< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1403/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت از سوی جائر/ حکم تکلیفی/ حرمت ذاتی و نفسی

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره «پذیرش ولایت از سوی سلطان جائر» بود که آیا حرام ذاتی و نفسی است یا حرام غیری و عرضی است؟ گفته شد که مراد از حرام ذاتی آن است که دلیل این حرمت را عقل بدانیم اما اگر با آیات و روایات اثبات می‌شود، حرام نفسی است. اگر گفته شود که حرمت پذیرش ولایت به‌دلیل خودش نیست بلکه به‌دلیل آن چیزی است که بر آن مترتب می‌شود، حرام غیری و عرضی است. کسی که ولایت از سوی جائر را می‌پذیرد، باید دروغ بگوید، ظلم کند و ...؛ به‌دلیل این گناهان که در ضمن پذیرش ولایت محقق می‌شود، حرام می‌شود. ما پذیرفتیم که در این بحث، حرمتش ذاتی است؛ یعنی عقل حکم می‌کند که نباید ظالم، تایید و ترویج شود. آیات و روایات نیز این حکم عقل را تایید می‌کند و ارشاد به آن است. هر کس با هر دینی حکم می‌کند که تایید، اعانه و تریج ظالم و پذیرش ولایت از سوی او، قبیح است. پذیرش ولایت از سوی جائر حرمت ذاتی دارد اما ممکن است با چیز دیگری تعارض داشته باشد که قانون اهم و مهم، باعث شود که ولایت را بپذیرد. همان‌گونه که نماز، وجوب ذاتی دارد اما اگر با نجات غریق، تعارض کند، باید نماز را رها کرد و غریق را نجات داد.

دلایل حرمت نفسی و ذاتی:

دلیل اول: آیات:

آیه اول: ﴿يَا أَيُّهَا الذينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾.[1] ای اهل ایمان! یهودیان و مسیحیان را دوست خود نگیرید. برخی از آنان، دوست برخی دیگر هستند. اگر کسی از شما آنان را دوست و یاور خود گیرد، از آن‌ها محسوب خواهید شد. خداوند انسان‌های ظالم را هدایت نمی‌کند.

از آیه برداشت می‌شود که دلیل، دلیل عقلی است؛ مانند نماز، روزه و ... نیست که حکمی تعبدی باشد، بلکه ارشاد به حکم عقل است که نباید ظالم را دوست خود دانست و به او کمک کرد. ابتدای آیه درباره یهودیان و مسیحیان است اما ذیل آیه، امری کلی را بیان می‌کند که نباید ظالم را دوست داشت و به او کمک کرد.

آیه دوم: ﴿يَا أَيُّهَا الذينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾.[2]

ای اهل ايمان! هرگاه پدران و برادران شما، کفر را بر ايمان ترجيح دهند، آن‌ها را ولی (يار، ياور و تکيه‌گاه) خود قرار ندهيد! کسانی از شما که آنان را ولی خود قرار دهند، ظالم هستند.

در این آیه نیز معیار، ظلم است. بردارم چون کافر و ظالم است، نباید او را دوست داشته باشم. بیشتر مطالب قرآن تذکر آن چیزهایی است که عقل شما می‌داند نه اینکه همه قرآن، تعبّدیات باشد ﴿كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ﴾.[3]

آیه سوم: ﴿لاَ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‌ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ﴾.[4]

افراد باايمان نبايد به‌جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند. هر کس چنين کند، هيچ رابطه‌ای با خدا ندارد؛ مگر اينکه از آن‌ها بپرهيزيد (و برای هدف‌های مهم‌تری تقيه کنيد). خداوند شما را از (نافرمانی) خود، برحذر می‌دارد و بازگشت (شما) به سوی خداست.

دلیل دوم: روایات:

روایت اول: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ[5] رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عزّوجلّ ﴿وَلا تَرْكَنُوا إِلَى الذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ﴾[6] قَالَ: «هُوَ الرَّجُلُ يَأْتِي السُّلْطَان‌ فَيُحِبُّ بَقَاءَهُ إِلَى أَنْ يُدْخِلَ يَدَهُ إِلَى كِيسِهِ فَيُعْطِيَهُ».[7]

امام صادق علیه‌السلام درباره آیه «بر ظالمان تکيه ننماييد، که موجب می‌شود آتش، شما را فراگيرد» فرمود: مصداق آیه کسی است که نزد سلطان (جائر) می‌رود و دوست دارد که زنده و پایدار باشد تا دستش را در کیسه‌اش کند و چیزی به او بدهد.

سند روایت ضعیف است، اما دلالت می‌کند همین‌که دوست دارد که سلطان جائر زنده باشد تا چیزی به او بدهد، رکون به ظالم است. کسی که از حکومت طاغوت حقوق می‌گیرد دوست دارد که این حکومت پایدار باشد تا حقوقش را بگیرد.

روایت دوم: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى[8] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[9] عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ[10] عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ[11] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هِشَامٍ[12] عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ قَوْماً مِمَّنْ آمَنَ بِمُوسَى علیه السلام قَالُوا لَوْ أَتَيْنَا عَسْكَرَ فِرْعَوْنَ وَ كُنَّا فِيهِ وَ نِلْنَا مِنْ دُنْيَاهُ فَإِذَا كَانَ الذي نَرْجُوهُ مِنْ ظُهُورِ مُوسَى علیه السلام صِرْنَا إِلَيْهِ فَفَعَلُوا فَلَمَّا توجّه مُوسَى علیه السلام وَ مَنْ مَعَهُ إِلَى الْبَحْرِ هَارِبِينَ مِنْ فِرْعَوْنَ رَكِبُوا دَوَابَّهُمْ وَ أَسْرَعُوا فِي السَّيْرِ لِيَلْحَقُوا بِمُوسَى علیه السلام وَ عَسْكَرِهِ فَيَكُونُوا مَعَهُمْ فَبَعَثَ اللَّهُ عزّوجلّ مَلَكاً فَضَرَبَ وُجُوهَ دَوَابِّهِمْ فَرَدَّهُمْ إِلَى عَسْكَرِ فِرْعَوْنَ فَكَانُوا فِيمَنْ غَرِقَ مَعَ فِرْعَوْنَ».[13]

امام صادق علیه‌السلام فرمود: گروهی به موسی علیه‌السلام ایمان آوردند. گفتند: «كاش به لشكر فرعون رفته بوديم و از دنيای او چیزی داشتيم. هنگامی که دانستیم موسی علیه‌السلام (از غیبتی که داشته) برمی‌گردد، به او ملحق می‌شویم». هنگامی که موسی علیه‌السلام و همراهانش به سوی دریا حرکت کردند و از فرعون گریختند، بر حیوانات خود سوار شدند و به‌سرعت به سوی موسی علیه‌السلام رفتند تا با لشکر او همراه شوند. خداوند متعال فرشته‌ای را فرستاد که به صورت حیوانات آن‌ها ضربه زد و آن‌ها را به لشکر فرعون بازگرداند؛ پس آن‌ها از غرق‌شدگان نزد فرعون بودند.

اکنون نیز انسان‌هایی هستند که هم می‌خواهند موسی علیه‌السلام و هم فرعون را داشته باشند.

برخی از بنی‌اسرائیل، چون برای مال دنیا به‌ سوی فرعون رفتند، هلاک شدند. آیا این هلاکت تنها در دنیا است یا هم در دنیا و هم در آخرت است؟ برخی روایات دلالت دارند که خداوند به‌دلیل ایمانی که داشتند، آن‌ها را در آخرت رحمت کرده اما برای تمایلی که به مال دنیا و فرعون داشتند، در دنیا هلاک و عذاب شدند.[14]

از روایت استفاده می‌شود که تایید والی ظالم، باعث عذاب دنیوی و اخروی یا لااقل عذاب دنیوی است. هرچند عذاب آخرت سخت‌تر است اما انسان نباید کاری کند که حتی عذاب دنیا شامل حال او شود. ان‌شاءالله خداوند ما را از عذاب دنیا و آخرت، محفوظ بدارد.

 


[5] اختلافی است اما بنا بر دیدگاه قوی امامی ثقه است.
[8] امامی ثقه است.
[9] أحمد بن محمّد بن عیسی اشعری: امامی ثقه است.
[10] امامی ثقه است.
[11] امامی ثقه است.
[12] مهمل است.
[13] الكافي5: 109، ح13. (هذه الروایة مرسلة و ضعیفة).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo