درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
96/09/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع :بررسی حکم حرمت غناء/ادله حرمت غناء/مبحث غناء/مکاسب محرّمه
خلاصه جلسه گذشته:در جلسه گذشته روایتی را از امام رضا(ع) بررسی کردیم.در این روایت امام از قول امام باقر غناء را در زمره امور باطل قرار دادند.
امروز به یک روایت دیگر در این زمینه اشاره خواهیم کرد:« عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى[1] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[2] عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ[3] عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ[4] عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى[5] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)عَنِ الْغِنَاءِ وَ قُلْتُ: إِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ|رَخَّصَ فِي أَنْ يُقَالَ: جِئْنَاکمْ جِئْنَاکمْ حَيُّونَا حَيُّونَا نُحَيِّکمْ. فَقَالَ(ع): «کذَبُوا إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- يَقُولُ: {وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ}{لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ کنَّا فاعِلِينَ}{بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ[6] فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَکمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُون}[7] ثُمَّ قَالَ: «وَيْلٌ لِفُلَانٍ مِمَّا يَصِفُ رَجُلٌ لَمْ يَحْضُرِ الْمَجْلِسَ».[8]
در این روایت از امام(ع) در رابطه با صحّت نگاهی که عامّه به مقوله غناء داشتند، سوال پرسیده میشود. راوی میگوید:«آنها گمان میبرند که رسول خدا(ص) در خواندن یک شعری به صورت غناء اجازه داده است.» امام(ع) در پاسخ، این نقل را تکذیب میفرمایند. سپس به آیاتی از سوره انبیاء اشاره میفرمایند که جملگی در نکوهش مشغولیت به لهو و لعب و همچنین در مذمّت و لعن کسانی است که نادانسته نسبتی به شخصی مثل رسول خدا(ص) میدهند.
مسأله اینجاست که آیا این روایت دلالت بر حرمت غناء دارد؟ یا غناء به شرطی که مصداق لهو و لعب باشد حرام است؟ یا اساسا این روایت دلالت بر خصوص حرمت ندارد بلکه بر مرجوحیت غناء دلالت دارد؛ که اعم از حرمت است. یعنی در حقیقت گویی روایاتی مثل این روایت و روایت قبل که از امام رضا(ع) بررسی کردیم، ناظر به شایعاتی است که در باب غناء از طرف دستگاه جور منتشر شده بوده است.این شایعات غناء را در یک چهره مطلوب معرفی کرده و جواز آن را از لسان پیامبر(ص) و یا اهل بیت(ع) نقل میکردند. ائمه(ع) در قبال این شایعات تکذیب کرده و چهرهی باطل و لهو غناء را معرّفی میکنند. این نوع توصیف لزوما به معنی حرمت نیست بلکه ممکن است دلالت بر مرجوحیت آن داشته باشد؛ یعنی امام(ع) غناء را مخلّ به صفات راجح مؤمن میدانستند و مناسب شیعه نمیدانستند.
مرحوم امام خمینی این روایت را ظاهر در حرمت میدانستند. چرا که امام اگر حکم جواز بود نمیبایست قول مشهور و عامّه را تکذیب مینمودند. همچنین در ادامه روایت امام(ع) به آیاتی تمسّک میکنند که دلالت بر حرمت دارد.[9]
ما در رابطه با این استظهار امام(ره)، در روایت قبل هم عرض کردیم؛ شاید تکذیب امام(ع) ناظر به شکل بیان و تغییر نگاه معصومین(ع) به مقوله غناء باشد نه در تفاوت حکم. در صورتیکه امام هم قائل به جواز باشد، به آن صورت نیست که غناء را حق و مناسب شأن مؤمن بداند و تکذیب معصوم در هر دو روایت ناظر به همین نکته است.
روایت دیگری از امام رضا(ع) را مورد بررسی قرار میدهیم:« فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِأَسَانِيدِهِ السَّابِقَةِ فِي إِسْبَاغِ الْوُضُوءِ[10] عَنِ الرِّضَا(ع)عَنْ آبَائِهِ(علیهمالسلام)عَنْ عَلِيٍّ(ع)قَالَ: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ|يَقُول:«أَخَافُ عَلَيْکمُ اسْتِخْفَافاً بِالدِّينِ وَ بَيْعَ الْحُکمِ[11] وَ قَطِيعَةَ الرَّحِمِ وَ أَنْ تَتَّخِذُوا الْقُرْآنَ مَزَامِير تُقَدِّمُونَ أَحَدَکمْ وَ لَيْسَ بِأَفْضَلِکمْ فِي الدِّينِ».[12]
مرحوم بحرانی در حدائق به این روایت استدلال نمودهاند[13] ؛که به نظر ما از موضوع بحث، اجنبی است. چرا که در این روایت موضوع غناء نیست. امام(ع) در زمره مواردی که آنها را حرام میشمارند، به خواندن قرآن با آلات غناء اشاره میکند. با وجود الغاء خصوصیت در قرآن نمیتوان از این روایت برای موضوع کلّی غناء استفاده نمود. بعلاوه که روایت از حیث سندی ضعیف است.
روایت بعد روایت دیگری از امام رضا(ع) است:« عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمدَ الْبَيْهَقِيِّ[14] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الصَّوْلِيِّ[15] عَنْ
عَوْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْکاتِبِ[16] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عَبَّادٍ[17] وَ کانَ مُسْتَهْتَراً[18] [19] بِالسَّمَاعِ وَ یشرب[20] النَّبِيذ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا(ع) عَنِ السَّمَاعِ فَقَالَ(ع): «لِأَهْلِ الْحِجَازِ فِيهِ رَأْيٌ[21] وَ هُوَ فِي حَيِّزِ الْبَاطِلِ وَ اللَّهْوِ أَمَا سَمِعْتَ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ - يَقُولُ: {وَ إِذٰا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کرٰاماً}[22] ».[23]
این روایت هم علاوه بر ضعف سند، دلالتی بر حرمت غناء ندارد و نهایتا در فرض آمیختگی غناء به محتوای باطل، دلالت بر مرجوحیت آن میکند. البته از این دست روایات میتوان فهیمد که در همان زمان ائمه(ع)، چقدر غناء پرطرفدار و رائج بوده است. امام(ع) هم آنچنان بیان تند و آمیخته با عتابی در قبال این موضوع ندارند. بلکه به وضوح تسامح و نرمی در بیان امام(ع) فهمیده میشود. این که اهل حجاز در این زمینه رأی و نظری دارند و غناء را جایز می دانند، ولی به هر حال غناء جزء لغو است و نشانگر این است که یا تقیه در کار بوده و یا اینکه حرمت ذاتی برای غناء وجود ندارد. بخاطر عوارضی که وجود داشته چون معمولا غناء مقرون به کارهای خلاف شرع بوده، مبارزه با غناء بخاطر آن مقرونات بوده است.
روایت بعد روایتی است امام صادق:« فِي الْمُقْنِعِ قَالَ الصَّادِقُ(ع): «شَرُّ الْأَصْوَاتِ الْغِنَاءُ».[24]
این روایت هم در عین حال که سندی ضعیف دارد،دلالت بر حرمت ندارد. زیرا که غناء را در زمره آواهای شر شمردن، نشانگر حرمت آن نخواهد بود.
روایت دیگری از امام صادق میفرمایند:« فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ[25] عَنْ سَعْدٍ[26] عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ[27] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[28] عَنْ مِهْرَانَ بْنِ مُحَمَّدٍ[29] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ هَارُونَ[30] قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)يَقُولُ: «الْغِنَاءُ يُورِثُ النِّفَاقَ وَ يُعْقِبُ الْفَقْرَ».[31]
برخی از فقهاء به این روایت استدلال کردهاند.[32]
ولی به نظر ما، این روایت هم سند ضعیفی دارد و هم دلالت بر حرمت ندارد. چرا که این نوع تعابیر برای بیان کراهت هم به کار میرود.