< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

99/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/التخصيص بالمفهوم /تخصیص عام به مفهوم مخالف

 

مفهوم را گفتیم یا مفهوم موافق است که معانی مفهوم موافق را توضیح دادیم آیا مخصص عام واقع می شود یا نه؟ توضیح داده شد.

گاهی مفهوم، مفهوم مخالف است مفهوم مخالف یعنی مدولول التزامی جمله که حکم او از نظر نوعی با حکم منطوق یکی نیست . 2 نوع حکم دارد مثل اینکه فرمودند اذ الماء ..... که عدم انفعال است و مفهومش این است اذا لم یبلغ .... ملاقات نجس.

بنابراین مفهوم مخالفت دارد حکمش از نظر نوعی با منطوق. اگر عامی داشته باشیم و خاصی که خاص ما مفهوم است عام ما منطوق است آیا این مفهومی که خاص است می تواند مخصص عامی باشد که منطوق است یا نه؟ فرموده است الماء کل... یک عام است هر آبی باشد کر باشد یا غیره عام است . این مفهومی اذا بلغ ... مفهومش این می شود که ماء قلیل انفعال پذیر است و نجس می شود .

آیا این مفهوم مخصص آن عام قرار می گیرد یا مخصص قرار نمی گیرد. بین فقها و اصولیلین اختلاف است. بعضی گفتند چون آب منطوق است اقوی است و مفهوم که خاص است اضعف است لذا بوسیله مفهوم اضعف نمی توانیم عام اقوی را تخصیص بدهیم .اما صاحب کفایه (ره) می فرمایند تحقیق المقام می فرماید که این آبمفهوم که خاص است دو نوع است بلکه سه نوع گاهی عام ما و مفهوم ما هر دو در یک کلامند.هم عام ما در کلام واحد است و هم مفهوم ما در لابلای همان کلام است.

گاهی مفهوم و عام در دو کلام هستند در جمله اند ولی آن دو کلام به اندازه ای به هم وابسته اند و نزدیک اند که به منزله قرینه متصله به حساب می آید دو عام مفهوم این قدر با هم نزدیک اند گرچه دو کلام هستند به منزله کلام واحد. صاحب کفایه در هر دوی این مورد یعنی چه کلام واحد باشد مفهوم و عامیا در دو کلام متقارب دیگر به شکلی که احدهما قرینه متصله برای دیگری باشد در هر دو مورد فرمده است یا عام و مفهوم ما جنبه اطلاقی دارد یعنی عام ما عام بدلی است که در اصطلاح تعبیر میکنیم از او به مطلق و مفهوم ما از دلالت اطلاقی استفاده شده است چون در باب مفهوم گذشت گفتیم جمله شرطیه در صورتی مفهوم دارد که دلالت کند بر اینکه شرط علت منحصره برای حکم در جزاست .این علت انحصاری شرط را گاهی شما از اطلاق استفاده می کنید گاهی می گویید ادات شرط وضع شده است .برای دلالت اینکه شرط علت منحصره برای جزاست ما فعلا بحث می کنیم در موردی که علیت انحصاریه را از اطلاق شرط استفاده کرده باشیم. اگر این طور باشد هم عام ما عام بدلی و اطلاقی است هم مفهوم از اطلاق شرط استفاده شده است چه در کلام واحد باشد یا در دو کلام متقارنی که مثل کلام واحد است شما رد اطلاق چنین می گویید متکلم در مقام بیان بود قرینه بر خلاف اطلاق نغض نکرده است این مقدمه ای از مقدمه حکمت است چون اینگونه است هم مفهوم صلاحیت دارد قرینه بر خلاف اطلاق عام باشد و هم عام صلاحیت دارد قرینه باشد بر خلاف اطلاق در مفهوم چون هر دو صلاحیت برای قرینیت دارندمقدمه دوم مقدمات حمت کامل نیست قرینه بر خلاف نغض نکرده است قطعی نیست.چون ما یسلع ... وجود دارد لذا نه بوسیله مفهوم دست از عموم عام بر می داریم نه بوسیله عام مفهوم را می توانیم کنار بزنیم . فرمودند بسیر الکلام ....وقتی کلام مجمل شد شما هر چقدر دلیل اجتهادی کوتا ه است باید به دلیل فقاهتی و اصل عملی مراجعه کنیدو اصل عملی بر اساس مراجعه فرق می کند.

گاهی برات است گاهی احتیاط گاهی تاخیر. باید موارد را بررسی کند فقیه که چطور اصلی وارد می شود.این در صورتی است که مفهوم و عام ما در کلام واحد یا دو کلام متقارب باشند و هم مفهوم را و هم عام را از اطلاق استفاده می کنیم . اما قسم دوم مسئله این است که عام ما و مفهوم ما د رکلام واحد است یا در دو کلام متقارب است مثل قرب اما یا هر دوی آنها از دلالت وضعی استفاده شده است یعنی عام ما عام استقراقی است مثل اینکه فرموده است الماء کله .. کل به دلالت وضعیه دلالت می کند بر تمام افراد و از طرفی در اذا مابلغ ... گفتیم اذا شرطیه وضع شده است برای دلالت برعلیت انحصاری.

اگر این را گفتیم هم مفهوم ما به دلالت وضعی است هم عام ما به دلالت لفظی است دلالت بر عموم و شمول.به این صورت همچنین کلام مجمل است چرا؟ زیرا ما یسمع ... وجود دارد عام در صورتی عام است که تخصیص نخورده باشد.ما قبلا گفتیم تخصیص عام موجب مجازیت هم نیست .پس این مفهوم یسنع ... و بالعکس اگر اینطور باشد کلام مجمل خواهد بود . صورت بعدی مسئله این است که عام ما به دلالت وضعی عموم دلالت کند ولی خاص ما به دلالت اطلاقی دلالت برمفهوم کند در اینجا چه باید بکنیم ؟ آیا دلالت وضعیه را مقدم بداریم یا نه دلالت وضعیه مقدم نمی شود؟بعضی فرموده اند در اینجا که دلالت وضعیه دلالت عام است مقدم است زیرا دلالت عام بر عموم هیچ حالت منتظره ای ندارد لفظ وضع شده بر عموم و دلالت بر عموم. اما عمومیت جانب مفهوم به قرینه حکمت است یعنی باید مقدمات حکمت کامل باشد درمقام بیان باشد و قرینه وضع نکند.این قرینه موجوده که عام باشد یسنع ا... که جلوی اطلاق را بگیرد پس در جانب مفهوم دلالت بر علیت انحصاری مشکوک است ولی دلالت عام بر عموم دلالت فعلیه وضعیه است پس آنجا دلالت است ولی در مفهوم دلالت نیست بلکه ضلاله و جهاله اصلا دلالتی نیست پس بنابراین عام مقدم . صاحب کفایه فرمودند:گرچه اینچنین گفته اند ولی درعین حال اگر این دلالت عام موجب ظهور او بشود یا او اظهر باشدمقدم می شود و الا صرف اینکه دلالت احد هما بالاضعف است و دیگری بالاطلاق است نبود ظهور تقدمی ندارد.هذا اذا ... و اما اگر در دو کلام بیگانه باشد امروز یک چیز گفته فردا کلامی میگوید که مفهوم دارد. میشه قرینه منفصله در قرینه متصله مساله این است که با وجود قرینه عام ظهور پیدا نمی کند . لم ی... ظهور اما در قرینه منفصله عام ظهور پیدا می کند وقتی ظهور در عموم پیدا کرد آیا مفهوم می تواند او را تخصیص بزند یا نه ؟صاحب کفایه فرمودند: اگر اظهر و ظاهری وجود داشت بوسیله اظهر دست از ظاهر بر می داریم.حالا آن اظهر مفهوم باشد یا عام.و اگر اظهر و ظاهری وجود نداشت یقینا کلام مجمل است و دست مجتهد از طریق اجتهادی کوتاه است باید به اصول عملیه مراجعه کنیم تفسیری که در مفهوم مخالفبا این توضیح صاحب کفایه بیان داشت تفسیری است که همه علما فرمودندو مطلب جدیدی در مفهوم مخالف وجود ندارد.لذا بحث بعدی ما تعقب عمومات به استثنا

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo