< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1401/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصوم/لزوم قصد الفعل در عبادات /

 

خلاصه:

در جلسات قبل عرض شد که برای عبادات قصد نوع هم لازم است، یعنی نوع عبادت هم باید معین شود، در ذهن به نحو داعی نه به نحو اخطاری باشد، چون نیت به صورت داعی لازم است و به صورت اخطاری احتیاجی نیست. ولی همان به صورت داعی انسان باید بداند چه طبیعت کلی را قصد می کند، علتش این است که قصدالفعل لازمه در عبادات در عناوین قصدیه هم لازم است، منتها قصد فعلی که شارع به آن دستور داده، شارع گفته چه روزه ای را بگیرید، پس انسان باید مامور به را نیت بکند مامور به یک حصه ای یک نوعی از طبیعت کلی است، طبیعت کلی مامور به نیست طبیعت خاص مامور به است، یک ماهیت خاص مامور به است همان ماهیت خاص میشود قصد نوع،

قصد الفعل در واقع در اینجا تجلیش همان قصد نوع است قصد نوعی از فعل هست.

سه سوال در این مسئله:

1. حد این تعیین و تمییز چقدر است؟ یعنی مامور به رو تا چه حد انسان باید منفک کند و متمایز کند از آن عبادات؟

جواب اینست که تا حدی انسان بایددر نیت پیش برود که تمایز حاصل بشود، که تعین حاصل بشود، یعنی آن عنوان ماموربه و عنوان موضوع از موضوعات مشابه جدا بشود، مثلا اگه یک نفر بگوید من چهار رکعت نماز واجب میخوانم تمییزی حاصل نشد، چهار رکعت نماز واجب نمازهای مختلفی هست نماز ظهر هست نماز عصر هست نماز عشا هست چه نمازیه نماز قضا میخوانم؟ خب چه نماز قضایی باز کدام یکی از نمازهای قضاست؟ یعنی منظورم اینست که باید در عنوان موضوع اینقد ملاحظات وجود داشته باشد که تفکیک و تمییز ایجاد بشود برای عباداتهای مشابه که از هم جدا باشند. یا مثلا وقتی نیت میکند نماز ظهر چهار رکعتی لازم نیست که در نیت همراه با رکوع، سجود، طمانینه، ذکر و... را داشته باشد بلکه در دل نماز ظهر همه اینا هست، همین که بگوید نماز و در نیتش نماز ظهر باشد آن تمییز و انفکاک ایجاد میشود. پس بنابراین وقتی ما می گوییم که باید قصد نوع کند، منظورمون این نیست که تمام خصوصیات و احکام آن نوع رو باید در نیت ملاحظه بکند، اصلا شدنی نیست، برای اینکه احکام و خصویات کثیر هستن، پس همان مقداری رو باید نیت بکند که این عبادت از عبادتهای دیگ متمایز بشود، حال یا عنوان به خاطر می آورد، همون عنوان شرعی را نیت بکند یا آن عنوان شرعی ممکنه به صورت بالفعل ندانسته قصد ما فی الذمه میکند، ممکنه ما فی الذمه مثلا من می دانم یک روزه ای گردنم هست اما نمیدانم روزه نذر بود، خدایا کفاره بود قضا بود یک روزه واجبی در غیر ماه رمضان گردن من بود، خب من نیت بکنم همان روزه ما فی الذمه را، همان روزه مامور به را، اینم کافی میدونن یعنی نیت اجمالی رو هم آقایون کافی میدونن برای اینکه اون انفکاک حاصل میشود. پس بنابراین ما در قصد نوع چقدر باید در حد تمییز و تعیین پیش بریم، جواب این است که آنقدری که این عبادت از عبادتهای مشابه تمایز پیدا بکند انفکاک پیدا بکند؛ خصوصیات و احکام و اوصاف نوع همش لازم نیست، همون مقداری لازم است که از بقیه جدا بشود.

نکته: کسی که برای خواندن نماز، نماز ظهر را نیت میکند یا نماز عصر را نیت میکند ممکن است بین نیت و لفظ اشتباه بشود، یعنی سبق لسان بشود و بگوید چهار رکعت نماز عصر میخوانم، اما نیتش نماز ظهر هست، در این صورت نمازش صحیح می باشد، چون نیت ملاک است و زبان تلفظ ملاک نیست، بنابراین نمازش اشکالی نداره. اگر غفلت در حدی باشد که اگر تامل بکند باز نمی داند چه نمازی می خواند نماز اشکال پیدا میکند.

همون مقداری که موالات به هم نخوره بلاخره استدامه حکمیه در نیت لازم است، اگر غفلت غفلت عادیه که برای هرکسی پیش می آید باشد، به محض اینکه یک التفات و توجهی بکند یادش می آید که چکار میکنه ولی اگر غفلت جوری است که استدامه نیت را خراب میکند یعنی اگر بپرسن و التفات هم ایجاد بشه، مثل کسی که در نماز اینقدر تو فکر فرو می ره که اگر یکی ازش بپرسه، نمیداند چکار میکند، در نتیجه استدامه حکمیه اینجا دیگر وجود ندارد.

2. ملاک و معیار تنوع و تفکیک بین انواع و طبایع چیست؟ یعنی بر چه اساس و ضابطه ای ما تشخیص بدیم که این یک نوع عبادت جداست، مثلا همین مثالی که زده شد، در نماز جماعت و فرادای این مساله مطرح است که نماز فرادا و نماز جماعت دو نوع نماز هستن من وقتی نیت بکنم میگم که مثلا چهار رکعت نماز جماعت میخوانم و در نیت اینو داشته باشم که دارم نماز جماعت میخوانم.

یا مثلا نیت میکند نماز فرادا، اگر نمازش از جماعت تبدیل شد به فرادا، یا وقتی انسان نمازش در وسط جماعت به دلیل یک اختلالی در شرایط جماعت به فرادی تبدیل شود باید فورا نیت فرادا کند، خب خیلی از آقایون قبول ندارند و می فرمایند: فرادا و جماعت انواع نماز نیستن بلکه یک نماز هست، نماز ظهر نماز یومیه است که به کیفیت جماعت یا به کیفیت فرادا اقامه شده ولی دو نوع نیستند یا در مورد قضا و ادا این سوال مطرحه،

در بعضی از عبادات اصلا مسلم و قطعی است که انواع مختلف اند، روزه کفاره و نذر و... مشخصه که انواع مختلف اند،

بعضی از عبادات مشکوک است و نمی دانیم چند نوع اند، حالا اگر چند نوع باشند چه فرقی میکنه؟ فرقش این هست که باید در نیت لحاظ بشود و نیت جماعت باید بکند، نیت ادا بکند، نیت قضا بکند، حالا نه که تلفظ بکند، ولی باید بداند، چیه در صورتی که اگر مثلا ادا و قضا را ما یک نوع بدانیم و دو نوع ندانیم، اصلا نیت قضا و ادا هم لازم نیست. فرض کنید از کجا بفهمیم ملاک چیست؟ ملاک دلیل است، ما باید در روایت نگاه کنیم ببینیم که این ماهیت و این عنوان خاص اخذ شده در روایت به شکل یک عبادت مجزی به شکل یک عبادت مستقل یعنی در لسان دلیل این عبادت معنون به یک عنوان شده، مثلا روایت صوم النذر ما داریم اصلا تعبیر صوم النذر داریم خب میفهمیم که این یک صوم مجزاییست، صوم شهر رمضان داریم، صوم شهر رمضان داریم، صوم النذر داریم، صوم الکفاره داریم، اینا در خود لسان روایت که ما نگاه میکنیم متوجه می شویم که اینها انواع اند اینها روزه های مختلف هستند،باید دید خود امام معصوم خود روایت و... به عنوان مستقلی مطرح کرده اند، در روایت تحت یک عنوان مستقلی مطرح شده تحت یک نوعی برداشت میکنیم، یکی هم از احکامش میفهمیم، یعنی میبینیم که این با آن یکی عبادت احکامش فرق می کند، احکام و آثارش متفاوت است، پی میبریم که اینها انواع مجزی و متفاوتی هستند پس یکی ما از تعبیراتی که در روایات آمده میفهمیم که اینها مثلا در روایت فرض کنید آمده، فرض کنید شما حالا من عین روایت یادم نیست نماز غفیله خب نماز نافله هم آمده، نوافل یومیه رواتب یومیه نمیدونم صلوات یومیه هستن، میفرمایید خود اینها انواع مختلفی هستن، این تعبیرات در روایات آمده میگیم که آقا نماز غفیله با نافله مغرب یکی نیست، اگر فرض در روایت آمده بین مغرب و عشا یک نمازی بخوان، برای رفع دفع غفلت گفتیم خب این با همان نافله منطبق می شود، ولی اگر تعبیر غفیله آمده و تعبیر غفیله هم گفته این آیات را بخوان ما میفهمیم این یک نوعی غیر از نافله مغرب هست، یک نماز دیگری غیر از نافله مغرب هست، چون سوال میکنند میگویند غفیله با نافله مغرب یکیست؟ می توان یکی کرد یعنی باید دوتا نافله مغرب رو یکی را آدم عادی بخواند و یکی را به صورت غفیله بخواند، خب خیلی از آقایان جواب میدهند نه این دو نوع نماز است و آن یک نماز دیگه هست، از کجا میفهمیم؟ از تعبیری که در روایت آمده. مثلا این آیات خوانده بشود، پس از احکام و آثارش میفهمیم و همچنین از تعابیری که در روایت تحت یک عنوان خاصی به یک عنوان متمایز و متفاوتی معنون شده با سایر عناوین از این دوتا ما می توانیم برداشت کنیم که مواجه هستیم با یک عبادت مستقل و مجزایی یا نه! البته خیلی جاها معلوم و واضح می شود، خیلی جاها هم مشکوک است، مثل این مواردی که عرض کردم، یعنی آدم درست نمی تواند یقین کند این یک عبادت معنونی است یا تحت همان عناوین کلی قرار میگیرد.

صرفا به احکام هم نیست یعنی هر جا تفاوت در احکام بود هم احکام هم به یک عنوان جدایی معنون شده باشد و گرنه مثلا نماز قصر و تمام هم احکامش فرق میکند، این دو رکعتی است و آن چهار رکعتی ولی دو نوع نیستن، انواع به اضافه آن با همدیگر از مجموعش انسان می فهمد.

3. خصوصیات عبادات و تکالیف شرعی چند قسم هستند؟ در یک دسته بندی می توان تقسیم کرد به چهار دسته، یعنی اوصاف و خصوصیاتی که در عبادات و تکالیف ما داریم چهار دسته هستند:

اقسام خصوصیات در عبادات و تکالیف:

الف) خصوصیات عنوان، یعنی خصوصیاتی که اخذ در عنوان شدند نه تنها داخل در حقیقت مامور به هستند بلکه جزو عنوان مامور به هم هستند، اخذ در عنوان موضوع شدند، اصطلاحا می گویند اخذ در موضوع حکم شرعی شده، یعنی حکم شرعی آمده روی نماز ظهر، آمده روی غسل جمعه، آمده روی حج افراد پس احکام شرعی آمده روی این عناوین و ما یک خصوصیاتی داریم که اینها اخذ در عنوان موضوع حکم شرعی شدند مثل همین مثالهایی که زده شد، صلاه مغرب، حج تمتع، نکاح دائم، نکاح متعه... پس دوام و توقیت و متعه بودن موضوع حکم شرعی قرار داده شده است؛ این خصوصیت موضوعه اخذ در موضوع شده اصطلاحا یک دسته از عناوین و خصوصیات هستند که به اینها خصوصیات عنوان گفته می شود، یعنی عنوان حکم شرعی این موارد قطعا موضوعیت دارند و باید در نیت درج بشوند، زیرا همانطور که عرض کردم عنوان موضوع هستند و خصوصیت در عنوان موضوع هستند که اخذ در موضوع شده اند.

مرحوم آیت الله بروجردی، البته به نقل از آیت الله سبحانی استاد بزرگوار ما، از استادشان آیت الله بروجردی نقل میکردند در درسشان: قصد این عناوین ماخوذه در موضوعات احکام در اوامر تعبدیه یعنی در این عبادات لازم است یعنی قصد اینها حتما باید در نیت باشد مثل همین عنوان کفاره نذر قضا.

ب) خصوصیات معنون، یعنی وقتی می گوییم نماز ظهر، خود نماز ظهر ده ها خصوصیت دارد ده ها وصف دارد، ده ها ویژگی دارد، باید در آن ذکر باشد، باید حمد باشد لا صلاة الا بفاتحة الکتاب قرائت باشد، رکوع باشد، سجود باشد، طمأنینه باشد، قیام باشد، قعود باشد، اینها خصوصیات عنوان نیستند خصوصیات معنون هستند، اینها در نیت لازم نیست، یعنی لازم نیست طرف بگوید دو رکعت نماز شکسته میخوانم، در نیت احتیاجی نیست گفته بشود، حال نماز ظهر ما فعلا به این کیفیته، حکمش این است، احکام زیادی در عبادات هستند اینها احتیاجی نیستند، چون اخذ در موضوع حکم شرعی نشدند، جزو مامور به هستند یعنی داخل در مامور به هستند، ولی موضوع قرار داده نشدند، به شما گفته شده نماز ظهر واجب است حالا نماز ظهر خودش یک موضوع شرعی باشد، پس نماز ظهر آن عنوان تمام این خصوصیات موضوع حکم شرعی قرار داده نشده، یعنی موضوع حکم وجوب نماز قرار داده نشده، مثلا فرض بفرمایید حج بجا بیاورد تمام احکام حج را باید در ذهن داشته باشد، از اول که من چنین حجی دارم بجا می آورم که احرامش بدین صورت طوافش بدین شکل، نه همین حاجیا که میروند اول بلد نیستن که، آرام آرام به هر مرحله که میرسند می گویند که آقا در طواف اینکارها را باید بکنید، حالا مثلا در عرفه باید اینکارها را بکنید، در منا باید اینکارها را بکنید، آرام آرام اعمال را به آنها میگویند، پس بنابراین خصوصیات معنون درنیت لازم نیست، خصوصیات عنوان لازم است اگر چه اینها هم داخل در مامور به هستند جزء حقیقت مامور به هستند ولی عنوان موضوع حکم شرعی قرار داده نشدند.

یا مثلا وقتی میخواهد غسل بکند باید بگوید غسل میکنم که ابتدا سر و گردن بعد طرف راست و طرف چپ، احتیاجی نیست اینها را در نیت درج بکند. نکته اینکه خود آن اجزاء باز عنوان حکم شرعی مثلا رکوع واجبه صحیح است، سجود واجب است، خود اینها نیت میخواهند، خود آن باز یک عنوان مستقل هست، البته جزء آن هست برای یک عبادات دیگری، جزء اون هستش، ما می گوییم در آن عبادت اصلی نیت این موارد لازم نیست ولی به خود آن جزء میرسد که نیت میخواهد یعنی آدم به رکوع می رود باید به نیت رکوع باشد. پس اگه کسی دُلا بشه یک چیزی رو برداره نه نمازش باطل میشه چون رکوع اضافه نشده نه این کاری که کرده اگر دُلا شده برای بار دوم نمازش باطل نیست اگر برای بار اول باشد رکوع حساب نمیشه چرا چون نیت رکوع نداشته پس خود آن اجزاء هم اگر عنوان داشته باشد در روایات خود آن اجزاء هم اگر عنوان داشته باشند، در غسل خودش نیت میخواهد منتها طرف راست و چپ در غسل، چرا سواله، برای اینکه ما نمیدانیم اصلا این ترتیب، این خودش عنوانه یا حکم شرعیه، اینو نمیدونیم چون نمیدونیم یک عده ممکنه بگویند این دیگه نیت نمیخواهد این خودش یک عبادت نیست که این ترتیبه حالا میگیم میشه نوع سوم یا نوع چهارم میشود، پس بنابراین یکبار دیگه عرض میکنم ما خصویات معنون داریم خب خصوصیات معنون را در عنوان عبادت لازم نیست انسان نیت بکند چون اصلا اخذ در عنوان عبادت نشده درسته؟ ولی خود این خصوصیات معنون خودشون فی نفسه ممکن است باز یک عنوان باشند یعنی عبادت باشند پس بنابراین مثل رکوع که مثال زدم مثل طواف، ببینید طواف جزئی است از حج، ولی خود طواف فی نفسه الان یک عنوان عبادت است دیگه نسبت به حج جزء هستش اما نسبت به خودش یک عنوان مستقله، پس خودش نیت میخواهد همینطور آدم دور خانه کعبه حتی با شرایطش بگردد بعدا نمیتواند بگویید چند دور گشتم، رفیقش گفت هفت دور چرخیدی گفت الحمدلله طوافمونو انجام دادیم اینکه طواف نشد چون به نیت طواف نبود به نیت تماشا بود، منظورمون این نیست اون اجزاء نیت نمیخواهد منظورمون اینست که در عبادت اصلی نیت اینا لازم نیست در عبادت اصلی نیت اینا احتیاجی نیست ولی خودشون فی نفسه اگر عنوان داشته باشن مثل عنوان رکوع عنوان سجود مثل عنوان قرائت خودشان فی نفسه نیت میخواهند. عنوان ذکر اینا نیت میخواهد.

یعنی نیت میکنه برا حج به طور کلی احکامشم اصلا بلد نیست خب محرمات احرام رو نیت میکنه که اصلا نمیدونه چیا هستند و چندتا هستند

جواب شاگرد: منظورمان این است آن اجزاء باز اگر عنوان هستند به حیث عنوانشون میشن در دسته اول چون موضوع حکم شرعی قرار گرفتند ولی به حیث آن عنوان کلی میشن برای آن معنون.

ج) دسته سوم خصوصیات امر یک ویژگی‌هایی هم هست در احکام و تکالیف که اصلا اینها خصوصیت مامور به نیستن. این دو مثالی که بیان شد همه خصوصیات ماموربه بودند حالا یا خصوصیات عنوان بودند، یعنی اخذ در عنوان شده بودند یا اخذ در معنون شده بودن یک چیزهایی هستش از اوصاف و ویژگی ها كه اصلا مطعلق به مامور به نیست، متعلق به امر هست یعنی خصوصیت امر هست مثل وجوب و استحباب. وجوب و استحباب رو لازمه آدم در نیت ملاحظه کند و لحاظ کند به اصطلاح قصد الوجه؟ جواب اینست که خیر، چون اینها اصلا خصوصیات موضوع نیستند اینا خصوصیات حکم هستند ما خصوصیات حکم را که دیگه لازم نیست نیت بکنیم، اینها ویژگی حکم اند یعنی حکم ما حکم وجوبی است یا حکم استحبابی است، امر امر استحبابیه ما داریم به دستور شارع عمل میکنیم همینکه به دستور شارع عمل میکنیم و نیت بکنیم که چه چیزی را برای امتثال امر شارع داریم انجام میدهیم کافیه اما باید نیت کنیم که این دستوری که شارع داد استحبابی بود یا وجوبی هستش، این احتیاجی نیست دستور شارع بوده من دستور شارع رو دارم انجام میدم اصلا لازم نیست حتی بدونم استحبابی است یا وجوبی حالا در این تکالیف روز مره همه بلدن ولی تکالیف روز مره نه تکالیف عمر مره یعنی یکبار در عمر انجام بشه خب مثالش حج هستش خیلیا احکامشو نمیدونن که واجبه این کاری که انجام میدهند یا مستحبه، مثلا در احرام، غسل هم وارد شده، نماز هم برای احرام یعنی موقع احرام ۶رکعت نماز یا اگر نماز واجب داره بعد نماز واجب محرم بشه اگه نه شش رکعت نماز بخونه یا لااقل دو رکعت نماز بخونه بعد محرم بشه خیلی از حجاج فکر میکنن اینها واجبه در حالیکه هیچکدام از اینها واجب نیست اینها مستحب است. قصد الوجهشان اشتباه است فرض کن اشکالی ایجاد میشه؟ نه چون اینها خصوصیات آن موضوع اصلا نیستند، خصوصیت آن نماز نماز نیست، این خصوصیت امر به آن نمازه، نماز که میدونید چیه، میدونید نمازیست برای احرامه، خب حالا حتی آنهم معلوم نیست که داخل در عنوان باشد، شاید اصلا آن جزو عنوان هم نباشد ولی اینکه من بدونم این عملی که انجام میدم الآن بعضیا فتواشون در غسل جمعه وجوب بوده حالا این یادش نیست مرجعش نظرش بر وجوبه یا استحباب آیا باید بگیم غسل جمعش باطله مثلا چون قصد الوجه نداشته، می گوییم آن امر ربطی به ماموربه ندارد من باید ماموربه را نیت کنم، امر را که لازم نیست من نیت کنم‌. انسان باید ماموربه را نیت کند ماموربه را نیت بکنن بخاطر چی؟ بخاطر امتثال امر، حالا امر از نوع تکالیف شدید بود به حساب مصلحتش مصلحت قوی بود، وجوبی بود یا مصلحت خفیف بود استحبابی. این دیگه لازم نیست در نیت درج بشه، ما اصلا نیت را برای چی میخواستیم، این همیشه یادمون بمونه ما نیت را برای چی میخواستیم که یکی اینکه مامور به محقق بشه و یکی اینکه امتثال محقق بشه، هر دوتا انجام می شود بدون قصدالوجه هم هر دو حاصل میشود.

ما نیت را لازم داشتیم یکی بخاطر قصد الفعلش که بدونیم داریم چکار میکنیم یکی بخاطر قصد قربتش که اینکاری که داریم میکنیم برای خدا باشه بیش از این ما دلیلی نداریم بر آن، خب ما عملی را انجام میدهیم برای خدا، عمل هم که انجام میدهیم میدانیم چه عملی انجام میدهیم، حالا بدونیم استحبابی است یا وجوبی تاثیری نه در تحققش داره نه تاثیری در امتثال.

* مثلا فاقد الطهورین ببینید نوع روایت معین کند ماهیت عمل خیلی وقتا به نمازهای یومیه میگویند نماز واجب این واجبی که ما اینجا بکار میبریم بجای نماز یومیه داره میاد عبارت یومیه را خیلی از مردم نمیدانند میگن چهار رکعت نماز واجب منظورش از واجب، یومیه است پس اینی که شما میگید اگر مقصود اینه در واقع یکی تعبیری است برای همان نماز یومیه ولی نماز یومیه را میدونه داره نماز یومیه میخونه اما نمیدونه این نماز یومیه بر او واجبه یا مستحبه مثل کی؟ مثل فاقد الطهورین یعنی کسی که نه امکان وضو داره نه امکان تیمم بعضیا میگن فاقدالطهورین نماز بر او واجب نیست، نماز هیچ وقت از انسان برداشته نمی شود، فاقد الطهورین کسی است که فرض کنید در کوه های هیمالیا گیر کرده در برف و یخ نه میتونه وضو بگیره نه چیزی هست بتونه تیمم کند چون روی یخ که نمیشه تیمم کرد این شخص نماز بر او واجب است یا نه؟ حالا نمیدونه اما قصد نماز یومیه را میکند اما وجوب و استحبابش را نمیداند نمازش صحیح است پس منظورمون از واجب اگر یومیه بود نه اون تعبیره فقط یک تعبیره ولی وجوب و استحباب در قصد لازم نیست.

د) دسته چهارم از اوصاف و خصوصیات اوصاف شخصیه عبادات است اوصاف شخصیه عبادات چیا هستند؟ اوصاف شخصیه اونایی هستند که نه خصوصیات امر هستن نه خصوصیات ماموربه، یعنی داخل در حقیقت ماموربه نیستند، مثل رکوع و سجود و اینا جزو ماموربه نیستند جزو حقیقت و ماهیت مامور به نیستند، جزو خصوصیات امر که وجوبی است ندبی است اینم نیستش پس چی هستن؟ اینها فقط کیفیت تحقق خارجی عمل هستند، خصوصیات تحقق خارجی، وقوع خارجی اند مثلا روزه روز چهارم یا پنجم ماه رمضان را نیت بکنم قربتا الی الله روزه روز چهارم ماه رمضان، بعد انکشف که روزه روز پنجم هستش حالا چهارم و پنجم چه ویژگیی است؟ جزو مامور به هستش یعنی جزو حقیقت روزه است چهارم بودن یا پنجم بودنش؟ نه هیچ فرقی نمیکند.جزو امر هستش یعنی دستوری مثلا فرض کنید از نوع چهارم و از نوع پنجم؟ نه بالاخره این سی تا اگه میخواست در خارج محقق بشه یک ترتیبی پیدا میکند، پس اینها نه خصوصیات دستور شارع اند نه خصوصیات آن موضوع هستند بلکه وقوعش در خارج بر اساس یک ترتیبی است.حالا اینها را انسان نیت نکند نیت روزه چندم نکند، نمیدونه روز چندمه ماه رمضان هستش، اشکالی ندارد چون اینها اصلا یک ویژگی مأخوذ در عنوان حکم شرعی نیستند یعنی ما یک ماهیتی به نام روز پنجم داریم از روزه ها، یعنی یک نوع روزه داریم به نام روز پنجم و یک نوع روزه داریم به نام روز ششم؟ نه اینها همه شان روزه ماه رمضان اند انواع مختلفی نیستند. نوافل شب، مثلا چهارتا نافله شب حالا ممکنه شفع و وتر را آدم بگه اینا یک نوع دیگه ای از نماز هستند این عددش یادش میره که نافله چندم بود نماز ظهر و عصر و شب که چندتا هستند نافله دوم بود یا نافله سوم بود، وقتی می خوانیم نمیدانم نافله چندم بود اشکالی ندارد، چون چندم بودن و این ترتیب که ماهیت مستقل ایجاد نمیکند، طبیعت جدایی نیست، اینها طبیعت موضوع نیستند، خصوصیت امر هم نیستند یا برادرمون دیروز مثال هایی زدن، فرض بفرمایید که وضوی ارتماسی، خب این یک کیفیت امتثال است. از اول من باید نیت کنم یک نوعی از وضو است؟ جواب این است که نه نوع نیست من اصلا صورتمو به صورت عادی میشورم ولی دست راستم را ارتماسی انجام میدم و دست چپم را عادی میشورم، اشکالی ندارد، این کیفیتی از غسل هست، یعنی کیفیتی از امتثال و تحقق خارجی است، حالا درسته اسمش را گذاشتن وضوی ارتماسی ولی هر عنوانی هم که مطرح شد ما فکر نکنیم عنوان شرعی است به اینها می گوییم عناوین شخصیه یعنی تشخصشون در خارج به این شکل هست هر چی عنوان پیدا کرد، عنوان شرعی نیست مثلا هر عنوانی مثل نماز ظهر و نماز عصر نیست، عنوان هایی هستن مثل همانهایی که عرض کردیم عنوان موضوع شرعی قرار گرفتند، یک وقت عنوان امر هست یک وقت هم عناوین شخصی هستند. معروفه میگن وضوی ارتماسی وضوی جبیره ولی اینها کیفیت امتثال هستند اینها اوصاف شخصی هستند بنابراین لازم نیست در نیت درج شوند، اصلا خودش از اول نمی داند، شروع میکند به گرفتن وضو حالا بعد پیش بریم ببینیم ارتماسی می کنیم یا ترتیبی، اینها در نیت هست، احتیاج نیست که مندرج شوند، این چهار نوع وصف و خصوصیت را ما در عبادات داریم که فقط در واقع آن قسم اولش نیت میخواهد در نیت که موضوع حکم شرعی واقع شده بقیش لازم نیست در نیت ملاحظه بشود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo