این دو موضوع وجود دارد. در اینجا قیاس یا مسنبط العلت است یعنی آن مشابهت وجه شبه علت اصلی آن حکم باشد ما از خودمان درست کردیم یک کار ساختگی است گفتیم این صفت و این وجه مشترک علت لحاظ قول. می گویند قیاس مسنبط العلت.که گفتند لیس فی المذهب نا ...این حرف در این مورد است قیاس مسنبط العلت . به قول کسی هر کسی که شبیه بابات بود نمی شود بغلت مادرت قرار بدهید. این قیاس مسنبط العلت است و حجیت ندارد.اما گاهی قیاس منسوس علت است .یعنی علت این که وجه شبه این صفت مشترک علت است برای حکم در روایت آمده است.مثل اینکه فرمودند حرم الله خمر .... خدا شراب را حرام کردند چون مضکر است شما به اینکه ان علت ... می گویید کل مضکر حرام است . پس چه خمر باشد چه الکل ... این را قیاس منسوس علت می گویند . قیاس منسوس علت معتبراست و حجت است . امام (ره) فرموده اند احتمال پنجم در معنای مفهوم موافق عبارت است از اینکه بگوییم مفهوم موافق یعنی قیاس منسوس علت. سوال می کنیم کدامیک از این احتمالات و کدامیک از این معانی که شما برای مفهوم موافق گفته اید مخصص عام قرار می گیرد و عام منطوقی را تخصیص می زند . امام (ره) فرموده اند احتمال اول ، دوم، و سوم و احتمال پنجم . اینها یقینا مخصص عام قرار می گیرند.اما آیا احتمال چهارم و معنای چهارم مفهوم آیا مخصص عام قرار می گیرد یا نه ؟ محل تامل است یعنی آیا دلالت سیاقیه مخصص است یا نیست ؟ باید بررسی شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo