< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

98/01/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/ قمار/ حکم قمار

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت درباره حرمت تکلیفی و وضعی قمار بود؛ «القمار محرمة تکلیفا و وضعا». آیات و روایاتی را در این باره ذکر کردیم.

روایت بیست و نهم: روایت طولانی است که آیت‌الله مکار (کلمه الله) در این بحث ذکر نموده که قسمت‌هایی از آن مربوط به بحث قمار است. [1] روایت محتوای عجیبی دارد و اخبار از آینده است که در دوره آخرالزمان چه اتفاقاتی می‌افتد. امیدوارم که با محتوای این روایت تنبهی برای ما حاصل شود، توجهی پیدا شود که مقداری بیشتر به خود، اعمال و رفتارمان فکر کنیم که در چه زمانی هستیم. مبادا مصداق این روایت باشیم. روایت از اخباری می‌گوید که در جامعه آخرالزمان شکل می‌گیرد و برخی از آن‌ها اکنون به وقوع پیوسته است.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى[2] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[3] عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ[4] عَنْ أَبِيهِ[5] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[6] جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ[7] عَنْ حُمْرَانَ[8] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فِی حَدِيثٍ قَالَ: «أَ لَا تَعْلَمُ أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ فَهُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا!».

روایت صحیح السند از امام صادق (علیه‌السلام) که فرمود: بدانید کسی که انتظار فرج ما را داشته باشد و بر آزار و ترسی که می‌بیند صبر کند، فردای قیامت در زمره ما است.

«فَإِذَا رَأَيْتَ الْحَقَّ قَدْ مَاتَ وَ ذَهَبَ أَهْلُهُ وَ رَأَيْتَ الْجَوْرَ قَدْ شَمِلَ الْبِلَادَ وَ رَأَيْتَ الْقُرْآنَ قَدْ خَلُقَ وَ أُحْدِثَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ وَ وُجِّهَ عَلَى الْأَهْوَاءِ».

زمانی که می‌بیند حق مرده و اهل آن رفته‌اند (اهل حق رفت‌وآمدی ندارند و کسی اهل حق را نمی‌شناسد). می‌بیند که ظلم و ستم شهرها را فراگرفته. می‌بیند که قرآن، کهنه شده (به قرآن توجهی نمی‌شود) مباحثی را در قرآن می‌آورند که در آن نیست (تفسیر به رأی می‌کنند) و بر اساس هوای نفس خود توجیه می‌کنند. (از آیات برای توجیه رفتار خود استفاده می‌کنند).

«وَ رَأَيْتَ الدِّينَ قَدِ انْكَفَأَ كَمَا يَنْكَفِئُ الْمَاءُ وَ رَأَيْتَ أَهْلَ الْبَاطِلِ قَدِ اسْتَعْلَوْا عَلَى أَهْلِ الْحَقِّ وَ رَأَيْتَ الشَّرَّ ظَاهِراً لَا يُنْهَى عَنْهُ وَ يُعْذَر أَصْحَابُهُ وَ رَأَيْتَ الْفِسْقَ قَدْ ظَهَرَ وَ اكْتَفَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ».

می‌بیند که دین تغییر کرده (احکام دین را تغییر می‌دهند) چنانچه آب در گذر زمان تغییر می‌کند. می‌بیند که اهل باطل بر اهل حق برتری دارند (پست و مقامات به اهل باطل می‌رسد). می‌بیند که شر علناً اجرا می‌شود و کسی از آن نهی نمی‌کند و اصحاب شر معذور هستند (کسی به آن‌ها کاری ندارد). می‌بیند که گناه میان مردم ظاهر شده و مرد به مرد و زن به زن بسنده می‌کند (هم‌جنس‌بازی در جامعه شایع می‌شود).

«وَ رَأَيْتَ الْمُؤْمِنَ صَامِتاً لَا يُقْبَلُ قَوْلُهُ وَ رَأَيْتَ الْفَاسِقَ يَكْذِبُ وَ لَا يُرَدُّ عَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ فِرْيَتُهُ وَ رَأَيْتَ الصَّغِيرَ يَسْتَحْقِرُ الْكَبِيرَ وَ رَأَيْتَ الْأَرْحَامَ قَدْ تَقَطَّعَتْ وَ رَأَيْتَ مَنْ يَمْتَدِحُ بِالْفِسْقِ يُضْحَكُ مِنْهُ وَ لَا يَرُدُّ عَلَيْهِ قَوْلَهُ [قولُهُ] وَ رَأَيْتَ الْغُلَامَ يُعْطِي مَا تُعْطِي الْمَرْأَةُ وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَزَوَّجْنَ النِّسَاءَ».

می‌بیند که مؤمن ساکت است (به‌گونه‌ای است که مؤمن نمی‌تواند حرفی بزند و اگر اعتراض کند با او برخورد می‌شود) اگر مؤمن حرفی بزند از او پذیرفته نمی‌شود. اهل گناه دروغ می‌گویند اما کسی پاسخ دروغ و خدعه او را نمی‌دهد. می‌بیند که افراد کوچک، بزرگ (مسن) را حقیر می‌داند (و به او اهانت می‌کند). صله‌رحم از بین می‌رود. کسی که گناه خود را مدح می‌کند به او می‌خندند (و تشویقش می‌کنند) و کسی به او اعتراض نمی‌کند. می‌بیند که پسر بچه‌ها جانشین زن‌ها می‌شوند. می‌بیند که زن‌ها با زن‌ها ازدواج می‌کنند.

«وَ رَأَيْتَ الثَّنَاءَ قَدْ كَثُرَ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُنْفِقُ الْمَالَ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ فَلَا يُنْهَى وَ لَا يُؤْخَذُ عَلَى يَدَيْهِ وَ رَأَيْتَ النَّاظِرَ يَتَعَوَّذُ بِاللَّهِ مِمَّا يَرَى الْمُؤْمِنَ فِيهِ مِنَ الِاجْتِهَادِ وَ رَأَيْتَ الْجَارَ يُؤْذِي جَارَهُ وَ لَيْسَ لَهُ مَانِعٌ وَ رَأَيْتَ الْكَافِرَ فَرِحاً لِمَا يَرَى فِي الْمُؤْمِنِ مَرِحاً لِمَا يَرَى فِي الْأَرْضِ مِنَ الْفَسَادِ».

می‌بیند که ثناگویان (و چاپلوسان) زیاد می‌شوند. مردم ثروتمند اموال خود را در راه غیر طاعت الهی (گناه) صرف می‌کنند کسی به آن‌ها اعتراض نمی‌کند و از دستشان نمی‌گیرند. اگر مؤمنی کار خیری کند مسخره‌اش می‌کنند. همسایه همسایه‌اش را آزار می‌دهد و کسی هم مانع او نمی‌شود. وقتی مؤمن دچار مشکلی می‌شود، کافر خوشحال می‌شود. کافر خوشحال می‌شود که در زمین فساد است.

«وَ رَأَيْتَ الْخُمُورَ تُشْرَبُ عَلَانِيَةً وَ يَجْتَمِعُ عَلَيْهَا مَنْ لَا يَخَافُ اللَّه - عَزَّ وَ جَلّل - وَ رَأَيْتَ الْآمِرَ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِيلاً وَ رَأَيْتَ الْفَاسِقَ فِيمَا لَا يُحِبُّ اللَّهُ قَوِيّاً مَحْمُوداً وَ رَأَيْتَ أَصْحَابَ الْآيَاتِ يُحَقَّرُونَ وَ يُحْتَقَرُ مَنْ يُحِبُّهُمْ وَ رَأَيْتَ سَبِيلَ الْخَيْرِ مُنْقَطِعاً وَ سَبِيلَ الشَّرِّ مَسْلُوكاً وَ رَأَيْتَ بَيْتَ اللَّهِ قَدْ عُطِّلَ وَ يُؤْمَرُ بِتَرْكِهِ».

می‌بیند که مصرف مشروبات علنی می‌شود و کسانی که از خدا نمی‌ترسند برای آن جمع می‌شوند. امربه‌معروف ذلیل می‌شود. کسی که گناه می‌کند در آنچه خداوند دوست ندارد، قدرتمند است و او را تشویق می‌کنند. (کسی که بی‌حجابی می‌کند اگر نهی شود از او طرف‌داری می‌کنند و به ناهی منکر اعتراض می‌کنند). کسانی که آیات قرآن را می‌خوانند کوچک می‌کنند و کسانی هم که آن‌ها را دوست دارند، تحقیر می‌کنند. راه خیر بسته می‌شود و راه شر باز می‌شود. حج رفتن تعطیل می‌شود و امر به ترک آن می‌شود (می‌گویند چرا حج می‌روید و پول را در جای دیگر مصرف کنید).

«وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُهُ وَ رَأَيْتَ الرِّجَالَ يَتَسَمَّنُونَ لِلرِّجَالِ وَ النِّسَاءَ لِلنِّسَاءِ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ مَعِيشَتُهُ مِنْ دُبُرِهِ وَ مَعِيشَةُ الْمَرْأَةِ مِنْ فَرْجِهَا وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَّخِذْنَ الْمَجَالِسَ كَمَا يَتَّخِذُهَا الرِّجَالُ وَ رَأَيْتَ التَّأْنِيثَ فِي وُلْدِ الْعَبَّاسِ قَدْ ظَهَرَ وَ أَظْهَرُوا الْخِضَابَ وَ امْتَشَطُوا كَمَا تَمْتَشِطُ الْمَرْأَةُ لِزَوْجِهَا وَ أَعْطَوُا الرِّجَالَ الْأَمْوَالَ عَلَى فُرُوجِهِمْ وَ تُنُوفِسَ فِي الرَّجُلِ وَ تَغَايَرَ عَلَيْهِ الرِّجَالُ وَ كَانَ صَاحِبُ الْمَالِ أَعَزَّ مِنَ الْمُؤْمِنِ وَ كَانَ الرِّبَا ظَاهِراً لَا يُغَيَّرُ وَ كَانَ الزِّنَا تُمْتَدَحُ بِهِ النِّسَاءُ وَ رَأَيْتَ الْمَرْأَةَ تُصَانِعُ زَوْجَهَا عَلَى نِكَاحِ الرِّجَالِ».

مردها قول می‌دهند اما عمل نمی‌کنند. مردان برای مردان و زنان برای زنان ادعاهایی می‌کنند که واقعیت ندارد. درآمد مرد از پشت او است و درآمد زن از شرمگاهش. زن‌ها و مردها در مجالس مخلوط می‌شوند. تن‌دادن به لواط در بین فرزندان عباس (خاندانی در آن زمان) زیاد می‌شود و خضاب می‌کنند و مانند زن‌ها سرشان را شانه می‌کنند (همان گونه زن برای شوهرش خود را آرایش می‌کند، این خاندان هم این‌گونه می‌کنند). مردان ثروت خود را برای مسائل شهوانی مصرف می‌کنند و گرایش به مردان دارند و نسبت به مردان دیگر غیرت (ناموسی) دارند. ثروتمند عزیزتر از مؤمن است. ربا در میان مردم علنی می‌شود و سرزنش نمی‌شود (همه حتی بزرگان قوم هم از آن استفاده می‌کنند). زنان زناکار مدح و تشویق می‌شوند. زن‌ها به مردشان کمک می‌کنند که با مردان نکاح کنند.

«وَ رَأَيْتَ أَكْثَرَ النَّاسِ وَ خَيْرَ بَيْتٍ مَنْ يُسَاعِدُ النِّسَاءَ عَلَى فِسْقِهِنَّ وَ رَأَيْتَ الْمُؤْمِنَ مَحْزُوناً مُحْتَقَراً ذَلِيلاً وَ رَأَيْتَ الْبِدَعَ وَ الزِّنَا قَدْ ظَهَرَ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَقْتَدُونَ بِشَاهِدِ الزُّورِ وَ رَأَيْتَ الْحَرَامَ يُحَلَّلُ وَ رَأَيْتَ الْحَلَالَ يُحَرَّمُ وَ رَأَيْتَ الدِّينَ بِالرَّأْيِ وَ عُطِّلَ الْكِتَابُ وَ أَحْكَامُهُ وَ رَأَيْتَ اللَّيْلَ لَا يُسْتَحْيَا بِهِ مِنَ الْجُرْأَةِ عَلَى اللَّهِ وَ رَأَيْتَ الْمُؤْمِنَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُنْكِرَ إِلَّا بِقَلْبِهِ».

خانه‌هایی درست می‌شود که زن‌ها در آن فساد کنند. مؤمن محزون و حقیر و ذلیل می‌شود. بدعت‌ها و زنا در میان مردم آشکار می‌شود. مردم به کسانی اقتدا می‌کنند که دروغ می‌گویند. محرمات خداوند حلال می‌شود حلال خدا حرام می‌شود. دین بر اساس تفسیر به رأی می‌شود (مجتهدینی پیدا می‌شوند که احکام را بر اساس میل مردم بیان می‌کنند). قرآن و احکامش تعطیل می‌شود. (زمانی مردم از روی حیا گناه را در شب انجام می‌دادند اما در آخرالزمان) منتظر شب نمی‌شوند و روز گناهشان را انجام می‌دهند. مؤمن نمی‌تواند از منکر نهی کند مگر در قلب خودش.

وَ رَأَيْتَ الْعَظِيمَ مِنَ الْمَالِ يُنْفَقُ فِي سَخَطِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- وَ رَأَيْتَ الْوُلَاةَ يُقَرِّبُونَ أَهْلَ الْكُفْرِ وَ يُبَاعِدُونَ أَهْلَ الْخَيْرِ وَ رَأَيْتَ الْوُلَاةَ يَرْتَشُونَ فِي الْحُكْمِ وَ رَأَيْتَ الْوِلَايَةَ قَبَالَةً لِمَنْ زَادَ وَ رَأَيْتَ ذَوَاتِ الْأَرْحَامِ يُنْكَحْنَ وَ يُكْتَفَى بِهِنَّ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُقْتَلُ عَلَى التُّهَمَةِ وَ عَلَى الظِّنَّةِ وَ يَتَغَايَرُ عَلَى الرَّجُلِ الذَّكَرِ فَيَبْذُلُ لَهُ نَفْسَهُ وَ مَالَهُ وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُعَيَّرُ عَلَى إِتْيَانِ النِّسَاءِ».

مال‌های زیادی در گناه و معصیت مصرف می‌شود. حاکمان علاقه به اهل کفر دارند اما به اهل خیر توجهی ندارد. قضات در حکم، رشوه می‌گیرند. هر کس پول بیشتری بدهد قباله را به او می‌دهد. با محارم خود ازدواج می‌کنند و به همان‌ها اکتفا می‌کنند. انسانی با تهمت یا شک کشته می‌شود ...

وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يَأْكُلُ مِنْ كَسْبِ امْرَأَتِهِ مِنَ الْفُجُورِ يَعْلَمُ ذَلِكَ وَ يُقِيمُ عَلَيْهِ وَ رَأَيْتَ الْمَرْأَةَ تَقْهَرُ زَوْجَهَا وَ تَعْمَلُ مَا لَا يَشْتَهِي وَ تُنْفِقُ عَلَى زَوْجِهَا وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ يُكْرِي امْرَأَتَهُ وَ جَارِيَتَهُ وَ يَرْضَى بِالدَّنِيِّ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ رَأَيْتَ الْأَيْمَانَ بِاللَّه - عَزَّ وَ جَلّل - كَثِيرَةً عَلَى الزُّورِ

مرد از درآمد زنش از گناه زندگانی خود را می‌گذراند و مرد این را می‌داند و به همسرش کمک می‌کند که از این راه درآمد داشته باشد. زن غالب بر مرد می‌شود و هر کاری که دوست دارند انجام می‌دهند و خرج شوهرش را هم می‌دهد (تا مرد ساکت شود). مرد زن و کنیز خود را کرایه می‌دهد و با این پول‌های پست زندگی می‌کنند ... .

«وَ رَأَيْتَ الْقِمَارَ قَدْ ظَهَرَ».

می‌بیند که قمار علنی می‌شود. محل بحث ما در این روایت همین قسمت است. از علایم آخرالزمان این است که قماربازی آشکارا می‌شود. قمار در میان گناهان بسیاری که در آخرالزمان انجام می‌شود بیان شده است.

وَ رَأَيْتَ الشَّرَابَ يُبَاعُ ظَاهِراً لَيْسَ لَهُ مَانِعٌ وَ رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَبْذُلْنَ أَنْفُسَهُنَّ لِأَهْلِ الْكُفْرِ وَ رَأَيْتَ الْمَلَاهِيَ قَدْ ظَهَرَتْ يُمَرُّ بِهَا لَا يَمْنَعُهَا أَحَدٌ أَحَداً وَ لَا يَجْتَرِئُ أَحَدٌ عَلَى مَنْعِهَا وَ رَأَيْتَ الشَّرِيفَ يَسْتَذِلُّهُ الَّذِي يُخَافُ سُلْطَانُهُ.

شراب‌فروشی علنی می‌شود و کسی مانع آن نیست. زنان خود را در اختیار اهل کفر قرار می‌دهند. گناه زیاد می‌شود و کسی از آن منع نمی‌کند. انسان‌های شریف ذلیل می‌شود در نزد کسانی که سطلان هستند.

وَ رَأَيْتَ أَقْرَبَ النَّاسِ مِنَ الْوُلَاةِ مَنْ يَمْتَدِحُ بِشَتْمِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَأَيْتَ مَنْ يُحِبُّنَا يُزَوَّرُ وَ لَا تُقْبَلُ شَهَادَتُهُ وَ رَأَيْتَ الزُّورَ مِنَ الْقَوْلِ يُتَنَافَسُ فِيهِ وَ رَأَيْتَ الْقُرْآنَ قَدْ ثَقُلَ عَلَى النَّاسِ اسْتِمَاعُهُ وَ خَفَّ عَلَى النَّاسِ اسْتِمَاعُ الْبَاطِلِ.

نزدیک‌ترین افراد به حاکمان کسانی هستند که به ما اهل‌بیت اهانت می‌کنند. کسانی که دوست ما باشند مورد تهمت قرار می‌گیرند و شهادتشان قبول نمی‌شود. رغبت مردم به‌دروغ و تهمت است. شنیدن آیات قرآن برای مردم سنگین است اما اگر باطل (مانند موسیقی) باشد شنیدنش برایشان راحت است.

وَ رَأَيْتَ الْجَارَ يُكْرِمُ الْجَارَ خَوْفاً مِنْ لِسَانِهِ وَ رَأَيْتَ الْحُدُودَ قَدْ عُطِّلَتْ وَ عُمِلَ فِيهَا بِالْأَهْوَاءِ وَ رَأَيْتَ الْمَسَاجِدَ قَدْ زُخْرِفَتْ وَ رَأَيْتَ أَصْدَقَ النَّاسِ عِنْدَ النَّاسِ الْمُفْتَرِيَ الْكَذِبَ ...

همسایه ازروی ترس زبانش همسایه خود را اکرام می‌کند. حدود الهی تعطیل می‌شود (ظواهری از اسلام وجود دارد اما بواطن اسلام وجود ندارد) و در حدود بر اساس هوای نفس عمل می‌کنند (اگر دوستشان باشد هوای او را دارند اما اگر دوستشان نباشد بر او سخت می‌گیرند). مساجد را می‌آرایند. کسانی که دروغ می‌گویند را خوب می‌دانند.

روایت مفصل است و فرصت بیان تمام آن را نداریم.


[2] إماميّ ثقة.
[3] أحمد بن محمّد بن عيسى الأشعري‌ : إماميّ ثقة.
[4] عليّ بن إبراهیم بن هاشم القمّي : إماميّ ثقة.
[5] إبراهیم بن هاشم القمّي : مختلف فیه و هو إماميّ ثقة علی الأقوی.
[6] محمّد بن أبي عمیر زیاد : إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع.
[7] الثمالي : إماميّ ثقة.
[8] حمران بن أعين الشيباني‌ : إماميّ ثقة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo