درس حدیث استاد محسن فقیهی
97/11/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اخلاص شرط ابقای عمل
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ قَالَ وَ مَا الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ قَالَ يَصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ وَ يُنْفِقُ نَفَقَةً لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ فَكُتِبَ لَهُ سِرّاً ثُمَّ يَذْكُرُهَا وَ تُمْحَى فَتُكْتَبُ لَهُ عَلَانِيَةً ثُمَّ يَذْكُرُهَا فَتُمْحَى- وَ تُكْتَبُ لَهُ رِيَاء».[1]
پیرامون بحث اخلاص و اینکه ارزش عمل هر انسانی در گرو اخلاص است امام باقر (ع) میفرماید: مهمتر از عمل ابقای عمل است. عمل خوبی را اگر انجام میدهید سعی کنید ابقای بر آن عمل داشته باشید. مستمع متوجه نمیشود که مقصود امام چیست لذا حضرت توضیح میدهد: شخص عمل خیر و نیکی را مخفیانه مرتکب میشود اما پس از مدتی برای اظهار وجود، عمل خیر خود را برای دیگران بیان میکند که مثلاً در فلان زمان من به فلانی کمک کردم. مرحله اول در نامه اعمالش، عمل خیر سری ثبت شده بود اما با گفتن و آشکار کردن در نامه عمل نوشته میشود: عمل خیر علنی؛ اگر مجدداً در مجلس دیگری آن را بازگو کند ریا محسوب میشود. عمل خوب را نباید بازگو کرد؛ با گفتن بار اول ثواب آن کم میشود اما بازهم خداوند مقداری ثواب به آن میدهد اما اگر تکرار شود ثواب عمل از بین رفته و محو میشود.
ابقای بر عمل یعنی همینکه گفته نشود و سعی شود بهصورت سری و مخفی باقی بماند. گفتن عمل برای دیگران نشان از آن دارد که عمل برای خدا نبوده بلکه برای آن است که وجهه و مقامی در میان مردم پیدا کند.
عمل به نیت نقل برای دیگران«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْل اللَّهِ عَزَّوَجَل ﴿فَمَنْ كَانَ يرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾[2] قَالَ الرَّجُلُ يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الثَّوَابِ لَا يَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِنَّمَا يَطْلُبُ تَزْكِيَةَ النَّاسِ- يَشْتَهِي أَنْ يُسْمِعَ بِهِ النَّاسَ فَهَذَا الَّذِي أَشْرَكَ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ ثُمَّ قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَسَرَّ خَيْراً فَذَهَبَتِ الْأَيَّامُ أَبَداً حَتَّى يُظْهِرَ اللَّهُ لَهُ خَيْراً وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يُسِرُّ شَرّاً فَذَهَبَتِ الْأَيَّامُ أَبَداً حَتَّى يُظْهِرَ اللَّهُ لَهُ شَرّاً».[3]
کسانی که میخواهند با خدا ملاقات کنند پس عمل صالح انجام میدهند ولی عمل صالح باید خالص باشد؛ همانگونه که امام باقر (ع) توضیح فرمودند نباید عمل را مرتب برای دیگران بازگو کرد.
امام صادق (ع) در ضمن آیه میفرماید: گاهی انسان کار خیری را مرتکب میشود برای اینکه برای دیگران آن را بازگو کند و دیگران متوجه شوند که او کار خیر را انجام داده است. این شخص کسی است که در عبادت مشرک شده و خداوند ثوابی به عمل او نمیدهد زیرا برای خدا انجام نداده است.
حوزه میراثی گرانبهاشما روحانیت معظم باید قدر خودتان را بدانید. فکر نکنید این حوزه علمیه با همه کم و کیفش، راحت به دست شما رسیده است بلکه میراثی از بزرگان شما است و شما باید این میراث را حفظ کنید. علمای بزرگ فداکاری و ایثار کردند و توانستند با اخلاصشان این حوزه را تشکیل دهند. امام امت (ره)، دستپرورده این حوزه است.
اخلاص علمای قمشیخ عبدالکریم حائری (ره) از اصحاب سامرا است؛ یعنی در دوران میرزای شیرازی (ره) در سامرا تحصیل کرده است. ایشان زمانی به قم و منزل یکی از آشنایانش میآید تا مدتی باشد و سپس برای صلهرحم به شهر خودش اراک برود. ایشان در مجالس و محافل علمی شرکت میکند اما کسی ایشان را نمیشناخته است. مرحوم آیتالله کبیر (ره) (که مسجد امام نماز میخواندند) و حاج محمد ارباب (ره) (که جامع المنقول و المعقول بودند و 15 سال از مرحوم حاج شیخ (ره) بزرگتر بودند) میبینند که جناب حاج شیخ در مباحث علمی بسیار قوی است و به یکدیگر میگویند: شیخ عبدالکریم افق بالایی دارد و به نظر میرسد که از ما برتر و باسواد باشد؛ لذا تصمیم میگیرند که به ایشان بگویند در قم بماند. حاج شیخ نیز میپذیرد که در قم بماند.
آیتالله کبیر، حاج محمد ارباب، آیتالله حجت، آیتالله خوانساری و آیتالله صدر، به ایشان پیشنهاد میکنند که ریاست حوزه را به دست بگیرد. همچنین پیشنهاد میکنند که ایشان شهریه بدهد، حاج شیخ میفرماید: من از سامرا آمدهام و هیچ پولی ندارم که شهریه بدهم. علما میفرمایند: شما شهریه را شروع کنید ما به شما کمک میکنیم. علما از بازار قم و هر کس که نفوذی داشته است پول قرض میکنند تا حاج شیخ بهعنوان رئیس حوزه، شهریه به طلاب بدهد. همین علما کمکم برای حاج شیخ تبلیغ میکنند تا جایی که به مردم میگویند نگاه کردن به در خانه عالم عبادت است لذا خودشان نیز میآمدند و به در خانه حاج شیخ نگاه میکردند و به مردم میگفتند نگاه به در خانه حاج شیخ، عبادت است.
علمای آن زمان، ایثار و فداکاری کردند تا حاج شیخ بزرگ شود. نگفتند: «انا رجل» من سالها درس خارج گفتهام. خودشان را در مقابل حاج شیخ کوچک کردند تا ایشان ریاست حوزه را بگیرد؛ خودشان رفتند و برای ایشان پول جمعآوری کردند تا بتواند شهریه بدهد و عنوان رئیس حوزه را پیدا کند. این عمل چیزی جز اخلاص میتواند باشد؟ خود را کنار گذاشتند تا شخصیت حاج شیخ بزرگ شود. علمایی همچون مرحوم امام، آیتالله گلپایگانی، آیتالله اراکی و امثال این علمای بزرگ همگی شاگرد و دستپرورده مرحوم حاج شیخ (ره) بودند.
اخلاص شرط اتحاد پیروان حقمرحوم امام میفرمود: علمای قم، علمای بااخلاصی بودند و اخلاص آنان باعث شد که حاج شیخ آنقدر رشد کند، بتواند در مقابل دشمن بایستد و حرفشان این بود که غربزدهها و فرنگیمعابها در باطل خودشان باهم متحدند ما در حق خودمان باید باهم متحد باشیم. باید یکدست باشیم تا در مقابل دشمن بایستیم.
دو بال ترقیاخلاص در عمل برای ما طلبهها و کسانی که میخواهند ترقی داشته و تکامل پیدا کنند خیلی لازم است. تکامل علمی و تکامل معنوی باید در کنار هم وجود داشته باشد و باهم پیش رود؛ اگر پیشرفت علمی باشد و معنوی نباشد ضربه میخوریم و به نتیجه نمیرسیم. باید این دو بال در کنار هم باشند؛ علمای ما چنین بودند و به مقامات بالایی رسیدند.