درس اسفار استاد فیاضی

92/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: السفر الأول/ المسلک الأول/ المرحلة الثانیة/ فصل 13 في أن حقائق الأشياء أي الأمور الغير الممتنعة بالذات يمكن أن تكون معلومة للبشر/ نقد دلیل چهارم از عرفا بر اینکه انسان نمیتواند حقائق اشیاء را درک کند/ ج1/ ص393
خلاصه جلسه قبل:
(قول فارابی و ابن سینا و آخوند را ذکر کردیم. اکنون دلیل چهارم بر اینکه انسان نمیتواند حقائق اشیاء را درک کند که از عرفا است را بررسی میکنیم.)
لا یقدر الانسان علی ادراک حقیقة شیء من الأشیاء؛ لأن حقیقته تعالی داخل فیه
فراجع:
شرح فصوص قیصری/ ص346-347
ایضا/ ص504
ایضا/ ص649
(البته مواردش زیاد است اما ما شعر مذکور را جست و جو کردیم در سه جا آمده بود)
رحیق/ ج5/ ص251-254
(محمول هر چه باشد باید با ذات موضوع هوهویت در مقام وجود داشته باشد و مقام ذات و مقام فعل بعد از تحلیل مقام وجود حاصل میشود. یعنی داخل بودن خداوند در اشیاء ربطی به مقام فعل و مقام ذات ندارد، در مقام وجود است.)
تقریر دلیل عرفا:
1 حقیقته تعالی داخلة فی حقیقة کل شیء و مقومة لها و ذلک لوجهین 1 دلیل العقل حیث یدل علی أن وجوده تعالی لا حد له فلا یخرج من وجوده تعالی شیء من الأشیاء 2 النقل المعتبر[1] الدال علی أنه تعالی داخل فی کل شیء و الدلیل علی تقویمه تعالی للأشیاء إنه موجدها
(چون وجود خدا نامحدود است پس داخل همه ی اشیاء است چون اگر چیزی بخواهد خارج از وجودش باشد وجودش نامحدود میشد مثل بلورهایی که داخل یک نور لا یتناهی هستند. مثال تداخل وجودات: روح انسان که در بدن انسان است و روح، بدن نیست و بدن هم روح نیست.)
2 و الانسان لا یقدر علی ادراک حقیقته تعالی أما علی القول بأن له ماهیة فلأن ماهیته مجهولة لغیره تعالی و أما علی المشهور من عدم الماهیة له تعالی فلوجهین 1 أن له صفات مستأثرة[2] لا یعلمها إلا هو 2 صفاته تعالی المعلومة إنما یفهم الانسان منها معناها الجنسی
( در روایتی از امام باقر علیه؟ ایشان میفرمایند لأنه اله الخلق عن درک ماهیته؛ یعنی خلق نمیتوانند ماهیتش را درک کنند، یا در ادعیه سبحان من لا یعلم ما هو إلا هو؛ پس «ما هو» را دارد منتها آن ما هو را فقط خودش میتواند درک کند، از امام صادق علیه السلام سوال شد که قَالَ لَهُ السَّائِلُ فَلَهُ إِنِّيَّةٌ وَ مَائِيَّةٌ قَالَ نَعَمْ لَا يُثْبَتُ الشَّيْ‌ءُ إِلَّا بِإِنِّيَّةٍ وَ مَائِيَّةٍ[3].
انسان چیزهایی را میتواند بفهمد که در محدوده اش راه دارد اما آنچیزهایی که اصلا در انسان نیست نمیتواند درک کند مثل صفات مکنونه ی خدا.
قرآن میفرماید همه چیز علم دارد و اگر وحی نبود همه ی فلاسفه میگویند که غیر مجردات محال است که عالم باشند. لذا کیفیت علم جمادات برای ما معلوم نیست. رسول اکرم(ص) ما من شیء إلا یعلم أنی رسول الله. لذا نوع علم در ما و جمادات و خداوند متعال هم با هم فرق میکند حتی صفات ذاتیه خدا را معنای جنسی اش را میفهمیم نه معنای نوعی اش را)
3 و إذا کانت حقیقته تعالی داخلة فی حقیقة کل شیء و لا یقدر الانسان علی ادراک حقیقته تعالی، فلا یقدر الانسان علی ادراک حقیقة شیء من الأشیاء؛ لأن حقیقة الشیء لا یعرف إلا بمعرفة ما هو داخل فی حقیقته و مقوم لها
و فیه أن المراد من کون حقیقته تعالی داخلة فی حقیقة کل شیء إن کان أن وجوده تعالی و نقول مع کونه مغایرا لوجودات الأشیاء داخل فی الأشیاء من دون أن یکون جزءا منها أو عینها و کان المراد من تقویم حقیقته لحقیقة الأشیاء أن وجوده مبدع و خالق لوجودات الأشیاء
فالمقدمة الأولی تامة ولکن المقدمة الثالثة ممنوعة لأن وجوده تعالی فی الأشیاء و کونه علة لها لا یمنع من ادراک حقائق الأشیاء
(مقوم بمعنای ذاتی که نیست بلکه بمعنای علت موجده است. چون مثلا ما میخواهیم آب را بفهمیم نه خالق آب را و این دو امر از هم جدا هستند)
و أن کان المراد أن حقیقة وجوده تعالی عین حقیقة وجودات الأشیاء فیکون حقیقته تعالی ذاتیا للأشیاء فالمقدمة الأولی ممنوعة
(اگر از اول بگوید «حقیقته تعالی عین حقیقة کل شیء» میگوییم این حرف از بن و ریشه باطل است.
و اگر بگوید فیض اش داخل همه چیز هست نه ذاتش، میگوییم فیض اش قابل شناخت است، ذاتش .)




[1] بعضا سند خوب ندارند و بعضا سند خوب دارند.
[2] صفات خدا را یا مردم میفهمند یا فقط خودش میفهمد که به آن صفات مکنونه میگویند.
[3] کافی/ ج1/ ص84.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo