< فهرست دروس

استاد سید‌منذر حکیم

درس خارج فقه

1402/03/29

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: نظام اجتماعی/ سبک زندگی خردمندانه/

 

یک بخش از حدیث مربوط به امام علی ع است که توسط امام معصوم ع نقل شده، این قسمت از این حدیث منظومه ی کاملی از سبک زندگی را نشان می دهد و انسان خردمند چگونه باید باشد؟ چگونه زیستن را به خوبی نشان می دهد.

این بخش دو قسمت دارد:

قسمت اول بیان امام علی ع:

« يَا هِشَامُ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ» اینکه امام از صیغه مضارع استفاده کرده نشان می دهد که امام علی ع همیشه این بیان را داشته اند و همیشه بر خردورزی تأکید داشته اند. و این خود نکته تربیتی است که باید افراد عقل و تعقل آن ها را محور قرار دهیم برای تربیت.

« مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ» خداوند به بهتر از عقل عبادت نمی شود و عقل هم همان نیرویی است که بتواند خیر و شر را از هم تشخیص دهد. اینکه عقل عبادت می کند و یا اینکه عبادت را درجه بندی کرده اند و در جاهای مختلف از بیان معصومین ع این درجه بندی را می شنویم که می فرمایند: « عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلْعُبَّادَ ثَلاَثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْعَبِيدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ اَلثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ .»[1] یا وسیله عبادت است و یا اینکه عقل شاهراه عبادت همین تعقل است، بحث قبلی نشان می دهد که با خردورزی به سراغ علم می رود، تا اینکه پایدار شود و آفت ها را بشناسد و آفت زدایی کند این مسیر در فرازهای قبل بیان شد.

اینجا که امام علی ع فرمود: « مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ» یعنی اگر برای عبادت مراتبی در نظر بگیریم که باید گرفت چراکه عبودیت مراتب بندگی خدا وجود دارد، و شاید بیان «حَسَنَاتُ اَلْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ اَلْمُقَرَّبِينَ»[2] این را برساند، که مراتبی برای عبادت وجود دارد و این حسنات الابرار مرتبه کمالی است و این نزد دیگران می تواند یک حدّ ادنی باشد.

در روایتی هم مراتب کمال ایمانی انسان را ذکر می کند و امام معصوم ع آخرین رتبه هر مرحله را کف رتبه بعدی نشان می دهد، و این دال بر این است که مراتب تعبد انسان برای خدا می تواند بسیار باشد.

اگر عقل بود گویا همه چیز است، لذا امام علی ع در تبیین این نکته چگونه با عقل به بالاترین درجات عبودیت و تعبد برای خدا می رسد این است: «وَ مَا تَمَّ عَقْلُ امْرِئٍ حَتَّى يَكُونَ فِيهِ خِصَالٌ شَتَّى الْكُفْرُ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونَانِ وَ الرُّشْدُ وَ الْخَيْرُ» عقل انسان مراتب دارد چون اینجا فرموده «تمام العقل »؛ اینکه انسان ظرفیت نامتناهی دارد چرا «تمام العقل» شاید به این معنا است که به انسان ظرفیتی می رسد و آن کمال مطلوب و یا سکوی پرتاب به سمت کمال مطلوب را می تواند بوجود بیاورد و همینطور که از این خصلتها که امام علی ع یادآوری می کند که رُشد عقلی او به جایی می رسد که دیگر این انسان معصوم و یا شبه معصوم می شود و بیمه می شود از فرو رفتن در آلودگیها؛ و از خط بحران بیرون می آید و در قلمرو امن برای سلامت دین و دنیا دست پیدا می کند.

قسمت دوم:

اینکه امام فرمود اگر عقل تام شد این 10 خصلت را دارد منظور چیست؟ آیا وقتی عقل او تام شد به این 10 خصلت می رسد یا اینکه وقتی این 10 خصلت را داشت و جز وجود او شد عقل او تمام می شود؟

«حَتَّى يَكُونَ فِيهِ خِصَالٌ شَتَّى:

الْكُفْرُ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونَانِ » در امان است از افتادن در گرداب کفر و شرّ؛ تمام مشکلات از همین دو سبب و علت می تواند باشد، در قرآن می خوانیم : ﴿وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ﴾[3] اختیار دارد که هر مسیری را انتخاب کند، اگر ایمن شد و امنیتی از سوی ایجاد شد و منابع شرّ در وجودش به اختیار خودش خشکانده شود و کفر به معنای جهود و انکار و ناسپاسی از بین رفت این اولین علت و خصلتی که در انسان باید نهادینه شود تا اینکه به عقل و فرزانگی لازم برسد.

« وَ الرُّشْدُ وَ الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولَانِ» تعبیری از پیامبر ص داریم که می فرماید: المُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلمونَ مِن لِسانِهِ و يَدِهِ.[4] و یا : و عن الباقر عليه السلام : المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده و المؤمن من ائتمنه المسلمون على أموالهم و أنفسهم[5]

دیگران از او ایمن هستند، یعنی اگر انسان عاقل در جایی قرار گرفت هیچکس از او هراس ندارد و شری نمی رساند و یکی از عوامل کفر زا در جامعه و خانواده ایی نمی باشد.

کفر و شر دو خصلت دو آفت بسیار بزرگ تباه کننده انسان و جامعه انسانی می باشد، در مقابل کفر که ناسپاسی و یا ضد رُشد است و خیر هم مورد انتظار قرار می گیرد و دیگران از او انتظار رُشد و خیر را از او ببینند.

« فَضْلُ مَالِهِ مَبْذُولٌ وَ فَضْلُ قَوْلِهِ مَكْفُوفٌ» : در قسمت قبل دو قسمت منفی را نفی کرد و دو خصلت مثبت در وجود او زنده شد؛ الان هم می فرماید که انسان عاقل اگر مال زیادی داشته باشد به راحتی در اختیار دیگران قرار می دهد و زبان او تحت کنترل است و کلمات زائد و غیر ضروری و غیر لازم را بر زبان نیاورد « وَ فَضْلُ قَوْلِهِ مَكْفُوفٌ» سکوت او حکیمانه است، در جایی سخن می گوید که ضرورت دارد؛ دو فضیلت که نشان دهنده رُشد روحی او می باشد، در جایی باید دهنده باشد و در جایی باید خوددارنده باشد و کنترل کند و کلام زائدی بر زبان نیاورد.

«وَ نَصِيبُهُ مِنَ الدُّنْيَا الْقُوتُ» دنیا را کوچک و ناچیز می بیند که در حدّ ضرورت استفاده می کند، و آن هم برای عبادت خدا است تا بدن سالم بماند، در مقابل این می فرماید:

« لَا يَشْبَعُ مِنَ الْعِلْمِ دَهْرَهُ » از فراگیری دانش سیر نمی شود، در استفاده از دنیا در حد رفع گرسنگی نسبت به جسم مادی خود و از لحاظ علمی و معنوی گرسنه و تشنه ایی است که سیراب از دانش و علم نمی شود.

« الذُّلُّ أَحَبُّ إِلَيْهِ مَعَ اللَّهِ مِنَ الْعِزِّ مَعَ غَيْرِهِ » اگر با خدا باشد و جایی ذلت برای خدا و با خدا بودن حتی اگر مورد تحقیر قرار گیرد ولی با خدا باشد برای او بهتر است که با غیر خدا عزتمندی را ببیند و احساس کند.

« وَ التَّوَاضُعُ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الشَّرَفِ » اینکه در جایگاهی که او را به بزرگی نگاه کنند در حالی که می تواند فروتن و متواضع باشد و تواضع را بر بزرگی ترجیح می دهد؛ یکی از خصلت های امام علی ع خاکی بودن بود که به او ابوتراب می گفتند.

« یسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْمَعْرُوفِ مِنْ غَيْرِهِ وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْمَعْرُوفِ مِنْ نَفْسِهِ» کمترین کار خوب دیگران را بزرگ می بیند و کارهای بزرگ خود که برای دیگران انجام داده کوچک می بیند.

« يَرَى النَّاسَ كُلَّهُمْ خَيْراً مِنْهُ وَ أَنَّهُ شَرُّهُمْ فِي نَفْسِهِ » همه مردم را بالاتر از خود می بیند و خود را بدترین انسان می بیند، «هُوَ تَمَامُ الْأَمْرِ» کل این خصلت ها که گفته شد انسانی که خودش را بدتر از دیگران ببیند و این ریشه همه این عملکردها و برخوردها است، و خرد ورزی او به اینجا می رساند که خودش را کوچکتر می بیند و به دنبال رُشد و کمال است.

 


[4] كنز العمّال : 738 .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo