< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

99/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود که آیا الفاظ عبادات برای خصوص صحیح وضع شده‌اند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟ عده‌ای از علما قائلند که الفاظ عبادات برای خصوص صحیح وضع شده‌اند. اولین دلیل آن‌ها تبادر است؛‌ وقتی گفته می‌شود که خداوند امر به نماز کرده یا فلانی نماز خواند، تبادر می‌کند که مراد، نماز صحیح است.

اشکال ششم به تبادر

مرحوم امام خمینی (اعلی الله مقامه الشریف) می‌فرماید: صحت و فساد، آیا صفت وجود است یا صفت ماهیت؟ آیا ماهیت صلاة یا حج باید صحیح باشد یا مصداق خارجی آن؟ ماهیت صلاة، متصف به صحت و فساد نمی‌شود بلکه وجود خارجی متصف به صحت و فساد است. اگر فرد مصداق خارجی را درست انجام دهد، صحیح است و اگر ناقص انجام دهد، فاسد است. پس بر اساس دلیل تبادر باید از لفظ صلاة، مصداق صحیح تبادر کند که در نتیجه موضوع‌له خاص می‌شود درحالی‌که مدعی بودید که موضوع‌له الفاظ عبادات عام است. معنا ندارد که مفهوم صحیح تبادر کند مگر اینکه گفته شود که مقصود از صحیح، تام الاجزاء و الشرایط باشد و مکلف، تام الاجزاء و الشرایط را در خارج انجام دهد نه مصداق صحیح. وقتی پیامبر (صل الله علیه و آله) از مردم می‌خواهد که نماز تام الاجزاء و الشرایط را انجام دهند ممکن است که مصداق خارجی محقق نشده باشد. در این صورت صحت،گاه صفت برای وجود خارجی است و گاهی صفت برای وجود خارجی نیست و اگر در آینده مصداق پیدا کند، صلاة صحیح محقق می‌شود.[1]

پاسخ: تبادر یعنی اینکه اگر در قرآن و روایات الفاظ عبادات استعمال شد،‌ حمل بر معنای صحیح می‌شود. اگر مردم هم این الفاظ را استفاده کردند، باز حمل بر صحیح می‌شود مثل اینکه کسی وصیت کند که چند سال برای من نماز بخواید، مراد این است که نماز صحیح بخوانند. پس دیگر بحث ماهیت و وجود، مطرح نیست. این مباحث در بحث الفاظ جایگاهی ندارد زیرا مباحث الفاظ، عرفی است و باید به عرف مراجعه کرد.

اشکال هفتم

علامه طباطبایی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «لا يخفى ما فيها من الضعف فالتبادر و صحة السلب انما يستقيمان‌بالنظر إلى عرفنا جماعة المتشرعة و اما بالنظر إلى ما عند الحاضرين في‌زمان الشارع و المخاطبين في محاوراته فالإنصاف انه لا سبيل لنا إليه».[2]

ممکن است در زمان ما تبادر باشد اما در عصر پیامبر (صل الله علیه و آله) اثبات نمی‌شود.

پاسخ: عرف برای فهمیدن متنی عربی به کتب لغت مراجعه می‌کند، این کتب لغت در عصر شارع نوشته نشده‌اند بلکه نقل می‌کنند که اجدادشان گفته‌اند که معنای فلان لغت این است و ما راه دیگری برای فهم کتب عربی نداریم. فقط می‌گوییم که کتب لغت قدیمی‌تر اعتبار بیشتری دارند زیرا به عصر شارع، نزدیک‌تر بودند. اگر کتب لغت با هم اختلاف دارند باید تحقیق بیشتری کرد اما اگر همه یک معنا را می‌گویند دیگر معنا ندارد که تشکیک کنیم که آیا این لفظ این معنا را داشته یا نداشته است.

اشکال هشتم

مقدمه اول: ما یک لوازم ماهیت و یک لوازم وجود داریم. آیا حرارت، جزء لوازم ماهیت است یا لوازم وجود؟ انسان در زمستان هرچه بگوید آتش، گرم نمی‌شود زیرا حرارت از لوازم وجود است نه لوازم ماهیت؛ آتش در ذهن، انسان را گرم نمی‌کند. اما وقتی می‌گویند «الاربعة زوج» چهار زوج است، چهار چه در ذهن و چه چه در خارج وجود داشته باشد، زوجیت با آن وجود دارد؛ پس زوجیت از لوازم ماهیت چهار است.

مقدمه دوم: ماهیت مقدم بر وجود است و وجود، مقدم بر لوازم وجود است؛‌ ممکن است تقدم زمانی نداشته باشند اما تقدم رتبی دارند. لوازم وجود از ماهیت با چند مرتبه مأخّر است؟ ابتدا باید ماهیت را تصوّر کرد، بعد این ماهیت تحقق خارجی پیدا کند و پس از آن لوازم وجود محقق شود؛‌ پس حرارت با دو مرتبه از ماهیت آتش متأخر است.

آیا «تنهی عن الفحشاء و المنکر» که مرحوم آخوند خراسانی فرمود، از لوازم ماهیت است یا وجود؟ آیا مانند «الاربعة زوج» است یعنی تصوّر نماز هم تنهی عن الفحشاء المنکر است یا از لوازم وجود خارجی نماز است؟ مسلّم از لوازم وجود خارجی است؛ در این صورت با موضوع‌له چه ارتباطی دارد درحالی‌که موضوع‌له همان ماهیت صلاة است و وجود خارجی مترتب بر آن موضوع‌له است. مرحوم آخوند فرمود که لوازم وجودی مانند «تنهی عن الفحشاء»، «معراج المؤمن» و ... هستند که موضوع‌له و جامع را برای ما ترسیم می‌کنند؛ اگر این‌ها جامع را ترسیم می‌کنند نمی‌تواند لوازم وجود متبادر باشد؛ زیرا آنچه تبادر می‌کند، ماهیت و موضوع‌له است نه لوازم وجود.[3]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo