< فهرست دروس

استاد سید‌منذر حکیم

درس خارج فقه

1402/03/16

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: راهبرد شیطان برای انحراف انسان

گرفتاری قوم لوط د ریک مخمصه و به عنوان یک پدیدره رفتاری مطرح شده نشان می دهد که شیطان وقتی خواست خلافت انسان را زسر سوال ببرد و در نظام احسن خدا که آدم ابوالبشر را برای خلافت انتخاب کرده بود، روشن شد که جناب آدم ع نیاز حمایت های فراوان از طرف خدا دارد و این حمایت انسان به راهنمایی خداوند در اولین روزهای خلقت و قبول خلافت الهی بر زمین ملموس بود، و این راهنمایی از همان روزی که خلافت انسان معلوم شد و ملائکه قبول کردند ولی ابلیس این خلافت را قبول نکرد و شیطان برای ضربه زدن به آدم مسیرهای انحرافی را جلوی انسان قرار داد که در این مسیر آدم را از مسیر طبیعی تکاملی خودش منحرف می کند.

در آیات متعدد اشاره شده که شیطان شگردهای فراوانی برای انحراف کشیدن مسیر تکاملی انسان طی می کند یکی از مسیرهای انحرافی اینست که هر چیزی را برای انسان برا اساس یک سنتی قرار داده و شیطان بنا را بر معارضه و مقابله قرار می دهد، اگر مسیر طبیعی انسان این باشد که ازدواج سالمی داشته باشد و در این ازدواج تمام عناصر لازم برای بالا بردن ظرفیت وجودی خودش را به فعلیت برساند، شیطان در مسیر مانع ایجاد می کند یک نوع تزیین و آرایش برای مسیر خود قرار می دهد و به عنوان ابتکار پیش روی انسان قرار می دهد، تا انسان را منحرف کند.

شیطان این روش و اهرم را در برخی از آیات مثل: ﴿لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾[1] ، ﴿فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ﴾[2] به صراحت در این آیات شگردها مطرح می شود.

شگرد شیطان در انحراف قوم لوط

یکی از شگردها شیطان همین است و در روایات که علت انحراف قوم لوط به سمت همجسنگرایی و ایجاد انحرافی در مسیر ارتباطی انسان هایی که آفریده شده اند تا جامعه بشری سالم بوجود بیارند این است که مسیر طبیعی تولید نسل و تکثیر نسل را شیطان می آید منحرف می کند، اگر رابطه دُبری زوجین داشته باشند نطفه مستقر نمی شود و به تولید نسل منتهی نمی شود، هر چند در شرایط خاصی نطفه به رحم برسد، ولی اصل این مسیر موجب تولید نسل نمی شود. شاهد دخالت های شیطانی برای ایجاد انحراف در مسیر لذت جویی انسان و به جایی ممکن است برسد که مسیر طبیعی برای انسان غیر طبیعی و غیر مفید می شود.

قرآن این انحراف را برای بعضی از اقوام تبیین کرده که انحراف به قدری می رسد که اگر کسی بخواهد پاکدامن باشد به عنوان امر شاذ و یک استثنا در حرکت اجتماعی تلقی می شود. ﴿أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ ۖ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ﴾[3] این افراد بر خلاف مسیر شیطان هستند.

این هشداری است در قرآن برای ما هر زمان در معرض روش های انحرافی شیطان قرار داریم و این یک آسیب زیادی را متحمل می شویم، چون شیطان لذت طبیعی و مسیر هموار را با تزیین ها و تسهیل ها و تشویق ها با شگردها مختلف که در طول تاریخ نمونه های آن را می بینیم؛ جامعه امروز ما با این مشکل روبرو است که مسیر طبیعی شده مسیر شاذ!!

سهل انگاری در احکام کوچک مسیر جامعه به سمت انحرافات بزرگ می کشاند، که بی حجابی به فساد کشاندن نسل جوان منتهی می شود که دو آفت وجود دارد که بحث ما فعلا این نیست.

شیطان با آرایش و ظاهر سازی انسان را به سمت مسیر اشتباه خود هدایت می کند، اگر نگاه تاریخی به این بحث داشته باشیم که وطی در دُبر به عنوان یکی از مسائل مورد ابتلا در روابط بین زوجین مطرح می شود، متوجه می شویم که در این مسیر بر خلاف فلسفه تکثیر نسل است و به عبارت دیگر این بحث به دو صورت بحث می شود:

     منهای نگاه نظام جامع خانواده به بحث وطی در دُبر توجه می شود.

     با توجه به نظام جامع خانواده این بحث دیده می شود.

اگر منهای نظام جامع خانواده دیده شود همین مطالب که در کتاب حدائق الناظره می بینیم را می شود استخراج کرد که جمع روایی یا جمع دلالی بین روایات مجوزه و نافیه می کند یا حمل بر تقیه می کند، ایشان کراهت شدیده را نقد می کند و لذا ما باید قائل به جمع دلالی بین روایات مجوزه و نافیه کنیم و یا اینکه روایات حمل بر تقیه می شود و روایات ظهور در تحریم و ظهور در جواز دارد. و یکی از دو مدلول که یکی موافقه تقیه و دیگری مخالف تقیه است و لذا ایشان می فرماید که چون اکثر عامه این ارتباط را منع کرده اند ما حمل بر تقیه می کنیم و حمل کراهت هم برداشت نمی شود.

این نگاه به این مسأله منهای نظام جامع خانواده و منهای شگردهای شیطانی در ایجاد انحراف روابط انسان ها، که استفاده از این روش غیر متعارف را به عنوان حق برداشت شد و بدون رضایت طرف مقابل جایز بدانیم و روایات مانعه را موافق تقیه بدانیم، نتیجه این مسیر منتهی می شود که این نوع رابطه عرفی و عادی می شود و در آخر مسیر از بحث فرزند آوری و تکثیر نسل دور می شویم و این باعث بروز چالش جدید می شود که اگر بحث را با این نگاه محدود ببینیم و روایات را در چارچوب نظام جامع خانواده نیاریم، مثل بحث صاحب حدائق که منع را بر اساس تقیه تفسیر می کند.

ما باید در این مسأله تجدید نظر کنیم و حداقل کراهت شدیده که مطرح شده، می تواند مانع بزرگی در مسیر رابطه ایجاد کند و باری زوجه می تواند دستاویزی باشد برای عدم تمکین؛ و این طور نباید باشد که این نوع وطی حقی برای مرد باشد.

مانع دیگر همانطور که در روایات آمده بحث رضایت زن و عدم رضایت حق داشتن زوج را سلب می کند و به مرد اجازه مُحق بودن را نمی دهد، چرا که زن اذیت می شود و تبعات و آثار سوئی برای زن دارد. باید بدانیم که این نوع لذت جویی مثل آب دریا است که هر چه از آن بخوری سیراب نمی شود و به آخر نمی رسد و احساس رضایت مندی نمی کند، در نتیجه منتهی می شود به نفی رابطه زوجیت در دراز مدت ؛ چون زن نیاز های مرد را تا آخر عمر خانوادگی نمی تواند ادامه دهد.

لذا این رابطه به یک نتیجه معکوس و منفی منتهی می شود. اگر به آثار دور و نزدیک مترتب بر این نوع از رابطه جنسی نگاه کنیم چه بسا از باب مناسبت حکم و موضوع و توجه به ملاک مجوز رابطه جنسی یا مطلق بودن این رابطه و بی حدّ و مرز بودن آن توجه جدیدی داشته باشیم، می فهمیم که برای این نوع رابطه ضابطه دارد و آن ضابطه حفظ کانون خانواده و ارتباطات اجتماعی درون خانواده بین زوجین است، تحکیم این رابطه و تدوام و تعالی این رابطه اگر ما این را به عنوان اصل اجتناب ناپذیر ببینیم در نظام خانواده ممکن است از نطر مجوزین محض فاصله بگیریم و بگوییم گه در حد ضرورت و آن هم با کراهت شدید؛ ممکن است به این نتیجه برسیم.

اینجاست که باید نگگاه ما به این مسأله نگاه عالمانه و نگاه جامع و نگاه دورنگرانه و عاقبت اندیشانه باشد، کلمه ﴿وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[4] که به وفور در قرآن آمده و مورد تأکید است اینجا کارگشا است، یعنی متقین عاقبت اندش هستند و از ابتدا راهی که می خواهند وارد شوند پیشگیری می کنند و آینده دور رابطه را نگاه می کنند، و اگر نتیجه دور هم نامطلوب است از آن خودداری می کنند. تقوا که نشانه کمال انسانی است و سنگر تقوا یک ملاک و معیار و شاهراهی است که انسان مومن اگر در آن قرار بگیرد حفظ می شود.

با این نگاه شاید بتوانیم روایات نهی کننده را بگوییم حق تقدم با این ها است چون این روایات با اهداف تشریع و ره آورد این مسیر در دراز مدت شارع مقدس عاقبت اندیشی کرده و برای آن این راه را مطرح می کند و در حدّ ضرورت و با شرط عدم ایذاء زن حکم به جواز داده؛ اینجا زن هم دیده شده و به او هم حق لذت جویی داده شده. و با ایذاء زن چگونه به عنوان انسان آزاده لذت می بری ، این تعابیر اقرب هستند به حاکمیت نظام جامع خانواده در این مسأله و می تواند کراهت شدیده را تقویت کند بلکه چه بسا برود در حدّ منع مگر در ضرورت و اینجا ضرورت ها و عناوین ثانویه اجازه محدود بدهند برای این نوع از رابطه جنسی.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo