< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

98/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /علامت حقیقت و مجاز

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره علائم حقیقت و مجاز بود. یکی از علائم حقیقت، صحت حمل و عدم صحت سلب بود. اگر حمل مبتدا و خبر یا موضوع و محمولی درست بود، علامت حقیقت است و اگر حمل صحیح نیست، علامت مجاز است. عدم صحت سلب هم همین‌گونه است. توضیح دادیم که مراد از حمل، حمل ذاتی اولی است؛ یعنی حمل مفهوم بر مفهوم نه حمل شایع صناعی که حمل مصداق بر مصداق است. وقتی گفته می‌شود «الاسد حیوان المفترس» یعنی مفهوم اسد، مفهوم حیوان مفترس است. هرچند که مصداق هم هست اما ما نیاز به مفهوم داریم. اما وقتی گفته می‌شود: «زیدٌ انسان» زید مصداق انسان است اما زید مفهوم انسان نیست.

قول دوم: صحت حمل علامت نیست

مرحوم شاهروید بزرگ می‌فرماید: «لا يخفى أنّ ما ذكرناه من إشكال الدور في التبادر جارٍ في عدم صحّة السلب المعبّر عنه بصحّة الحمل؛ لتوقّف صحّة الحمل على العلم بالموضوع له؛ إذ لو لم يعلم بكون الإنسان موضوعاً للمعنى الذي يكون زيد (مثلاً) من أفراده، لا یصحّ حمله على زيد، سواء كان الحمل الحمل الأوّليّ أم الشائع الصناعي، كما لا يخفى. و لا يندفع الدور بما أفاده هناك ، فعدم صحّة السلب ليس علامةً للحقیقة».[1] صحت حمل محمول بر موضوع، نیاز دارد که علم تفصیلی به معنای حقیقی داشته باشید. وقتی می‌توانید بگویید «الانسان حیوان الناطق» که یقین داشته باشید و ثابت شده باشد که انسان حیوان ناطق است. کسی که معنا را می‌داند که دیگر نیازی به صحت حمل ندارد تا معنای حقیقی را بداند.

اشکال: این کلام شما در نزد عالم صحیح است اما صحت حمل در نزد عالم، علامت حقیقت است در نزد جاهل. من که معنای حقیقی انسان را نمی‌دانم، می‌بینم که اهل لسان، معنای انسان را حیوان ناطق می‌داند، پس می‌فهمم و علم پیدا می‌کنم که معنای حقیقی انسان، حیوان ناطق است. صحة الحمل عند العالم، علامة الحقیقة عند الجاهل.

مرحوم امام خمینی می‌فرماید: «إنّ عدم صحّة السلب أو صحّة الحمل دائماً مسبوق بالتبادر و أنّه لا تصل النوبة إلى الاستكشاف بصحّة الحمل حال علاميّة صحّة السلب‌ أو عدم صحّة الحمل للمجاز، فإنّ التصديق بعدم صحّة الحمل- سواءً كان بالحمل الأوّليّ أم الحمل الشائع- يتوقّف على لحاظ المعنى و اللفظ بما له من المعنى الحقيقيّ الارتكازي، ثمّ حمله عليه، فبمجرّد ذلك اللحاظ يكشف الحال بالتبادر و تبادر الغير و لا تصل النوبة إلى الاستكشاف بصحّة الحمل و عدمه».[2]

ایشان اشکال می‌کند: هرجا صحت حمل وجود دارد، قبلش تبادر است، پس نوبت به صحت حمل نمی‌رسد که به‌عنوان علامت برای حقیقت باشد بلکه تبادر علامت است. خواه این صحت حمل در حمل اولی ذاتی باشد یا حمل شایع صناعی.

پاسخ: اینکه هرجا صحت حمل وجود دارد، واقعا تبادر بوده که صحت حمل محقق شده، درست است اما وجود واقعی تبادر با اطلاع ما وجود تبادر فرق می‌کند. تبادر را ممکن است با رفتن میان مردم و استعمال لفظ و برداشت اهل لسان از لفظ به دست آورد اما گاهی بدون رفتن به میان مردم و با کتب لغت که صحت حمل را بیان کرده، می‌توانید به معنای حقیقی علم پیدا کنید. اگر به میان بازار هم برویم، تبادر این مفهوم وجود دارد اما با کتب لغت به معنای حقیقی می‌رسیم.

 


[1] نتائج الأفكار في الاُصول، ج‌1، ص80 (با تلخیص و تصرّف).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo