درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1400/02/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مکاسب محرمه/کذب / مسوغات کذب
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره تقیه در شرب خمر بود که آیا تقیه در شرب خمر واجب است یا جایز یا حرام؟ در جلسه قبل گفته شد که نظر بر این است که گاهی شرب خمر واجب میشود. اگر شرب خمر نکند خطر جانی وجود داشته باشد که در روایات، «ضرب الاعناق» تعبیر شده است در این صورت، تقیه واجب است. مرحوم امام خمینی نیز همین دیدگاه را برگزید. برای این دیدگاه، ادلهای اقامه شده است که دلیل اول روایاتی بود که در جلسه قبل بیان شد.
دلیل دوم
عقلای عالم و اعتبار، اقتضا میکند که جان خود را حفظ کند. کسی که جانش در خطر است باید جان خود را حفظ کند تا بتواند به اسلام، خدمت کند. اگر بمیرد مشکلاتی در جامعه ایجاد میشود و خانوادهاش بیسرپرست میشوند. چه مصلحتی دارد که بگوییم شرب خمر نکند و کشته شود.
مرحوم امام خمینی میفرماید: «مساعدة الاعتبار على أنّه لو دار الأمر بين القتل و مجرّد شرب النبيذ أو المسح على الخفّين، لكان الترجيح مع الثاني، بل هو المتعيّن».[1]
انسان باید ابتدا جان خود و زن و فرزندش را حفظ کند و بعد، احکام شرعی را رعایت کند. در موارد عسروحرج، حکم برداشته میشود پس به طریق اولی در حفظ جان، حکم برداشته میشود.
دلیل سوم: اجماع[2]
هرجایی که کلمات علما را دیدیم، دلالت داشت که در مقام تقیه، شرب خمر جایز است و انسان نباید جان خود را به خطر بیاندازد.
مؤیدات قول دوم
مؤید اول: عَنْهُ[3] عَنْ فَضَالَةَ[4] عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ[5] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ[6] عَنْ أَبِي الْوَرْدِ[7] قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (علیهالسلام): إِنَّ أَبَا ظَبْيَانَ حَدَّثَنِي أَنَّهُ رَأَى عَلِيّاً (علیهالسلام) أَرَاقَ الْمَاءَ ثُمَ مَسَحَ عَلَى الْخُفَّيْنِ، فَقَالَ: كَذَبَ أَبُو ظَبْيَانَ أَ مَا بَلَغَكُمْ قَوْلُ عَلِيٍّ (علیهالسلام) فِيكُمْ سَبَقَ الْكِتَابُ الْخُفَّيْنِ، فَقُلْتُ: هَلْ فِيهَا رُخْصَةٌ؟ فَقَالَ(علیهالسلام): «لَا إِلَّا مِنْ عَدُوٍّ تَتَّقِيهِ أَوْ ثَلْجٍ تَخَافُ عَلَى رِجْلَيْكَ».[8]
راوی میگوید: به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: اباظبیان روایت کردم که دیدم که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) آب را ریخت و سپس مسح بر خفین کشید. امام صادق (علیهالسلام) فرمود: اباظبیان، دروغ گفته است. آیا کلام امیرالمؤمنین (علیسهالسلام) به شما نرسیده که حکم مسح بر خفین در قرآن آمده است (﴿وامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ﴾[9] پا را مسح کنید نه کفش را). پرسیدم: آیا رخصت است که مسح بر خفین کنیم؟ حضرت فرمود: نه جایز نیست مگر جایی که دشمنی است که تقیه میکنید یا سرمایی بود که ترس یخزدن پا داشته باشید.
برخی از فقها مانند آیت الله مکارم (حفظهالله)[10] بهعنوان مؤید ذکر کردهاند زیرا اولا سند روایت مشکل دارد و ثانیا روایت درباره مسح بر خفین است نه درباره شرب خمر ولی چون در روایات ما معمولا مسح بر خفین و شرب نبیذ در کنار هم ذکر شده، حکم واحدی برایشان در نظر گرفته شده است.
مؤید دوم: مرحوم امام خمینی میفرماید: «يؤيّده أنّه لم يظهر من أحد الفتوى بوجوب ترك التقيّة فيما ذكر»[11] ما یک نفر از علما را نیافتیم که فتوا دهد در شرب خمر نباید تقیه کرد هرچند که کشته شود.
بنابراین هم از نظر روایات، هم از نظر عقل و هم از نظر اجماع علما قضیه مشخص است و یکی از مواردی که تقیه در آن جایز است یا واجب است که تقیه کند در شرب خمر است.
تقیه در حج تمتع
قول اول: حرمت
مرحوم شیخ صدوق میفرماید: «لا تقيّة في ثلاثة أشياء: في شرب المسكر و المسح على الخفّين و متعة الحج».[12] در سه چیز تقیه راه ندارد، شرب مسکر، مسح بر خفین و حج تمتع.
قول دوم: جواز
اگر شرایط تقیه موجود است باید تقیه کرد تا کشته نشوید.
مرحوم امام خمینی میفرماید: «إنّا نقطع بأنّ الشارع لا يرضى بضرب الأعناق إذا دار الأمر بينه ... و ترك متعة الحج».[13] یقین داریم که شارع قبول ندارد که انسان کشته شود ولی حج تمتع ترک نشود
دلیل: روایت
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[14] عَنْ أَبِيهِ[15] عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى[16] عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُثْمَانَ[17] [18] عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ[19] قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیهالسلام): «قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالاً خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآله) مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ(صلیاللهعلیهوآله) لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ(عزوجل) وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآله) أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَمَرْتُ بِمَقَامِ إِبْرَاهِيمَ (علیهالسلام) فَرَدَدْتُهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي وَضَعَهُ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآله) وَ رَدَدْتُ فَدَكاً إِلَى وَرَثَةِ فَاطِمَةَ (سلاماللهعلیها) ... حَرَّمْتُ الْمَسْحَ عَلَى الْخُفَّيْنِ وَ حَدَدْتُ عَلَى النَّبِيذِ وَ أَمَرْتُ بِإِحْلَالِ الْمُتْعَتَيْنِ ... إِذاً لَتَفَرَّقُوا عَنِّي ...».[20]
آقا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در خطبهای فرمود: والیان قبل از من کارهایی کردند که مخالف رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) بود، عمدا با رسول خدا مخالفت میکردند، عهد پیامبر را نقض میکردند، سنت ایشان را تغییر دادند. اگر من بخواهم بر مردم تحمیل کنم که کارهای خلفای گذشته را انجام ندهید و آنها را به جایگاه اصلی خودش در عهد رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) برگردانم، تمام لشکریان من از من جدا میشوند تا اینکه تنها میمانم یا دسته کمی از شیعیان در کنار من باقی میمانند کسانی که فضل من را میدانند و امامت من را قبول دارند. مثلا اگر بخواهم مقام ابراهیم را به جای اصلیش برگردانم همان جایی که زمان رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) بود و فدک را به ورثه حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) برگردانم ... و مسح بر خفین را حرام کنم و کسی که شراب میخورد حد بر او جاری کنم و دو متعه را حلال کنم (که عمر آنها را حرام کرده بود) ... مردم من را رها میکنند.
آقا امیرالمؤمنین برای حفظ نظام اسلامی از خلاف شرعهایی که خلفای گذشته مردم را به آنها عادت دادند چشمپوشی کرده و تقیه کردند و احکام واقعی الامی را اجرا نکردند؛ پس معلوم میشود که در شرب نبیذ هم باید تقیه رعایت شود. مجازات شرب خمر در دین وارد شده و حد است و حرمت آن مسلّم است ﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ﴾[21] اما آقا امیرالمؤمنین، بر شرابخور حد جاری نکرد؛ زیرا باعث تفرّق جامعه اسلامی میشود.
ما بین دو دسته از روایات هستیم: یک دسته میگوید: «لا تقیّة في شرب الخمر» و دسته دوم مانند روایت سابق، دلالت بر جواز یا وجوب تقیه میکند. به نظر ما روایاتی که دلالت بر جواز تقیه میکند از نظر سند و دلالت قویتر است. سند روایت سابق مشکلی بود و دلالت خوبی هم داشت. آنچه گفته شد درباره خطر جانی بود اما ممکن است در کمتر از خطر جانی گفته شود که انسان نباید برای شرب نبیذ تقیه کند.
تقیه در تبری از امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
اگر تبری از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نکند او را میکشند، چه باید بکند؟
سب آن است که کلام بد و قبیحی را بگوید در روایات داریم که در مقام تقیه، سب امیرالمؤمنین اشکالی ندارد اما نسبت به تبری گفته شده که تبری نکنید. تبری از آقا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) یعنی تبری از دین شیعه.
برخی مانند مرحوم امام میگویند: در مقام تقیه هم سب و هم تبری جایز است و انسان نباید بگذارد که کشته شود بلکه جملهای بگوید و خود را نجات دهد.
برخی نیز میگویند: مکلف مخیّر است که تقیه کند و جان خود را نجات دهد یا تقیه نکند و گردن خود را بالا بگیرد و کشته شود.