درس خارج فقه استاد قادر حیدریفسائی
1402/10/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الطهارة/نجاسات/اجزاء جدا شده از حیوان حیّ/ مرحله سوّم: رجوع به روایات
روایت چهارم: روایت بعض اصحاب (از ابی عبد الله علیه السّلام)
بحث اوّل: دربارهی نسخههای روایت.
۱) نسخهی کافی: محمّد بن یحیی عن محمّد بن احمد عن محمّد بن عیسی عن النّضر بن سوید عن بعض اصحابنا رفعه فی الظبی و حمار الوحش یعترضان بالسّیف فیقدّان فقال لا بأس بأکلهما ما لم یتحرّک احد النصفین فان تحرّک احدهما لم یؤکل الاخر لانّه میتة. (کافی طبع اسلامیّه ج۶ ص۲۵۵ و طبع دار الحدیث ج۱۲ ص۲۵۲).
۲) نسخهی تهذیب: محمّد بن یعقوب عن محمّد بن یحیی عن احمد بن محمّد عن محمّد بن عیسی ......... تا آخر سند و متن کافی. (تهذیب، تحقیق خرسان، ج۹ ص۷۷).
توجّه: در بعضی از نسخ کافی آمده است: محمّد بن یحیی عن احمد بن محمّد ......... در این صورت، سند کافی مثل سند تهذیب است. و در تهذیب آمده است: لا بأس ما لم یتحرّک ........
۳) نسخهی وافی: الکافی، محمّد عن احمد [محمّد بن احمد] عن محمّد بن عیسی ........ تا آخر سند و متن کافی. (وافی ج۱۹ ص۱۰۹).
۴) نسخهی وسائل الشیعة: عنه (عن محمّد بن یعقوب) عن محمّد بن احمد ....... لا بأس بکلیهما ....... تا آخر متن کافی. (وسائل، طبع آل البیت ج۲۳ ص۳۸۷).
۵) نسخهی هدایة الامّة: سئل علیه السّلام عن الظبی ........ تا آخر متن وسائل. (هدایة ج۸ ص۲۵).
بحث دوّم: دربارهی سند روایت.
نکته الف: در بعضی از نسخ کافی و در وسائل آمده است: محمّد بن یحیی عن محمّد بن احمد. مراد از محمّد بن احمد، محمّد بن احمد بن یحیی بن عمران اشعری است که محمّد بن یحیی العطار میتواند از او نقل روایت کند و او نیز میتواند از محمّد بن عیسی بن عبید نقل روایت داشته باشد. بنابراین، طبق این نسخه، مشکلی در بین نیست. ولی در بعضی از نسخ کافی و در تهذیب آمده است: محمّد بن یحیی عن احمد بن محمّد. مراد از احمد بن محمّد، احمد بن محمّد بن عیسی اشعری است که محمّد بن یحیی العطّار میتواند از او نقل روایت کند و او نیز میتواند از محمّد بن عیسی بن عبید نقل روایت داشته باشد. بنابراین، طبق این نسخه نیز مشکلی در بین نیست.
نکته ب: این روایت بخاطر وجود بعض اصحابه در سند و بخاطر مرفوعه بودن، ضعیف است. (مرآة العقول ج۲۲ ص۵۰). اگر چه مرحوم مجلسی اوّل در روضة المتّقین ج۷ ص۴۲۷ این روایت را صحیح میداند.
نکته ج: علّت اسناد روایت به حضرت ابی عبد الله علیه السّلام در هدایة الامّة با اینکه در نسخههای دیگر روایت نامی از حضرت برده نشده، این است که روایات هم مضمون با این روایت از حضرت ابی عبد الله علیه السّلام نقل شده است.
بحث سوّم: دربارهی دلالت روایت.
روایت دلالت دارد بر اینکه نصف جدا شدهی از حیوان حیّ به منزلهی میته است. نصف حیوان از اجزاء دارای حیات است. بنابراین، روایت دلالت دارد بر اینکه نصف حیوان، حرام و نجس است و بواسطهی عدم القول بالفصل ......... تا آخر مطالبی که در روایت دوّم گفته شد.
روایت پنجم: روایت کاهلی از ابی عبد الله علیه السّلام.
بحث اوّل: دربارهی نسخههای روایت.
۱) نسخهی کافی: عدّة من اصحابنا عن سهل بن زیاد عن احمد بن محمّد بن ابی نصر عن الکاهلی قال: سأل رجل ابا عبد الله علیه السّلام و انا عنده یوما عن قطع ألیات الغنم فقال لا بأس بقطعها اذا کنت تصلح بها مالک ثمّ قال علیه السّلام انّ فی کتاب علیّ علیه السّلام انّ ما قطع منها میت لا ینتفع بها. (کافی طبع اسلامیّه ج۶ ص۲۵۴ و طبع دار الحدیث ج۱۲ ص۲۴۹).
۲) نسخهی من لا یحضر: روی الکاهلی عن ابی عبد الله علیه السّلام .......... تا آخر متن کافی. (من لا یحضر ج۳ ص۳۲۹).
۳) نسخهی تهذیب: عنه (عن محمّد بن یعقوب) عن عدّة من اصحابنا ..... تا آخر سند و متن کافی. (تهذیب، تحقیق خرسان، ج۹ ص۷۸).
۴) نسخه وافی: سند و متن روایت در وافی مثل کافی و من لا یحضر است. (وافی ج۱۹ ص۱۰۷).
۵) نسخهی وسائل الشیعة: سند و متن روایت در وسائل مثل کافی است. (وسائل، طبع آل البیت، ج۲۴ ص۷۱).
توجّه: در ذیل روایت، اشاره به نقل مرحوم صدوق نیز شده است.
۶) نسخهی هدایة الامّة: سئل الصّادق علیه السّلام عن قطع ألیات الغنم فقال ........ تا آخر متن کافی. (هدایة ج۸ ص۴۶).
۷) نسخهی بحار الانوار: سند و متن روایت در بحار مثل کافی است. (بحار، طبع بیروت، ج۶۱ ص۲۲۴).
بحث دوّم: دربارهی سند روایت.
نکته الف: مراد از عدّة من اصحابنا در سند روایت طبق نسخهی کافی، قبلاً بیان شد. ولی روایت طبق نسخه کافی بخاطر وجود سهل بن زیاد در سند روایت، ضعیف است.
نکته ب: مرحوم صدوق در من لا یحضر روایت را از عبد الله بن یحیی کاهلی نقل فرموده است. در مشیخهی من لا یحضر ج۴ ص۵۰۵ سند مرحوم صدوق به کاهلی ذکر شده است. سند و نتیجتاً روایت، صحیحه است. چون کاهلی، امامی و ثقه است.
نکته ج: مرحوم شیخ در تهذیب روایت را از مرحوم کلینی نقل میکند. شیخ در مشیخهی تهذیب ص۵ طریق خود را به مرحوم کلینی نقل فرموده است. طریق شیخ به کلینی صحیح است ولی روایت، ضعیف است. بخاطر علّتی که در نکته الف گفته شد.
بحث سوّم: دربارهی دلالت روایت.
در فقرهی دوّم روایت آمده است: ثمّ قال علیه السّلام انّ فی کتاب علیّ علیه السّلام انّ ما قطع منها میت لا ینتفع به.
در این فقره، چهار احتمال است که عبارتند از:
الف: مراد از ما، مطلق (ألیات و غیر ألیات) و مرجع ضمیر منها، مطلق غنم (حیّ و میته) است.
ب: مراد از ما، مطلق و مرجع ضمیر منها، خصوص غنم حیّ است.
ج: من در منها، بیانیّه و مرجع ضمیر منها، ألیات مطلق غنم (حیّ و میته) است.
د: من در منها، بیانیه و مرجع ضمیر منها، ألیات خصوص غنم حیّ است.
قدر متیقّن این است که این فقره، دربارهی خصوص ألیات مقطوعه از خصوص غنم حیّ باشد. بنابراین، روایت دلالت دارد بر اینکه ألیات جدا شدهی از حیوان حیّ، میته و نجس است و بواسطهی عدم القول بالفصل ....... تا آخر مطالبی که در روایت دوّم گفته شد. توجّه باشد که بین غنم و غیر غنم نیز عدم القول بالفصل وجود دارد.