< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

94/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترکیب جنس و فصل و ذاتی و عرضی چه نوع ترکیب هستند؟
امام علی ع : از نشانه جهل یک نفر این است که به علم خود شگفت زده بشود ( زیرا بین آن چیز که می داند و با چیزی که نمی داند بی نهایت است کم نبوده اند که یکدفعه تمام معلومات ذهنشان پاک شده است)
بحث در اینجا بود که آخوند می گفت که تمایز سه قسم است:
نوع اول تمایز به تمام ذات است که ترکیب ضروتی ندارد اما در دومی [یعنی تمایز به بعض ذات] حتما ترکیب است تمایز به بعضی ذات این است که یک جزء مشترک است ویک جزء مختص است فرمودند مرکب از جنس و فصل است و گفتند که ترکیب از جنس فصل اتحادی است در سومی [تمایز به خارج ذات یعنی تمایز به عرض] گفتند که عرضی با ذاتی هم ترکیب می شود ترکیب نوع اول اتحادی است و دومی انضمامی است
قال قدس الله سره ترکیب الجنس و الفصل اتحادیّ (ایا این درست است؟)
نقول: فی ترکیب الجنس و الفصل قولان؛
1.ترکیبهما قسمان (نمی شود حکم کلی را برای همه جنس و فصلها انجام داد مثلا بگوییم که ترکیبشان همه اتحادی است) لأن الانواع قسمان (انواع دو رقم داریم) الاول: النوع مرکب من المادة والصورة (اگر مرکب از ماده وصورت شد ترکیب جنس وفصل در اینجا چگونه است؟) و یکون ترکیب بینهما انضمامیاً (ترکیب ماده وصورت ترکیب انضمامی است یعنی در خارج دو جز داریم دو جزء خارجی که علامه و مشائین به آن معتقد بوده اند یک جزء بالقوه یک جزء بالفعل) و یکون ترکیب الجنس و الفصل فیه انضمامیا (ترکیب جنس وفصل هم می شود انضمامی برای اینکه جنس چیزی نسیت همان ماده و فصل چیزی نیست جز همان صورت حقیقت، جنس همان ماده است و فصل همان صورت است لذا ترکیب هر دو انضمامی است ولی در جنس و فصل انضمامی است که حمل می شود ولی در ماده وصورت حمل نمی شود چون بشرط لا هستند) الثانی النوع الذی لیس مرکبا من المادة والصورة (اگر کس بگوید جنس وفصل دارد مثلا علامه که می گفت ندارد الا بالاعتبار یعنی مجاز و اعتبار یعنی حکمی را که در جایی دیگر حقیقت دارد مجازا به این مورد می دهی؛ جنس وفصل حقیقت دارد در جایی که ماده وصورت باشد در این صورت جنس وفصل حقیقت دارد عرضی عام به جای جنس می گذاری در اینصورت جنس نمی شود یعنی شما به اسم جنس او را می شناسی مثل پدر خوانده ای که به جای پدر می گذارند مثل زید که به جای اسد می گذارند مجازا به او اسناد می دهی مثل ریاست که یک رأس حقیقی داریم که مرکز فرماندهی می کند تکوینا مغز بدن را مدیرت می کند. ملاصدرا می گوید بعضی ها گفته اند که حق این است که جنس وفصل اختصاص ندارد به جایی که ماده وصورت باشد پس یک چیزی ممکن است ماده وصورت نداشته باشد ولی جنس وفصل داشته باشد) مع القول لما هو کذلک جنس و فصل حقیقیان فیکون ترکیب الجنس والفصل فیه اتحادیا
