< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

99/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /اشتراک

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره اشتراک لفظی بود. عده زیادی از علما معتقدند که اشتراک لفظی داریم و واقع هم شده است. الفاظی مانند «عین» داریم که در مناطق مختلف، معانی مختلفی دارد. در مقابل، عده‌ای قائلند که برگشت تمام معانی مشترک به جامع است؛ پس مشترک معنوی هستند نه مشترک لفظی. معانی مختلف، مصداقی از آن جامع هستند. مثلا لفظ «قرء» که دو معنای حیض و طهر دارد بازگشت این دو معنا به جامع «انتقال من حالة الی حالة» است؛ وقتی زن از حالتی به حالت دیگر منتقل می‌شود، از طهر به حیض یا از حیض به طهر منتقل می‌شود، قرء نامیده می‌شود.

آیت‌الله مکارم (حفظه‌الله) می‌فرماید که بسیاری از مشترکات، بازگشتشان به جامع است و به کلمات کتاب «مفردات راغب» استناد می‌کند. معنایی حقیقی عین، چشم انسان است و برای معانی دیگر استعاره شده است. مثلا به سوراخ مشک هم که مانند چشم از آن آب می‌آید، عین گفته می‌شود. به جاسوس هم عین گفته می‌شود زیرا جاسوس زیاد از چشمش برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده می‌کند. به طلا نیز عین گفته‌اند؛ زیرا مهم‌ترین عضو بدن چشم است و بهترین جواهر روی زمین هم طلا است. در سایر موارد هم ممکن است همین‌گونه باشد.

آیت‌الله مکارم این حرف را رد می‌کند و می‌فرماید: مگر گفته شود که که استعاره در این معانی کثرت استعمال پیدا کرده تا جایی که دیگر نیاز به قرینه صارفه وجود ندارد و وضع تعیّنی حاصل می‌شود. خواه وضع تعییی باشد یا تعیّنی، اشتراک لفظی محقق می‌شود.[1]

اولا به نظر ما هیچ بعید نیست که لفظی مانند عین در قبایل مختلفی در معانی مختلف وضع پیدا کرده باشد. ثانیا چه نیازی است که اشتراک لفظی را به اشتراک معنوی برگردانیم.

آیت‌الله سبحانی (حفظه‌الله) در تأیید اشتراک لفظی می‌فرماید: شاهد بر این مدعا این است که در قرآن هم اشتراک لفظی داریم. مثلا لفظ نجم، مشترک بین ستاره و گیاه است ﴿وَ النَّجْمِ إِذا هَوى﴾؛[2] در اینجا نجم به معنای ستاره است اما در آیه دیگری داریم: ﴿وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ﴾؛[3] در اینجا به معنای گیاه است. یا لفظ «نون» ﴿وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ﴾؛[4] در اینجا به معنای ماهی است اما در آیه ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ﴾‌؛[5] به معنای دوات است.

کتاب‌هایی هم نوشته شده که مشترکات قرآنی در آن جمع‌آوری شده است اما گاهی هم اشتباه کرده‌اند و مصادیق را با معنا اشتباه گرفته‌اند مانند واژه قضاء که به معانی مختلفی مانند امر، اجل، فصل و ... بیان شده که همه معانی برگشت به یک معنا دارند که «عمل متقن» است.[6]

به نظر ما وضع چون بحثی عرفی و اعتباری است نه بحث عقلی که بگویید امکان دارد یا ندارد. ممکن است در برخی از مصادیق اشتراک لفظی مناقشه شود اما دلیل بر نفی مطلق اشتراک لفظی نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo