درس خارج فقه استاد قادر حیدریفسائی
1401/11/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الطهارة/نجاسات/عذره خفاش/ مرحلهی سوم: رجوع به روایات
مرحلهی سوّم: رجوع به روایات.
دربارهی عذرهی خفّاش، در ابتداء نظر، دو طائفه روایت وجود دارد.
طائفه اوّل: روایاتی که مدلول آنها، طهارت عذره خفّاش است.
مثل روایت ابی بصیر از ابی عبد الله علیه السّلام (کلّ شیئ یطیر فلا بأس ببوله و خرئه).
بحث اوّل: دربارهی نسخههای روایت.بحث دوّم: دربارهی سند روایت.
هر دو بحث، در مسائل سابق آمده است.
بحث سوّم: دربارهی دلالت روایت.
از طرفی مدلول روایت، نفی بأس نسبت به بول و خرء طیر است. از طرفی دیگر نجاست، بأس محسوب میشود و لذا دربارهی نجاست، از تعبیر لا بأس استفاده نمیشود. پس نفی بأس کنایه از طهارت خواهد بود. (غنائم الایّام ج۱ ص۳۸۵). بنابراین، مدلول روایت، طهارت بول و خرء طیر است و با توجّه به اینکه کلّ از الفاظ موضوع برای عموم است، کلّ شیئ یطیر شامل کلیّه طیور میشود و خفّاش از مصادیق طیور است.
طائفه دوّم: روایاتی که مدلول آنها، نجاست عذرهی خفّاش است.
مثل روایت عمّار ساباطی از ابی عبد الله علیه السّلام (کلّ ما اکل لحمه فلا بأس بما یخرج منه).
بحث اوّل: دربارهی نسخههای روایت.بحث دوّم: دربارهی سند روایت.
هر دو بحث، در مسائل سابق آمده است.
بحث سوّم: دربارهی دلالت روایت.
از طرفی کلمهی ما در ما یخرج منه بواسطهی اطلاق شامل خرء نیز میشود. از طرفی دیگر کلمهی ما در ما اکل لحمه مطلق است و کلمهی کلّ از الفاظ موضوع برای عموم است و لذا فقره ی کلّ ما اکل لحمه شامل کلیّه حیوانات مأکول اللّحم میشود. بنابراین، مقتضای منطوق روایت، عدم بأس نسبت به خرء کلیّه حیوانات مأکول اللّحم است و عدم بأس دلالت بر طهارت میکند و مقتضای مفهوم وصف یعنی اکل لحمه، نفی طهارت از خرء حیوان غیر مأکول اللّحم است و خفّاش از مصادیق حیوان غیر مأکول اللّحم است.
اقول:
بین روایت ابی بصیر و مفهوم روایت عمّار ساباطی نسبت عموم و خصوص من وجه وجود دارد. خصوصیّت این نسبت این است که دو دلیل در مادّه اجتماع با یکدیگر تعارض میکنند. مادّه اجتماع ایندو دلیل، طیر غیر مأکول اللّحم است و خفّاش از مصادیق طیر غیر مأکول اللّحم میباشد. بنابراین ایندو دلیل در خرء (و بول) خفّاش با یکدیگر تعارض میکنند. روایت ابی بصیر دلالت بر طهارت و مفهوم روایت عمّار دلالت بر نجاست میکند. از بین طهارت و نجاست، نجاست بخاطر وجود مرجّح (شهرت محصّله و اجماع منقول) مقدّم میشود.
مرحلهی چهارم: رجوع به اجماع.
طوائف و نظر فقهاء در مسئله عذرهی خفّاش، با اختلاف قلیل، مثل مسئله سابق است. بنابراین، نسبت به نجاست عذرهی خفّاش، شهرت محصّله و منقوله و اجماع منقول وجود دارد. ولی اجماع منقول دو صورت دارد.
الف: معقد اجماع، بواسطه اطلاق و یا عموم شامل خفّاش میشود. مثل اجماع منقول توسّط شیخ طوسی و ابن برّاج و طبرسی و فاضل مقداد و ابن ابی جمهور و علّامه در تذکره و صیمری و شهید ثانی و آقا حسین خوانساری.
ب: معقد اجماع، خصوص خفّاش است. مثل اجماع منقول توسّط مجلسی اوّل و صاحب حدائق و وحید بهبهانی و ملّا مهدی نراقی و صاحب مفتاح الکرامة و کاشف الغطاء و محقّق قمی و صاحب ریاض و شیخ انصاری و علّامه در مختلف.
مرحلهی پنجم: رجوع به عقل.
عقل با هر دو صورت آن، در این مسئله فاقد حکم است. به همان علّتی که در مسائل سابق بیان شد.
مرحلهی ششم: رجوع به اصل عملی.
مسئله عذره خفّاش در این مرحله مثل مسئله عذره در همین مرحله است.
متفرّقات:
امور استفاده شده در این مسئله، با اختلاف قلیل، مثل امور استفاده شده در مسئله سابق است.