درس خارج فقه استاد قادر حیدریفسائی
1402/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الطهارة/نجاسات/اجزاء جدا شده از انسان حیّ/ رجوع به روایات
ب: فقرهی و اذا مسّه الرّجل ......... فلا غسل علیه.
این فقره تفریع بر فقرهی اوّل است. اعمّ از اینکه به صورت و اذا مسّه و یا به صورت فاذا مسّه باشد. این فقره به قرینهی (فیه) مربوط به قطعهی دارای حیات است. این تفریع، صحیح است اعمّ از اینکه مراد از قطعه در فقرهی اوّل، خصوص قطعهی دارای حیات و یا مطلق قطعه (قطعه دارای حیات و قطعه فاقد حیات) باشد. اگر چه قرینه خارجی دلالت کرد بر اینکه مراد از قطعه در فقرهی اوّل، قطعه دارای حیات است.
توجّه باشد که این فقره مربوط به طهارت و نجاست موضوع مورد سؤال نیست. (محقّق سبزواری در ذخیره ج۱ ص۱۴۷).
روایت دوّم: روایت حسین بن زرارة از ابی عبد الله علیه السّلام.
بحث اوّل: دربارهی نسخههای روایت.
۱) نسخهی کافی: محمّد بن یحیی عن احمد بن محمّد عن ابن فضّال عن علیّ بن عقبة و علیّ بن الحسن بن رباط عن ابن بکیر عن الحسین بن زرارة قال: کنت عند ابی ......... و الشعر و الصّوف کلّه ذکیّ. (کافی طبع اسلامیّه ج۶ ص۲۵۸ و طبع دار الحدیث ج۱۲ ص۲۵۸).
چهار نسخهی دیگر روایت قبلاً بیان شد.
بحث دوّم: دربارهی سند روایت.
قبلاً اثبات شد که این روایت، موثّقه است.
بحث سوّم: دربارهی دلالت روایت.
از طرفی این روایت دلالت میکند بر اینکه اجزاء فاقد حیات که از حیوان حیّ طاهر جدا میشود، طاهر است. با توضیحی که گذشت. از طرفی دیگر بین طهارت اجزاء فاقد حیات از حیوان حیّ طاهر و طهارت اجزاء فاقد حیات از انسان حیّ طاهر عدم القول بالفصل وجود دارد. بنابراین، روایت بکمک عدم القول بالفصل دلالت میکند بر اینکه اجزاء فاقد حیات که از انسان حیّ طاهر جدا میشود، طاهر است.
مرحلهی چهارم: رجوع به اجماع.
فقهاء در مسأله اجزاء جدا شدهی از انسان حیّ چهار طائفه هستند.
طائفه اوّل: بعضی از فقهاء، فتوای صریحی در این مسأله از آنها یافت نشده است.
مثل مرحوم علیّ بن بابویه و محمّد بن علیّ بن بابویه و ابن جنید و ابن ابی عقیل (از فقهاء قرن چهارم) و مرحوم شیخ مفید و سیّد مرتضی و ابو الصّلاح حلبی و سلّار و کراجکی (از فقهاء قرن پنجم) و مرحوم سیّد بن زهره و قطب راوندی و طبرسی و کیدری (از فقهاء قرن ششم) و مرحوم سیّد بن طاووس و فاضل آبی (از فقهاء قرن هفتم) و مرحوم فاضل مقداد و ابن فهد حلّی (از فقهاء قرن نهم) و مرحوم شیخ بهائی (از فقهاء قرن یازدهم) و مرحوم سیّد مجاهد و محمّد تقی اصفهانی و محقّق قزوینی (از فقهاء قرن سیزدهم) و مرحوم محقّق خراسانی (از فقهاء قرن چهاردهم).