2.ترکیبهما اتحادیٌ مطلقا ( همیشه اتحادی است زیرا همانجا که ماد وصورت است ترکیبش اتحادی است این حرف مال سید سند است یعنی دو جزء خارجی نیست پس چیست؟ بلکه یک موجود است در خارج که دو حیثیت دارد قوه وفعل اول ماده ودومی را صورت می گویند برهان قوه وفعل می گوید محال است یک شئ دو حیثیت داشته باشد زیرا حیثت قوه ملازمه است با فقدان و فعل ملازم است با وجدان و فقدان و وجدان ملکه و عدم ملکه است و این دو محال است در یک شئ جمع بشود. پس ادله اثبات هیولا که در جای خود اثبات شده است چه می گویند؟ در همه ادله اثبات هیولا مغالطه وجود دارد؛ ملاصدرا گفته اند که ادله اثبات هیولی هیچ کدامش تمام نیست که برهان قوه وفعل قوی ترین استدلال بود برای اثبات هیولاست که به آن جواب داده اند؛ فقدان، صورت نوعیه و وجدان، صورت جسمیه است این صورت جسمیه ما صورت نوعیه را ندارد ولی قابلیت آن صورت جسمیه است در حالی که شئ واحد است جسم مرکب هم نیست بلکه حقیقت بسیط است که دو حیثیت دارد حیثیت ابعاد ثلاثه بالفعل و قوه برای صور نوعیه و اعرض لذا در خارج ما چیزی که مرکب از دو جزء خارجی باشد نداریم لذا ترکیب ماده صوت انضمامی نیست لذا همیشه ترکیب جنس وفصل اتحادی است) لأن النوع المادیة انما یکون المادة فیه حیثیة من حیثیات الجسم ولیست جزئا خارجیا له ولذا یکون الترکیب بین المادة والصورة اتحادیا (چیزی که از علامه شگفت انگیز است از علامه که ماده وصورت دو جز خارجی هستند ولی ترکیششان اتحادی است!! ولی اتحاد یعنی علیت و هو هویت کی می شود گفت که هو هو؟ وقتی وجود یک شئ وجود شئ دیگری باشد وقتی وجود دو تا شد ترکیب اتحادی معنی ندارد. مشائین می گفتند که یک هویلا دارم ویک صورت ولی این صورت تمام ماده را پوشش می دهد که این اتحادی نیست از انضمام محض به ترکیب انضمامی می رساند. چون ماده فعلیت ندارد و تحت پوشش صورت قرار می گیرت و صورت فعلیت بخش است به او؛ ترکیب درست می شود ولی انضمامی می شود ولی اگر همین را معیار ترکیب اتحادی قرار بدهیم تمام نیست اگر گفتیم اتحادی باید دو جزء بودن را ازش دست بردایم) وقال ایضا ترکیب الذاتی والعرضی انضمامیٌ
ونقول
فیه قولان بل یظهر منهم ثلاثة اقوال (یعنی کلمات مشائین دو جور است یک جایی مشائین تصریح می کنند که جوهرو عرض موجودند به دو وجود با مبانی آگاهانه ابن سینا هم همین سازگار است، زیرا ابن سینا یک اصلی دارد که هر معنی یک مابه ازائ مستقل دارد زیرا نمی شود دو معنی با یک وجود باشد واین آگاهانه بوده است برای ابن سینا. همان حرفی که آگاهانه است برای شیخ اشراق وروی همین حساب ابن سینا تصریح می کند که صفات ذاتیه خدا مرادف هستند؛ چه بگویی کمال و ... همه یک معنی دارد زیرا ترکیب نمی توانیم در وجود خدا قائل باشیم باید هر کدامشان یک وجود داشته باشدو چون نمی تواند این را قائل بشویم می گوید مرادف هستند با این اساس می تواند بساطت واجب را تأمین کند در این صورت ترکیب عرضی و ذاتی انضمامی می شود)
1.ما یظهر من بعضی الحکماء من انه یستحیل ان یوجود معان مختلفة بوجود واحد (اگر این را گفتید همانطور که ملاصدرا گفته است باید بگویی که ترکیب انضمامی است) وعلیه صرحوا بأن الجوهر و العرض متغایران ماهیة و وجودا ( جوهر یک وجود دارد و وعرض هم یک وجود دارد که اولی فی نفسه است –که خودش به لغیره و لنفسه تقسیم می شود- ودومی فی غیره است) وعلیه یکون الترکیب بین الذاتی والعرضی انضمامیا مطلقا.
2.ما یظهر منهم احیانا (ولی این ارتکاز همان آقایان است یعنی در باطن باور دارند ولی خودشان ملتفت نیستند شما وقتی وارد مسجد شدید ارتکازا برای نماز ظهر وارد شدید خیلی موارد حکیم کلامی می گوید که با مبانی خود منافات دارد) من ان الاعراض قسمان خارج محمول و محمول بالضمیمه (ابن سینا می گوید اضافه در خارج موجود است اگر بگوید ما یک کتاب داریم یک میز و یک تحیتیت و فوقیت داریم. بین این خود این تحتیت وکتاب یک تحتیت دیگری هم است اگر بخواهد برای خودش موجودیت داشته باشد تسلسل حاصل می شود همینطور بی نهایت می شود[یعینی بین تحتیت و میز نیز یک تحتیت دیگر بقرار می شود و بین ان تحتیت ومیز از دوباره یک تحتیت دیگر ساخته می شود و ..یتسلسل] لذا می گویند که اضافه خارج محمول است یعنی موجود است به عین وجود موضوعش. دوئیت اگر موجود باشد می شود سه تا و اگر سه بودن هم موجود باشد می شود چهار و.. لذا می گویند که واقعا این ها دوتاست نه اینکه یک چیز سومی داریم به نام دوئیت.) فعلیه یکون الترکیب الذاتی و العرضی علی قسمین (گاهی ترکیب اتحادی است وگاهی انضمامی است )
3.ماهو الحق وهو الذی ذهب الیه الآخوند من ان الترکیب بینهما اتحادیّ مطلقا لانّ العرض مطلقا من شؤون الجوهر فکل عرضیّ من الخارج المحمول ( کی گفته است که عرضی دو رقم داریم خارج محمول و محمول بالضمیمه؟ این اشتباه است اصلا عرض همواره موجود است به وجود محمول اصالا ما عرضی محمول بالضمیمه نداریم و علامه هم همین را پذیرفته اند ولو تقسیم کرده اند عرضی را به عرضی خارج محمول وعرضی محمول بالضمیمه ولی وقتی ما در اعراض بحث می کنیم فرموده اند که همه از نوع خارج محمول هستند[1] اینکه ایشان فرموده اند ترکیب ذاتی وعرضی انضمامی است با مبنای خودشان یک در ملیارد هم نمی خواند مبنای ایشان این بود که عرض وجوهر وجود واحد دارند همه عرضها خارج محمول است ولی اینجا می گوید ترکیب ذاتی وعرضی همیشه مطلقا انضمامی است که 180 درجه با هم فرق دارد. [اگر گفتیم ذاتی وعرضی یکی هستند یعنی یکی از شؤون دیگری است در این صورت معنی نخواهد داشت که بگوییم ترکیبشان انضمامی است زیرا انضمام در جایی است که دو چیز مجزا داشته باشیم که به هم منضمّ شده اند.])


[1] . عرض موجود است بعین وجود موضوعش ولی معقول ثانی اصلا وجود ندارد معقول ثانی یعنی اصلا وجود ندارد همه این را می گویند بجز حضرت استاد شهید مطهری و حضرت استاد دام ظله که می گویند معقول اول یعنی چیزی که مابه ازاء مستقل برای خودش دارد مثل آدمی که برای خودش یک صندلی دارد لذا معقول اول نه اینکه فقط مابه ازاء دارد بلکه مابه ازاء مستقل انفرادی برای خودش دارد این فرمایش را اگر بگویید در عالم دیگر هیچ چیز معقول اول نخواهد بود بجز وجود فقط وجود است که برای خودش مابه ازآء دارد وهیچ چیز در عالم نیست که مابه ازاء داشته باشد برای خودش زیرا که همان مابه ازاء وجود تطبق اصالت وجود مابه ازاء او هم است اگر موجود بشود تازه شما که می گویید موجود نمی شود شما که می گویید ماهیت معقول ثانی است همانطور که حضرت استاد جوادی آملی تصریح می کند به این مساله که نبابر اصالت وجود جای معقول ثانی واول عوض می شوند ماهیت می شوند ماهیات ثانی و وجود می شود معقول اول.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo