درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1403/02/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولایت از سوی جائر/ حکم تکلیفی/ حرمت ذاتی و نفسی
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره «پذیرش ولایت از سوی سلطان جائر» بود که آیا اولا و بالذات حرام است یا بهدلیل محرماتی که در ولایت جائر وجود دارد، حرام شده است؟ اگر فینفسه و بالذات حرام باشد، پذیرنده ولایت، هرچند کاری حلالی مرتکب شود و حرامی مرتکب نشود، با پذیرش ولایت، مرتکب حرام شده است. برای این مدعا به آیات و روایاتی استناد شد. در ادامه ادله دیگر را بررسی میکنیم.
دلیل سوم: اجماع
برخی از فقها ادعا کردهاند که در حرمت تکلیفی پذیرش ولایت از سوی جائر، اجماع وجود دارد[1] و برخی تعبیر کردهاند که اختلافی میان فقها وجود ندارد[2] .
قطع نظر از آیات و روایات، این ادعای اجماع نمیتواند دلیل محکمی بر مدعا باشد؛ زیرا اجماع، دلیل لبّی است و برخلاف آیه و روایت، لفظ در آن نیست که بتوان از اطلاق یا عموم آن استفاده کرد؛ پس باید به قدرمتیقّن در آن اکتفا کرد. فقها گفتهاند که ولایت از سوی جائر را نپذیرید، اما گفته نشده که در چه شرایطی اجازه داده میشود و در چه شرایطی اجازه داده نمیشود. استدلال به اجماع، برای حرمت پذیرش ولایت از سوی جائر، فیالجمله درست است اما بالجمله درست نیست.
اشکال دیگر استدلال به اجماع این است که اجماع مدرکی است و مدرک آن، همین آیات و روایات است.
دلیل چهارم: عقل
برخی از فقها حرمت آن را مستند به دلیل عقل دانستهاند.[3] اگر آیات، روایات و اجماعی وجود نداشته باشد، عقل هر انسانی حکم میکند که نباید وارد حکومت ظالم شد؛ زیرا قبح ظلم عقلی است و قبح تایید ظالم نیز عقلی است. با پذیرش دلیل عقل، آیات و روایات، حکم ارشادی هستند؛ یعنی عقل حاکم است و آیه و روایت، ارشاد به حکم عقل است.
درباره حکم عقل، تعبیرات مختلف است؛ برخی گفتهاند: حکم عقل بر تایید ظالم. برخی تعبیر کردهاند: حکم عقل بر مساعده ظلم.
محقق حلی رحمهالله میگوید: «يحرم الولاية من قبل الجائر، لما فيه من المساعدة على الظلم».[4]
محقق نراقی رحمهالله[5] و شیخ انصاری رحمهالله[6] پذیرش ولایت را اعانه ظالم میدانند که حرام است.
دلیل پنجم: انحصار جعل ولایت برای خداوند
مرحوم امام خمینی میگوید: «ذلك لأنّ السلطنة مجعولة بجعل اللّه_ تعالى_ لرسول الله صلی الله علیه و آله و بجعله_ تعالى_ أو بجعل رسول اللّه صلی الله علیه و آله بأمره_ تعالى_ مجعولة لأمير المؤمنين و الأئمّة الطاهرين علیهم السلام من بعده. ... و لأنّ السلطنة و الولاية مختصّة باللّه_ تعالى_ بحسب حكم العقل، فهو_ تعالى_ مالك الأمر و الولاية بالذات من غير جعل و هي لغيره_ تعالى_ بجعله و نصبه. و هذه السلطنة و الخلافة و الولاية من الأمور الوضعيّة الاعتباريّة العقلائيّة. فالسلطنة بشؤونها و فروعها لهم من قبله_ تعالى_ و لا يجوز لأحد التصرّف فيها و تقلّدها أصلاً و فرعاً؛ لأنّ تقلّدها غصب و التصرّف فيها و في شؤونها_ كائنةً مّا كانت_ تصرّف في سلطان الغير».[7]
سلطنت شخصی بر شخص دیگر، جایز نیست، مگر به جعل خداوند باشد. انسان آزاد است و کسی بر دیگری تسلط ندارد، مگر خداوند که بر همه تسلط دارد و میتواند کسی را بهعنوان خلیفه قرار دهد. براساس دیدگاه شیعه، این ولایت برای مقام رسالت و امامت معصومان، جعل شده است. هر کس سلطان شود، فاسق است و ولایتش باطل است، مگر اینکه از طرف خداوند باشد.
اگر کاری باشد که تایید ظالم نباشد اشکال ندارد؛ همانگونه که در زمان پهلوی، برخی از بزرگان مانند شهیدان مطهری و باهنر، آیتالله مفتح و ... با اجتهاد خود یا اجازه مراجع تقلید، در دانشگاه، تدریس میکردند تا به انقلاب و اسلام کمک کنند. سلطنت بر مردم باید با اجازه خداوند باشد نه با زور سرنیزه و کمک آمریکا و انگلیس و ... .
حال پس از بررسی آیات، روایات، اجماع و دلیل عقل باید به دو پرسش پاسخ داد:
1- آیا پذیرش ولایت جائر، حرمت نفسی است یا غیری؟
2- آیا حرمت آن ذاتی است یا عرضی؟
اگر دلیل بر حرمت، دلیل عقلی باشد، آیات، روایات و اجماع، ارشاد به حکم عقل است، این حرام ذاتی است. در همه ادیان، حکم به قبح ظلم و تایید ظالم میشود. برخی از فقها از این حرمت تعبیر به ذاتی و برخی تعبیر به نفسی کردهاند که مرادشان یک چیز است. کسانی که تعبیر با حرمت ذاتی میکنند، عقل را دلیل بر حرمت میدانند و کسانی که تعبیر به حرمت نفسی میکنند، حرمت را از آیات و روایات، استفاده میکنند.
گناهانی مانند نوشیدن شراب، قمار، زنا و ... حرمت نفسی دارند اما خلوت با اجنبی، حرام غیری است؛ زیرا ممکن است شیطان، وسوسه کند و انسان به خطا و گناه بیفتد. پذیرش ولایت از سوی جائر اگر حرام نفسی باشد، فینفسه حرام است اما اگر حرام غیری باشد، «ما یترتب علیه الحرام» است؛ چون ظالم، ظلم و کار خلاف میکند، ولایت از سوی او نیز حرام است. از آیات، روایات و دیگر ادله استفاده میشود که حرام نفسی است، قطع نظر از اینکه کار حلال یا حرامی مرتکب شود. به نظر ما علاوه بر آیات و روایات، از دلیل عقل نیز میتوان حرمت پذیرش ولایت از سوی جائر را اثبات کرد؛ بنابراین حرمتش ذاتی و نفسی است.
کسی که لایق منسبی نباشد و آن را اشغال کند، مرتبهای از ظلم است؛ زیرا حق دیگری است نه حق او.