< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

99/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/کذب / مسوغات کذب

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث فقه درباره مسوغات کذب بود. یکی از مسوغاتی که برخی قائل شده‌اند، کذب به عیال است. در روایات از تعبیر «اهل»، «مرئه» و «زوجه» استفاده شده است. این روایات را ذکر کردیم و به نظر ما سند این روایات ضعیف است؛ پس قابلیت اثبات این مدعا را ندارند؛ در نتیجه کذب حرام است مگر در ضرورت یا اصلاح ذات البین.

بیان کذب به زوجه در روایات، به‌خاطر اهمیت نظام خانواده در نزد شارع است که زن و شوهر با هم دوست باشند و کدورتی بین آن‌ها نباشد لذا ضرورت ایجاب می‌کند که گاهی مرد برای حفظ این نظام، به زوجه دروغ بگوید و کدورت از بین برود. دروغ گفتن به زن، از مستثنیات حرمت کذب نیست بلکه از مصادیق ضرورت است. این‌گونه نیست که زن با دیگران فرق می‌کند و می‌توان هر دروغی به او گفت بلکه در جایی که نظام خانواده در حال از بین رفتن است و می‌توان با دروغی مشکل را حل کرد، دروغ جایز است.

گاهی دروغ به اهل و خانواده مصداق اصلاح ذات البین است. ممکن است کدورت بین خانواده باعث تلخی زندگی شده است؛ پس اصلاح ذات البین اقتضا می‌کند که با دروغی این مشکل رفع شود.

مسوغ کذب در ضرورت و اصلاح ذات البین، ادله قوی داشت اما روایات جواز دروغ به اهل، ضعیف بود. این روایات را می‌توان توجیه کرد که از مصادیق روشن ضرورت و اصلاح ذات البین هستند.

محقق خویی (رحمه‌الله) نیز روایات وارد شده در بحث کذب به زوجه را ضعیف السند و بی‌اعتبار می‌داند.[1]

مسوغ چهارم: حیله در جنگ[2] [3]

برخی از فقها فتوا داده‌اند یکی از مسوغات کذب این است که در جنگ می‌توان، با دروغ، خدعه، حیله و نیرنگ کرد و بر دشمن پیروز شد.

به‌ نظر ما همان مطالبی که در بحث کذب به زوجه وجود داشت در اینجا هم جریان دارد؛ همان روایاتی که کذب به زوجه را اجازه داده بود، کذب در حرب را نیز اجازه داده است اما همه این روایات سند ضعیفی دارند و نمی‌توانند دلیل بر جواز باشند مگر بنا بر دلیل ضرورت؛ اگر در جنگ جان مسلمانان در خطر است و می‌توان با دروغی مشکل را حل کرد، جایز است که دروغ گفت.

همچنین می‌توان از باب اهم و مهم نیز کذب را جایز دانست. وقتی چیز اهمی در خطر نابودی است، قاعده اهم و مهم اقتضا می‌کند که اهم را حفظ نمود.

بنابراین به نظر ما «المکیدة فی الحرب» استثناء مستقلی برای کذب نیست بلکه مصداقی برای عنوان ضرورت است. برای مسلمان هم خوب نیست که در جوامع بشری دروغ بگوید؛ زیرا دروغ گفتن اعتبار انسان را کم می‌کند خواه با دوست باشد یا دشمن مگر اینکه ضرورتی در بین باشد.

ادله مسوغ چهارم: روایات

روایت اول: رَوَى حَمَّادُ بْنُ عَمْرٍو[4] وَ أَنَسُ بْنُ مُحَمَّدٍ[5] عَنْ أَبِيهِ[6] جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه‌السلام) عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه‌السلام) عَنِ النَّبِيِّ (صل الله علیه و اله) أَنَّهُ قَالَ لَه‌: «... يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ الْكَذِبَ فِي الصَّلَاحِ وَ أَبْغَضَ الصِّدْقَ فِي الْفَسَاد ... يَا عَلِيُّ ثَلَاثٌ يَحْسُنُ فِيهِنَّ الْكَذِبُ الْمَكِيدَةُ فِي الْحَرْبِ وَ عِدَتُكَ زَوْجَتَكَ وَ الْإِصْلَاحُ بَيْنَ النَّاس‌ ...».[7]

ای علی! خداوند بلند مرتبه دروغ در اصلاح را دوست دارد و راستگویی در فساد را مغوض می‌داند. ... یا علی! در سه مورد است که دروغ در آن نیکو است: خدعه در جنگ، وعده‌هایی که شوهر به زنش می‌دهد و اصلاح بین مردم.

قبلا هم گفتیم که ما هر صلاحی را مجوز کذب نمی‌دانیم بلکه اصلاح ذات البین مجوز است وگرنه تمام کاسب‌ها مصلحتشان در این است که دروغ بگویند تا جنس را گران‌تر بفروشند.

همه قبول دارند که این روایت ضعیف است بنایراین با روایت ضعیف نمی‌توان امر محرم قطعی را جایز کرد. بلکه اگر در مقام ضرورت برای دفع ضرر از گروهی می‌توان دروغ گفت.

روایت دوم: حَدَّثَنَا أَبِي[8] قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ[9] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ[10] عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَضْرَمِيِّ[11] عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ الْبَجَلِيِّ[12] عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ[13] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْمُحَارِبِيِّ[14] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیه‌السلام) عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ(علیه‌السلام) قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ(صل الله علیه و اله): «ثَلَاثٌ يَحْسُنُ فِيهِنَّ الْكَذِبُ الْمَكِيدَةُ فِي الْحَرْبِ وَ عِدَتُكَ زَوْجَتَكَ وَ الْإِصْلَاحُ بَيْنَ النَّاسِ وَ ثَلَاثٌ يَقْبُحُ فِيهِمُ الصِّدْقُ النَّمِيمَةُ وَ إِخْبَارُكَ الرَّجُلَ عَنْ أَهْلِهِ بِمَا يَكْرَهُهُ وَ تَكْذِيبُكَ الرَّجُلَ عَنِ الْخَبَرِ قَالَ وَ ثَلَاثَةٌ مُجَالَسَتُهُمْ تُمِيتُ الْقَلْبَ مُجَالَسَةُ الْأَنْذَالِ وَ الْحَدِيثُ مَعَ النِّسَاءِ وَ مُجَالَسَةُ الْأَغْنِيَاءِ».[15]

سه چیز است که کذب در آن‌ها خوب است: نیرنگ در جنگ، وعده به زوجه و اصلاح بین مردم. در سه چیز است که راستگویی قبیح است: سخن‌چینی، خبردادن درباره خانواده به دیگران از چیزهایی که ناراحت می‌شود و تکذیب خبر دیگران. سه گروه است که مجالست با آن‌ها قلب را می‌میراند: خسیس‌ها، صحبت زیاد با زن‌ها و مجالست با ثروتمندان.

این روایت ضعیف است و نمی‌توان هیچ‌کدام از فقرات این روایت را به خداوند (عزوجل) و پیامبر (صل الله علیه و آله) نسبت بدهیم.

روایت سوم: عَنْهُ[16] عَنْ أَبِيهِ[17] عَنْ صَفْوَانَ[18] عَنْ أَبِي مَخْلَدٍ السَّرَّاجِ[19] عَنْ عِيسَى بْنِ حَسَّانَ[20] قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) يَقُولُ:‌ «كُلُّ كَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ يَوْماً إِلَّا كَذِباً فِي ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ كَائِدٌ فِي حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَيْنَ اثْنَيْنِ يَلْقَى هَذَا بِغَيْرِ مَا يَلْقَى بِهِ هَذَا يُرِيدُ بِذَلِكَ الْإِصْلَاحَ مَا بَيْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَيْئاً وَ هُوَ لَا يُرِيدُ أَنْ يُتِمَّ لَهُمْ».[21]

انسان‌های دروغگو روزی باید پاسخگو باشند مگر دروغ در سه مورد: 1- کسی که در جنگ دروغ می‌گوید. 2- کسی که اصلاح ذات البین می‌کند و بین دونفر مطالبی را القاء می‌کند که آن‌ها نگفته‌اند تا اصلاح بین آن دو شود. 3- کسی که به اهلش وعده می‌دهد و نمی‌خواهد که به همه آن عمل کند.

آخرین نفری که می‌خواهد از معصوم نقل کند، مهمل است؛ بنابراین سند روایت ضعیف است و نمی‌توان به آن استناد کرد.

از‌ آن جهت که در جنگ ضرورت پیش می‌آید می‌توان برای رفع ضرورت، دروغ گفت. کثرت روایات ضعیف در این کذب به زوجه یا کذب در حرب نمی‌تواند حرمت کذب را برداشته و جایز کند بلکه باید دلیل قطعی وجود داشته باشد.


[4] النصیبي: مهمل.
[5] مهمل.
[6] مهمل.
[8] عليّ بن الحسين بن بابویه القمّي: إماميّ ثقة.
[9] سعد بن عبد الله القمّي: إماميّ ثقة.
[10] الأهوازي: ضعیف و رمي بالغلو. [أقول: روایاته خالیة من الغلوّ المعطّل للأحکام.] .
[11] مهمل.
[12] البجلي: إماميّ ثقة.
[13] إماميّ ثقة.
[14] مهمل.
[16] عليّ بن ابرهیم بن هاشم القمّي: إماميّ ثقة.
[17] إبراهیم بن هاشم القمّي: مختلف فیه و هو إمامّي ثقة علی الأقوی.
[18] صفوان بن یحیی الجبلي: إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع.
[19] مختلف فیه و هو إمامي، ثقة ظاهراً.
[20] مهمل.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo