< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

99/10/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره این صحیح و اعم بود و اینکه آیا نزاع صحیحی و اعمی در الفاظ معاملات هم جریان دارد؟ یک قول این بود که این بحث فقط مربوط به الفاظ عبادات است و در الفاظ معاملات جریان ندارد. ادله‌ای را برای این مدعا بیان کردند و ما هم پاسخ دادیم.

قول دوم: در الفاظ معالمات هم جاری است

گروهی از علما معتقدند که بحث صحیح و اعم در الفاظ معاملاتی همچون بیع، صلح، نکاح، اجاره و غیره، جریان دارد. به نظر ما هم همین قول دوم حق در مسئله است و نزاع صحیحی و اعمی در هر دو گروه از الفاظ جریان دارد.

محقق ایروانی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «إعلم أنّ نزاع الصحيح و الأعمّ جارٍ في ألفاظ المعاملات أيضاً».[1]

محقق خراسانی (رحمه‌الله) تفصیلی ارائه کرده است: «إنّ أسامي المعاملات إن كانت موضوعةً للمسبّبات ؛ فلا مجال للنزاع في كونها موضوعةً للصحيحة أو للأعم؛ لعدم اتّصافها بهما؛ بل بالوجود تارةً و بالعدم أخری. و أمّا إن كانت موضوعةً للأسباب‌ فللنزاع فيه مجال ؛ لكنّه لايبعد دعوى كونها موضوعةً للصحيحة أيضاً و أنّ الموضوع له هو العقد المؤثّر لأثر كذا شرعاً و عرفاً. و الاختلاف بين الشرع و العرف فيما يعتبر في تأثير العقد لايوجب الاختلاف بينهما في المعنى؛ بل الاختلاف في المحقّقات و المصاديق و تخطئة الشرع العرف في تخيّل كون العقد بدون ما اعتبره في تأثيره محقّقاً لما هو المؤثّر، فافهم».[2]

معاملات گاهی اسم برای مسببات هستند و گاهی اسم برای اسباب هستند. بیع که می‌گوییم مقصودمان ملکیت است و مرادمان از نکاح زوجیت است. این‌ها حاصل آن اسباب هستند. دو نفر با هم قرارداد می‌نویسند امضا می‌کنند و شهود هم امضا می‌کنند با این اسباب ملکیت حاصل می‌شود. اگر مراد از الفاظ بیع، نکاح و ... اسباب باشد، ممکن است صحیح باشد یا فاسد. بندهای قرارداد ممکن است شرعی باشد که صحیح می‌شود یا شرعی نباشد که فاسد نمی‌شود پس بحث صحیح و اعم در اسباب راه دارد اما در مسببات وقتی زوجیت یا ملکیت حاصل شد،‌ حاصل شده است و زوجیت صحیح و فاسد نداریم بلکه دوران امر بین وجود و عدم است.

از دیدگاه مرحوم آخوند (رحمه‌الله) الفاظ معاملات برای صحیح وضع شده‌اند. بیع برای بیع صحیح وضع شده است؛ یعنی عقدی که صحیح است و شرعا و عرفا اثر دارد. هم شرایط شرعی و هم شرایط عرفی را دارد چون ممکن است شرایطی را شرع معتبر بداند و شرایطی را عرف معتبر بداند؛ مثلاً شارع صیغه «زوّجت» را لازم می‌داند و از شرایط شرعی است. مبادله مال با مال، جزء شرایط عرفی است.

مرحوم آخوند (رحمه‌الله) می‌فرماید: در معنا و مفهوم واقعی بیع اختلافی نیست اما شارع مقدس همان که عرف به‌عنوان بیع می‌پذیرد، انجام می‌دهد و در مواردی در آن تغییراتی هم می‌دهد مثلاً می‌گوید که فلان صیغه را هم باید بخوانی. اختلاف بین شرع و عرف، واقعیت را عوض نمی‌کند بلکه اختلاف در مصادیق است و شرایط اسباب متفاوت می‌شود. شارع مصداق عرف را تخطئه می‌کند؛ عرف می‌گوید تراضی کافی است اما شرع می‌گوید غیر از تراضی، صیغه هم باید باشد.

اشکال

عبارت «بل الاختلاف في المحقّقات و المصاديق و تخطئة الشرع العرف في تخيّل كون العقد بدون ما اعتبره في تأثيره محقّقاً لما هو المؤثّر» به نظر ما درست نیست؛ زیرا شارع کاری به مصادیق ندارد و تخطئه او در مصادیق نیست بلکه در احکام است. شارع در روایات، احکام شرعی را بیان می‌کند و عرف است که احکام را در مصداق پیاده می‌کند. شارع اگر تخطئه می‌کند در مصادیق نیست بلکه در احکام تخطئه می‌کند. مگر اینکه مقصود ایشان این باشد که شارع مقصد گاهی قیودی را اضافه می‌کند و با این قید احکام کلی تضییق یا توسعه پیدا می‌کند که نتیجه آن در مصداق ظاهر می‌شود.

آیت‌الله مکارم (سلمه‌الله) فرمایش مرحوم آخوند را این‌گونه توضیح می‌دهد: الفاظ معاملات گاه در معنای مصدری استعمال می‌شوند و گاه در معنای اسم مصدری استعمال می‌شوند. «غَسل» یعنی شستن و «غُسل» یعنی حاصل از شستن‌ها، وقتی شستن سر و گردن، طرف راست و طرف چپ تمام شد، حاصلش غُسل است. در اینجا هم اگر بیع معنای مصدری باشد یعنی بیع کردن و صیغه بیع خواندن، مبادله مال به مال، شرایط عرفی و شرعی را رعایت کردن تا ملکیت حاصل شود. بیع به معنای مصدری، ایجاد اسباب است و بیع به معنای اسم مصدری، یعنی حاصل این اسباب، همان مسبب است.

جریان صحیح و اعم در الفاظ معاملات مربوط به این می‌شود که آیا به معنای مصدری هستند یا اسم مصدری. الفاظ معاملات که از مردم صادر می‌شود آیا ظهور در اسباب دارد یا در مسببات؟ شاید بتوان گفت که وقتی مردم لفظ بیع را می‌گویند، ظاهرش این است که مرادشان مسببات است و شاید مرادشان اسباب باشد. [3]

به نظر ما در کلمات عرف متفاوت است. گاهی می‌گویید «وقع البیع» یعنی مسبب حاصل شد. «باع فلان داره» یعنی مسبب بیع محقق شد. زمانی هم که امر به معاملات می‌شود ظهور در اسباب دارد؛ یعنی اسباب بیع را فراهم کن اما خبر از معامله، ظهور در مسبب دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo