< فهرست دروس

استاد سید‌منذر حکیم

درس خارج فقه

1401/07/17

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: نظام جامع خانواده

خلاصه :

در بحث ضرورت وجود نظام جامع از جمله خانواده بحث شد؛ منظور از نظام جامع خانواده: مجموعه احکام الهی که تمام ابعاد خانواده در تحت پوشش این احکام قرار می گیرند.

ضرورت این بحث که تمام ابعاد زندگی تحت پوشش احکام الهی قرار بگیرد بحث شد؛ از درگاه تقوا که وارد شدیم متوجه شدیم که تقوا که همان پیشگیری از آسیب رسیدن به انسان و حفاظت انسان است.

قرآنی که تقوا را اصل قرار داده، می تواند نشان دهد که خداوند حفاظی برای انسان قرار داده، با این کلید واژه قرآنی تقوا که از وقایه آمده و به معنای پیشگیری است. درگاهی است که ما را به حفاظ همه جانبه انسان برساند و این محقق نمی شود مگر با برنامه جامع و قانون عملی.

بُعد دیگر واژه تقوا ملاحظه آن در اینکه در کجا آمده و با این تفحص می توان فهمید که از کجا انسان ضربه می خورد.

خدایی که همه ابعاد وجودی انسان را می داند و لذا برنامه جامع او را هم می داند: ﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ﴾[1] ، ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ﴾[2] و او را هدایت به سمت آنچه که انسان برای آن خلق شده.

این کلید واژه برای خانواده هم آمده.

راه دیگر اینست که مدارس مادی هم به اینجا رسیده اند؛ اینکه انسان را نمی توان با این قوانین مدیریت کرد و لذا الان برنامه ریزی برای تأثیر گذاری بر بینش و کردار می کنند. کافی نیست که رفتارهای ظاهری و بیرونی او را تحت کنترل قرار دهیم؛ صِرف وضع قانون نمی تواند مفید باشد بلکه باید بینش را عوض کرد.

باید احساس مسئولیت پذیری تقویت شود و سطح فرهنگ بالا رود، این تجربه غربی نشان می دهد که با وضع قوانین به تنهایی نمی تواند باعث کنترل شود بلکه باید انسان از درون تغییر پیدا کند. این بینش و پندار منشأ همه تحولات انسان است.

در دین هم این مسأله تأثیر گذار است و انسان هم با مدیریت خانواده امکان مدیریت جامعه فراهم است.

خدای خالق انسان و توانای بر هر فعلی، و اهدافی برای زندگی انسان ترسیم کرده و این مسیر باید هموار باشد و خداوند این مسیر هموار را برای رسیدن به کمال با اختیار ترسیم کرده است؛ ﴿وَأَنِ اعْبُدُونِي ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾[3] عبادت خدا صراط مستقیم است و این عبادت طوری طراحی شده که در همه مراحل در مسیر عبادت خداوند قرار دارد. این بدیهی است و از فرضیه بالاتر رفته است که در تمام منابع مسأله مطرح است و بدون آن راه را ناقص طی خواهیم کرد.

اگر نظام جامعی باید باشد چگونه باید بدست آورده شود؟ و اگر وجود دارد کجاست؟

وقتی می گوییم فقه «العلم بالاحکام الشرعیه» منظور کدام احکام است؟ اگر بگوییم که همه احکام منظور است که موجبه کلیه شود به کدام ابعاد وجودی انسان توجه دارد باید مجموعه احکامی باشد که همه نیازهای انسان توجه شود.

قدما در کتب فقهی اصول اعتقادی هم بیان می شد، این فقها قائل بودند که همه اصول عقائد احکام شرعی دارند، که وجوب مطرح در این اصول شارع هم نظر دارد؛ اگر بخواهیم برسیم به توحید راه آن در شرع بیان شده است و این در فقه معاصر ما کمرنگ شده و مکلف تعیین تکلیف نشده. این روش در قرآن روایات رعایت شده و توجهی خاص به انگیزه دادن و راه رسیدن به اصول عقائد دارند.

شرع وقتی پذیرفته می شود که عقل آن را تأیید کند و این شرع است که برای عقل و اندیشه طرح دارد و این با اصول عقلی موافق است و شارع موضع خود را در مورد عقل بیان می کند.

اگر رسیدیم به اینکه باید برای مدیریت زندگی، طرح و برنامه لازم است و اگر رفتار او مدیریت نشود روی ابعاد دیگر اثر خود را می گذارد و لذا قانونی لازم است که آسیب ها را کم کند، حرام منطقه آسیب است و واجب هم منطقه ایی است که باید انجام دهد. هر دو آسیب های جدی زندگی نسبت به اهداف و کمال را بیان می کند؛ ﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهَىٰ﴾[4] ، ﴿إِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلرُّجۡعَىٰٓ﴾[5] ، ﴿فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴾[6] همه این آیات اشاره دارد که با این هدف گیری انسان مدیریت می شود، یکی از مشکلات مکاتب مادی بی هدفی انسان است و لذا رابطه این دنیا و دنیای بعد مغفول است و لذا هر آنچه برنامه ریزی بر اساس تجربه داشته باشند کافی نیست و انسان را به کمال و آرامش نمی رساند؛ ﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾[7] حتی تمام ظاهر دنیا را احاطه ندارند بلکه بخشی از مظاهر دنیوی را دسترسی دارند.

خداوند عالم به تمام ابعاد دنیا و آخرت است ﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾[8] ، ﴿وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى﴾[9] این آیات همه اشاره علم خداوند در برنامه ریزی و هدایت انسان دارد، ما به این نقطه می رسیم که ما به نظام جامع نیاز داریم و سوال بعدی این است که نظام جامع کجاست؟ در قرآن یا در کتب حدیثی و یا کتب فقهی ؟

بحث بعدی روش کشف آن است که باید مورد بررسی قرار گیرد، حکم چگونه بدست آورده شود و آیا ظاهر آیات و روایات کافی است؟ یا این این بحث در اصول بای مورد بررسی قرار گیرد. در علم اصول به قواعد استظهار از نصوص و یا جمع بین نصوص، اصول عملیه ، منابع استنباط که حجیت خبر واحد و قطع و ...، یعنی اصول فقه به جزء مباحث اصول عملیه بخشی به مباحث حجج که منابع استنباط است را اشاره کرده، و قواعد استنباط لفظی و عقلی هم در علم اصول فعلی تبیین شده؛ این کل مباحث مطرح در اصول فقه می باشد، آیا این مقدار از مباحث کافی در استنباط نظریه و نظام فقهی است؟ این مباحث در اصول باید مطرح شود و هم در متن بحث فقهی هم می شود این مباحث را مطرح کرد، همچنانکه استاد گرانقدر یت الله میرزا کاظم تبریزی که در بحث فقهی اگر بحث اصولی پیش می آمد چند روزی را اختصاص به این بحث اصولی می داد. اصول را به تناسب نیاز در متن بحث فقهی اشاره می کرد.

در هر بحث فقهی جا دارد که روش طی کردن مراحل لازم برای رسیدن به استنباط تبیین شود چون بعضی از مسائل مثل خانواده و مباحث تربیتی اصول دارد که در کتب فقهی تبیین نمی شود، علمایی مثل شهید صدر و یا کاشف الغطاء توجه به این روش داشته اند مثلا جریان حضرت آدم ع و حوا س را در ابتدای بحث نکاح آورده.

نقشه راه خداوند در مسیر تکاملی انسان باید مورد توجه فقیه در استنباط باشد، ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي‌ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ﴾[10] در این آیه کل نقشه راه به خوبی بیان شده است.

احاطه به منابع و مبانی و پیش نیاز ها در استنباط دخیل هستند و گاهی با حذف قرائن لازم به مسیر اشتباه می روند. ضررورت وجود نظام جامع و منابع و راه رسیدن آن تبیین شد.

 


[1] سوره سجده، آیه 7. (آن خدایی که هر چیز را به نیکوترین وجه خلقت کرد).
[2] سوره طه، آیه 50. (موسی پاسخ داد که خدای ما آن کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود خاص خودش بخشیده و سپس (به راه کمالش) هدایت کرده است.).
[3] سوره یس، آیه 61. (و مرا پرستش کنید، که این راه مستقیم (سعادت ابدی) است).
[4] سوره نجم، آیه 42. (و اینکه کار خلق عالم به سوی خدا منتهی می‌شود.).
[5] سوره علق، آیه 8. ‌(به تحقیق بازگشت [همه] به سوى پروردگارِ توست.).
[6] سوره کهف، آیه 110. (پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد ).
[7] سوره روم، آیه 7. ((اکثر) آنان به امور ظاهری از زندگی دنیا آگاهند و از عالم آخرت (و وعده ثواب و عقاب حق) به کلی بی‌خبرند.) .
[8] سوره ملک، آیه 14. (آیا آن خدایی که خلق را آفریده عالم به اسرار آنها نیست؟ و حال آنکه او بر باطن و ظاهر همه امور عالم آگاه است.).
[9] سوره طه، آیه 7. ( و اگر به آواز بلند یا آهسته سخن گویی (یکسان است که) همانا خدا بر نهان و مخفی‌ترین امور جهان کاملا آگاه است.).
[10] سوره حجرات، آیه 13. (ای مردم، بی تردید ما همه ( افراد نوع ) شما را از یک مرد و زن ( آدم و حوّا ) آفریدیم، و یا هر فرد شما را از یک پدر و مادر خلق کردیم، و شما را قبیله های بزرگ و کوچک قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید ( پس در میان شما برتری نژادی نیست بلکه ) مسلّما گرامی ترین شما در نزد خدا پرهیزکارترین شماست همانا خداوند بسیار دانا و آگاه است.).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo