< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

1403/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: أمارات /حجیة ظن /مقدمات انسداد ـ بررسی مقدمه چهارم انسداد در کلام مرحوم آخوند

 

بحث در مقدمه چهارم انسداد ـــ به ترتیب مرحوم آخوند و مقدمه سوم به ترتیب مرحوم شیخ ــ است باب علم و علمی منسد است و ما مهمل نیستیم آیا می توان به قواعد مراجعه کرد که در این صورت نوبت به انسداد نمیرسد یا مجال برای مراجعه به قواعد واُصول نیست؟

یکی از قواعد احتیاط تام است. که مجال ندارد چون احتیاط تام در این شبهات یا مخل به نظام است که عقلاً قبیح است وشرعاً هم حرام است. یا لا اقلش مستلزم عسر و حرج است. نظر مرحوم شیخ انصاری این شد که احتیاط تام چون مستلزم عسر و حرج است واجب نیست. پس نمیشود با مساله احتیاط مشکل را حل کرد.

جای شبهه نیست که احتیاط تام در جمیع شبهات عسر و حرج است این که مرحوم آخوند در تعلیقه رسائل[1] ، صغری را انکار کرده وگفته اصلا احتیاط تام در مسائلی که مبتلی به مکلف است عسر وحرجی نیست.

ولکن انصافش این است که درست است که احتیاط در جمیع شبهات برای انسان اتفاق نمیافتد چون محل ابتلایش نیست. ولی همان مقدار که محل ابتلاء هم حرجی است مثلاً باید خودش ذبح کند تا یقین پیدا کند که گوشت حلال است یا باید تحقیق کند که بذر غصبی نباشد تا نان که می خرد حلال باشد و... لذا آنچه که مرحوم آخوند گفته دوری است فقه است.

فرق احتیاط اخباریون

مرحوم خویی در جای دیگری فرموده احتیاط عسر و حرج نیست چرا که اخباریین هم اهل احتیاط هستند و به حرج هم نیافتاده‌اند.

این حرف ربطی به محل بحث ندارد. چون اخباریین اول علم اجمالی را منحل کرده اند و بعد به اخبار مودعه در کتب معتمده رسیده اند به آنها عمل کرده اند واین اشکالی ندارد ولی محل بحث در شبهات است اگر خواسته باشیم یقین پیدا کنیم که در هر واقعه ای امتثال کرده ایم میسر نیست حتی در همین اعمالی که انجام میدهیم هم مبرراتش امارات ظاهریه است.

کما این که اگر مجتهد هم خواسته باشد در شبهات حکمیه احتیاط کند میگویند سخت گرفته اگر بنا بشود در هر مساله ای که شبهه است احوط بگوید مردم بیچاره میشوند.

اشکال آخوند به تبعیض در احتیاط شیخ انصاری

نظر شیخ انصاری این شد که احتیاط تام عسر وحرجی است لذا واجب نیست

مرحوم آخوند[2] به شیخ اشکال میکند میگوید این بر مبنای شما است که وقتی احراز امتثال لازم شد ـــ و لو به حکم العقل ـــ حکم حرجی میشود و لا حرج حکم را بر میدارد طبق این مبنی تبعیض در احتیاط که خودتان قائلید را نمیتوان نتیجه گرفت.

ولکن مرحوم آخوند کلام شیخ را در احکام واقعیه تطبیق کرده است یعنی احکام واقعیه حرجی میشود ولا حرج احکام واقعیه را نفی میکند.در حالی که به ذهن میزند که مرحوم شیخ انصاری وجوب احتیاط را حرجی می داند نه احکام واقعیه را تا آخوند اشکال کند که پس چطور به تبعیض در احتیاط میرسید.

توجیه اشکال آخوند

شاید در ذهن مبارکشان این بوده که ادله لا حرج در جایی مجال دارد که یک خطاب مطلقی داشته باشیم که بحث است آیا دلیل لا حرج بر خطابات مطلقه حاکم است که شیخ قائل است یا توفیق عرفی است که آخوند قائل است؟ ــــ مرحوم آخوند چون در حکومت ضیق است حکومت را بـــ : تفسیر معنا میکند میگوید حکومت ندارند ولی مقدم است به توفیق عرفی ـــ گفته‌اند ما نسبت به وجوب احتیاط خطاب مطلقی نداریم وجوب احتیاط حکم عقل است. عقل میگوید احتیاط کن حتی اگر کشف لمّی بکنید باز هم لفظ نیست واحکام واقعیه هستند که خطاب دارند در نتیجه وجوب احتیاط خطاب ندارد ولاحرج نمی تواند حاکم بر آن باشد.

و لکن در ذهن ما این است که شیخ میگوید غالب موارد خطابات لاحرج مطلق است ؛ بله ربما حکمی است که جعل نشده وخطابی ندارد اصلا عقلی است واگر شارع آنرا جعل کند حرجی است که لاحرج جاری میشود درنتیجه وجوب احتیاط با این که حکم عقل است ولی جا دارد که شارع آنرا جعل کند.

ادعای ما این است که شیخ انصاری میگوید احتیاط واجب نیست چون وجوب احتیاط عسر و حرج است. قاعده نفی حرج را در خود وجوب جاری میکند. که بر مبنای آخوند هم چون احتیاط عسر و حرجی است جای وجوب احتیاط دارد فرقی بین این دو مبنا نیست. بین ما جعل علیکم فی الدین من حرج و بین خطابات اولیه تعارض دیدند ــ نسبت عموم من وجه است ــ مرحوم شیخ گفته لاحرج حاکم است دلیل نفی حرج یک دلیل عام است ـــ شارع حکم حرجی ندارد ـــ جایی که یک حکمی حرجی است. شک دارید شارع جعل کرده یا نه؟ لاحرج می گوید شارع جعل نکرده جایی هم که یک خطابی است ظاهرش اطلاق دارد وفرض حرج را میگیرد لاحرج جاری می شود نتیجه این که جریان لاحرج منحصر نیست به جایی که یک خطابی داشته باشیم .

بعبارتی: شارع میگوید من وجوب احتیاط که حرجی است جعل نکردم. وقتی شارع گفت جعل نکردم چون حکم عقل هم تعلیقی است میگوید امتثال را احراز کن وقتی خود صاحب مساله میگوید من وجوب احتیاط را جعل نکردم کدام عقل است که بگوید باز هم احتیاط در دائره احکام شرعیه واجب است؟

مرحوم آخوند وبالتبع مرحوم خویی لا حرج در نظر شیخ را برده اند در احکام واقعیه با این که ظاهر کلام شیخ ـــ ولو بعضی عبارات ـــ این است که وجوب احتیاط حرجی است نه احکام واقعیه، لذاست که مرحوم شیخ در نهایت تبعیض در احتیاط را نتیجه گرفته اگر احکام واقعیه را لاحرج برداشته باشد تبعیض در احتیاط معنا ندارد.

ألا أیّ حالٍ عرض کردیم ما نیاز به لا حرج نداریم قطعی ویقینی است که شریعت سمحه و سهله وجوب احتیاط غیر حرجی را ندارد تا چه برسد وجوب احتیاط حرجی.

نظریه مرحوم اصفهانی در عدم جریان لاحرج

مرحوم حاج شیخ اصفهانی[3] میگوید در مقام مجال برای قاعده نفی حرج نیست حتی بر مسلک شیخ ـــ عکس آنچه که تا به حال می گفتیم که مجال هست حتی بر مسلک آخوند ـــ دو بیان آورده که اینجا جای قاعده لا حرج نیست.

بیان أوّل: بر مبنای شیخ انصاری باید حکم حرجی بشود. خود حکم صفت حرجیت را پیدا کند اگر متعلق حرجی شد عرفا میگویند این حکم حرجی است. أمّا اگر احراز امتثال که حکم عقل است حرجی شد ــ مثل محل کلام ـــ حکم را حرجی نمیکند. نمیگویند این حکم حرجی است. اگر هم بگویند این حکم حرجی است این وصف به حال متعلق موصوف است. یعنی حکمی است که احراز امتثالش حرجی است این حرجی مال اون احراز امتثال است نه مال حکم. مرحوم آخوند میگوید اگر حکم حرجی را بردارد جا دارد که لا حرج بیاید ولی اگر موضوع را بردارد جا ندارد.

مرحوم اصفهانی میگوید حتی اگر لاحرج حکم را هم بردارد اینجا مجال برای لاحرج نیست. حکم متصف به حرجیت نمیشود. حرجیت صفت حکم، مجاز است، بالعرض است. وصف به حال متعلق موصوف است. اون متعلقاتش که احراز امتثالش باشد حرجی است. پس فرقی بین مبنای آخوند و مبنای شیخ در عدم جریان لاحرج نیست.

ممکن است کسی از جانب شیخ ادعا بکند که فرقی بین حکم حرجی وامتثال حرجی نیست مثلاً اگر خود نماز خواندن حرجی شد میگویند این وجوب نماز حرجی شد کما این که اگر به چهار طرف نماز خواندن وتکرار نماز حرجی شد باز می گویند نماز حرج است لذا تکرار نماز حرجی باشد با خود نماز حرجی باشد عرفا فرقی نمیکند.

در شبهات که باید احتیاط کنم خود حکم شارع سخت است مثلا دو تا ظرف است یکی از اینها نجس است حرج است که من از هر دو اجتناب بکنم میگویند وجوب اجتناب نجس در این ظرف یک وجوب سختی است چون اقتضا دارد، اقتضا مال خود حکم است به حکم مستند میشود چون به ضمیمه حکم عقل اون هم اقتضا میکند که هر دو را ترک کنم.

مرحوم اصفهانی در ادامه فرموده: بلکه ممکن است بگوییم حتی اگر حکم هم حرجی باشد بر مبنای شیخ قاعده نفی حرج مجال ندارد چون یا احکام واقعیه را میگویید حرجی است یا وجوب احتیاط را میگویید حرجی است؟ اگر مراد احکام واقعیه باشد، احکام واقعیة نمی تواند حرجی باشد مثلاً یک تکلیفی داریم نسبت به نماز. شبهه دارید قصر است یا تمام است جمع بین قصر وتمام که حرجی نیست در هر واقعه ای حکم در آن واقعه حرجی نیست اصلا ما قبول کردیم اگر احراز امتثال حرجی شد حکم هم حرجی میشود ولی کل موردٍ موردٍ که نگاه میکنیم احراز امتثال حکم در آن مورد حرجی نیست. واجب است نماز نمیدانی قصر است یا تمام است. احراز امتثال به جمع بین محتملات حرج نیست. این مجموع، مقتضیات تکلیف واحد نیست که بگویید وقتی مجموع حرجی شد پس تکلیف هم حرجی است. هر تکلیفی که شما دست بگذارید جمع بین محتملاتش حرجی نیست تنزلاً بر فرض که بگوییم وقتی جمع بین محتملات حرجی شد صحیح است بگوییم تکلیف هم حرجی می شود ولکن مجموع این محتملات که حکم واحدی ندارند تا آن حکم هم حرجی شود.

نظیر این که ده تا تکلیف دارید که ده تا متعلق دارند. امتثال پنج تا حرجی است وامتثال پنج تای دیگر حرجی نیست در اینجا نمی توان گفت هر ده تکلیف حرجی است بلکه باید پنج مورد را امتثال کنید تا ششمی که به حرج برسد. اون وقت مرتفع میشود. نمیتوان گفت چون جمع بین ده تا حرجی است پس همه را رها کنم چرا که پنج تا حرجی نیست.در ما نحن فیه هم جمع بین محتملات است که حرجی است ولی تک تک حرجی نیست.

آنچه که امروز مبتلا شدم حکمش حرجی نیست چون جمع بین محتملاتش حرجی نیست. پس باید احتیاط کنم تا به حد حرج برسد که در این صورت حکم حرجی میشود مثلاً بین قصر واتمام احتیاط کنم حرجی نیست ، در حج احتیاط کنم حرجی نیست ...تا رسیدم به یک قضیه ای که دیگه الان نمی توانم جمع بین محتملات کنم این جا است که این حکم مرتفع میشود پس هم بر مبنای شیخ انصاری وهم بر مبنای آخوند لاحرج نمی تواند حکم واقعی را بردارد .

کما این که جریان لاحرج در وجوب احتیاط هم همین طور است. ما یک وجوب احتیاط در همه موارد نداریم وجوب احتیاط ناشی شده از علم اجمالی ــ حکم عقلی ــــ در این واقعه یک وجوب احتیاط داریم در واقعه دیگر وجوب احتیاط دیگری همینطور وجوب احتیاطهای عقلی متعددی هستند در هر واقعه ای که هر کدام در واقعه خودش حرجی نیست همانطور که در وجوب شرعی هم احتیاط در هر واقعه ای حرجی نیست بله اگر محتملات را انجام دهد تا به حد حرج برسد وجوب احتیاط حرجی میشود چون جمع بین محتملاتش حرجی است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo