درس خارج فقه استاد مهدی گنجی
1402/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اجزاء وشرائط نماز/نیت /مسأله 25 :لو عدل بزعم تحقق موضع العدول
(مسألة 25) لو عدل بزعم تحقق موضع العدول فبان الخلاف بعد الفراغ أو في الأثناء لا يبعد صحتها على النية الأولى كما إذا عدل بالعصر إلى الظهر ثمَّ بان أنه صلاها فإنها تصح عصرا لكن الأحوط الإعادة.
این مساله شبهه مصداقیه است بر خلاف مساله 23 که شبهه حکمیه بود. مکلف عدول کرده ولی از جهت مصداقی اشتباه کرد. فکر میکرده که جای عدول است. مثلا در نماز عصر بود و در ذهنش آمد که ظهر را نخوانده و به ظهر عدول کرد و ادامه داد و مشخص شد که ظهر را خوانده و اشتباه عدول کرده، در این صورت نمازش عصر واقع میشود ولی احوط استحبابی این است که اعاده کند.
مرحوم سید این مساله را در احکام اوقات مساله [1] 12 نیز مطرح کرده است. در آنجا ظاهرا شبهه دارد و احتیاط واجب کرده که اعاده کند. لایخلو عن اشکال و الاحوط الاعادة، ظاهر در احتیاط واجب است. اما میتوان توجیه کرد و گفت احتیاط در آنجا نیز احتیاط مستحب است. چون اگر گفته بود لایخلو عن الاشکال، میگفتیم احتیاط واجب است ولی چون گفته لایخلو عن اشکال یعنی یک اشکال ضعیفی در مساله وجود دارد ولی مانع از احتیاط مستحب نمیشود. خصوصا که پیش از آن گفته فالظاهر.
مفروض کلام مرحوم سید جایی است که وقتی به ظهر عدول کرد که نادرست بوده، مقداری از نماز را ادامه داده نه اینکه عدول کرد و بدون آنکه چیزی بخواند از قصدش برگشت چون میگوید فی الاثناء متوجه شد که اشتباه عدول کرده. در این صورت حکم روشن است که اگر کسی در حال نماز عصر، فکر کرد که ظهر را نخوانده و به ظهر عدول کرد و بدون اینکه چیزی بخواند متوجه شد که ظهر را خوانده، میتواند همان عصر را ادامه دهد و عدول، از مبطلات نماز نیست و این عدول اثری ندارد. لذا کسانی که حرف مرحوم سید را قبول ندارند، اگر بر کلام ایشان تعلیقه زدند، یعنی برداشت کردند که مکلف با نیت ظهر نماز را ادامه داده است.
در این مساله باید علی مستوی القاعدة و مستوی الروایات بحث کنیم.
مرحوم نائینی و مرحوم بروجردی گفتند نمازش باطل است چون مکلف بعد از عدول به ظهر، مقداری از نماز را به نیت ظهر ادامه داده، در این صورت این نماز ظهر واقع نمیشود چون قبلا خوانده و عصر نیز واقع نمیشود چون به نیت ظهر خوانده بود و لذا زیادة در مکتوبة محسوب میشود. لذا اگر مکلف بعد از فراغ متوجه شود، دیگر جای تدارک ندارد و باید دوباره نماز را بخواند.
نسبت به بعد از فراغ، این فرمایش صحیح است. اما اینکه نسبت به فی الاثنا فرمودند مضر به نمازش است، میگوییم دلیل بر مضر بودن علی نحو الاطلاق نداریم بلکه همانطور که مرحوم خوئی[2] فرموده باید تفصیل داد. مثلا در حال خواندن حمد بود و فکر کرد که ظهر را نخوانده و به ظهر عدول کرد ولی قبل از رکوع فهمید خطا کرده، در این صورت عدول او صحیح است و مقداری که از حمد و سوره را که خوانده، درست است که نه به نیت ظهر واقع میشود و نه عصر، اما لاتعاد الصلاة میگوید چون مکلف فکر میکرده وظیفهاش بوده، مضر به نماز نیست. حال اگر مکلف قبل از رکوع فهمید اشتباه کرده، برگشت از میانه حمد دوباره به نیت عصر ادامه داد، در این صورت اضافه حمدی که خوانده، ذکر الله است.
البته اگر مکلف بعد از رکوع یا سجود متوجه عدول اشتباه شد، در این صورت روایت فرموده رکوع و سجود به هر نیتی اتیان شود، زیاده در مکتوبه است و نماز را باطل میکند.
از زاویه دیگر ممکن است بگوییم علی المقتضی حتی بعد از رکوع و سجود و بعد از نماز نیز عملش صحیح بوده از باب خطای در تطبیق. کسی که به نیت عصر نماز را شروع کرده و فکر کرد که ظهر را نخوانده و به ظهر عدول کرد و با قصد ظهر ادامه داد، این خطای در تطبیق است، یعنی در نفس مکلف چنین است که نماز را میخوانم چون خدا آن را طلب کرده ولی در ادامه فکر کرده که ظهر است و نیت ظهر داشت. در ارتکاز مکلف، نیت ما فی الذمه و عصر وجود دارد و این تخیل است که ظهر ادامه میدهم لذا در ابتدای نماز که نماز ظهر در ذهنش نبود، عصر را قصد کرد پس مشخص میشود که میخواهد امتثال امر کند تا فراغ ذمه حاصل شود ولی خیال میکند که از الان، امر فعلی او ظهر است.
مرحوم خوئی این مطلب اخیر را قبول ندارد و تفصیل داده، ولی فرموده علی مستوی الروایة میتوان گفت که حتی بعد از رکوع و سجود و فراغ نیز نمازش صحیح است. به این بیان که مورد روایت، عدول از فریضه به نافله است یا نافله به فریضه، ولی روایت یک قاعده کلی ارائه داده که الصلاة علی ما افتتحت علیه. قدر متیقن در مقام تخاطب مانع از اطلاق نیست. در این مساله نماز به صورت عصر شروع شد و بعد به خطا عدول کرد ولی نماز صحیح است. لذا مرحوم خوئی به کلام مرحوم سید تعلیقه نزده است. البته در مساله 12 اوقات به کلام سید تعلیقه زده ولی تایید کرده و به همین روایت اشاره میکند. این تعلیقه نشان میدهد که مکلف اصلا عدول نکرده و قاعده را بیان کرده است.
اما مرحوم خوئی در بحث اوقات فرموده علی مقتضی القاعدة نماز صحیح است ولی علی مقتضی الروایة شامل بحث نمیشود دقیقا بر عکس این مساله. در آن مساله میگوید مضمون روایت ابن ابی یعفور این است که مکلف برای نماز فریضه قیام کرده و با شک وارد نافله شده، پس قیام برای فریضه بود و با شک، وارد نافله شده یعنی از آنکه قیام کرده، عدول کرده و رفع ید کرده. ولی در محل کلام قیام به عصر بوده ولی شک که آمد، به همان نمازی برگشته که برایش قیام کرده بود. لذا متن آن روایت، فرض عدول را شامل نمیشود.
به نظر میرسد که اشکال ایشان صحیح است.
علی مستوی القاعدة نماز صحیح است و خطا در تطبیق است. مرحوم نائینی و مرحوم بروجردی باطل دانستند چون مقداری که خوانده، نه عصر و نه ظهر واقع نمیشود. گفتیم درست است که هیچکدام واقع نمیشود ولی باید علی القاعدة تفصیل داد که فرمایش مرحوم خوئی را تایید کردیم.
اما نسبت به روایت که مرحوم خوئی فرموده اطلاق دارد و همه فروض را شامل میشود، به نظر میرسد چنین نیست و همان فرمایش ایشان در باب اوقات صحیح است که میگوید فرض عدول را شامل نمیشود.
(مسألة 26) لا بأس بترامي العدول كما لو عدل في الفوائت إلى سابقة فذكر سابقة عليها فإنه يعدل منها إليها و هكذا.
ترامی عدول اشکال ندارد. یعنی مکلف از یک نماز به نماز قبلی عدول میکند و مشخص میشود که نماز قبلتر را نیز نخوانده است. مثالی که سید بیان کرده مبنایی است. فرموده اگر نماز فائته عصر را میخواند و یادش آمد که ظهر دیروز را نخوانده و یادش آمده که صبح دیروز را نخوانده. مرحوم سید عدول از فائته به فائته را پذیرفت.
البته منحصر در این مورد نیست بلکه ممکن است عدول از ادائی به ادائی باشد و دوباره از ادائی به فائته عدول میکند. در بحث ترامی باید یک فائته در میان باشد که تصویر شود.
وجه مساله آن است که موضوع ترامی محقق میشود مثل تعاقب ایادی در باب ضمان که آیه و روایت ندارد بلکه علی الید ما اخذت، همه را شامل میشود. در اینجا نیز هنگام عصر، یادش آمد که ظهر نخوانده و عدول میکند و در هنگام ظهر، دوباره عدول میکند که صبح قضا را بخواند.