< فهرست دروس

آرشیو سال جاری درس نهایة درایة(مرحوم کمپانی)

95/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی کلام مقرر در مطارح الانظار پیرامون ردّیّه مرحوم اصفهانی بر کلام آخوند/ العاشر : الصحیح و الأعمّ/ مقدّمه/ نهایة الدرایة.

خلاصه جلسه قبل:گاهی غرض، عنوان برای مامور به می شود یعنی مامور به را مقید به غرض می کنیم و به عبارت دیگر امر را متعلق می گیریم به ذات مامور بهی که معنون به عنوانِ غرض شده است و امر را تعلق نمی دهیم به ذات مامور به همانند جایی که برای اسهال صفراء امر به شرب معجون و دواء شده است که در اینجا ذات مامور به همین دواء و معجون بوده و غرض، اسهال صفراء است و این غرض، ذات مامور به را معنون می کند و لذا دیگر گفته نمی شود مامور به، شرب معجون و دواء است بلکه گفته می شود مامور به مسهل صفراء است و خود غرض به ذات، عنوان می دهد و لذا مامور به، ذات معنون می شود و به تعبیر دیگر خود عنوان.

و من هذا البيان تبين: أن ما ذكره المقرّر (رحمه اللّه) إنما يصحّ في مثل عنوان (الناهي عن الفحشاء)- من العناوين المنتزعة عن الأفعال بلحاظ قيام مبادئها بها التي هي من فوائدها - لا في مثل عنوان المطلوب، فإنّ مبدأه ليس من فوائد ذات المأمور به، و لا من فوائد إتيان المأمور به بقصد الإطاعة، فلا يجري فيه ما ذكرنا من تعلّق الأمر به حقيقة من طريق الغرض، و إن كان بلحاظ الوضع لعنوان المطلوب كذلك [1]

در ما نحن فیه دو عنوان داریم:

1. نهی عن الفحشاء و المنکر که این به ذات عنوان داده و مامور به در این صورت «الناهی عن الفحشاء» می شود.

2. مطلوب که در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا می توان این را متعلق امر صلاه یا مسمای صلاه قرار داد؟! در حالیکه می توان «ناهی عن الفحشاء» را می توان قرار داد چه اینکه «نهی عن الفحظاء» غرض بوده و غرض می تواند عنوان برای ذات مامور به قرار بگیرد .

مرحوم اصفهانی در این بحث جدید که البته در ادامه بحث پیشین است می خواهد بین عنوانی که «ناهی عن الفحشاء و المنکر» است و بین عنوانی که مطلوب است، فرق بگذارد و می فرماید که «ناهی عن الفحشاء و المنکر» را می توان مسمای صلاه یا مامور به گرفت اما مطلوب را نمی توان چنین کرد.

در توضیح بحث باید گفت که افعال صلاه چنین هستند که مبداء ناهی عن الفحشاء که نهی عن الفحشاء است، به آنها قیام دارد و این مبداء فائده ای است که بر این افعال صلاه مترتب می شود و از این افعال، عنوان «ناهی عن الفحشاء» انتزاع می شود چه اینکه رابطه دوسویه بین افعال صلاه و مبداء برقرار است به این صورت که این افعال، این فائده و نهی عن الفحشاء را در پی دارند و این نهی عن الفحشاء نیز به این افعال قیام دارد و در نتیجه می توان افعال صلاه را به این عنوان «ناهی عن الفحشاء» متصف نمود و در ادامه می توان عنوان «ناهی عن الفحشاء» را متعلق امر یا مسمای صلاه گرفت.

نکته : منظور از مبداء، مبداء فلسفی یعنی علت نیست بلکه منظور از مبداء، مبداء ادبی یعنی مبداء اشتقاق است .

اما در عنوان مطلوب ابتداء باید بررسی نماییم که چنین است؟! برای این بررسی باید مبداء این عنوان را ببینیم که -همان طلب است- آیا قیام به مامور به دارد و به عبارت دیگر فائده ای است مترتب بر مامور به یا چنین نیست؟! مرحوم اصفهانی می فرمانید که طلب از فوائد خود مامور به و از فوائد مامور بهی که با قصد طاعت آورده شود هم نیست پس نمی توان از این افعال عنوان مطلوب را انتزاع نمود و در نتیجه نمی توان مطلوب را متعلق امر قرار داد.

پس بین مطلوب که خود عنوانی است و بین ناهی عن الفحشاء که خود عنوانی دیگر است، فرق وجود دارد و اگر اجازه دادیم که عنوان ناهی عن الفحشاء متعلق امر و مسمای به صلاه قرار بگیرد در این صورت نمی توانیم بگوییم پس عنوان مطلوب هم می تواند متعلق امر و مسمای به صلاه واقع شود.

ترجمه و شرح متن :

هذا البیان ... این بود که بحث نمودیم مصلحت و فائده عنوانی است منتزع از فعل به لحاظ قیام این فائده به فعل.

ما ذکره المقرر ... مقرر فرموده است که می توان عنوان را مسما و مامور به قرار بدهیم .

مثل عنوان الناهی عن الفحشاء ... باید دقت نمود که خود عنوان ناهی عن الفحشاء نیز داخل در مدعا است و خود این عنوان نیز می تواند مامور به و مسما قرار بگیرد.

و لا من فوائد إتيان المأمور به بقصد الإطاعة ... ایشان در مباحث گذشته فائده را به دو قسم تقسیم نمود: یکی فائده ای که بر ذات مامور به مترتب می شود و یکی فائده ای که بر مامور به مترتب می شود اذا قُصِدَ به اطاعهُ الامرِ و در اینجا می فرماید که طلب که مبداء مطلوب است از هیچ یک از اقسام فائده نیست.

و إن كان بلحاظ الوضع لعنوان المطلوب كذلك ... چه بگویید امر تعلق گرفته یا صلاه وضع شده است برای عنوان مطلوب و چه بگویید امر تعلق گرفته یا صلاه وضع شده است برای عنوان ناهی، در هر صورت از جهت اینکه در هر دو حال عنوان مامور به یا مسما است، تفاوتی وجود ندارد و در هر دو عنوان را مامور به قرار می دهیم ولی عنوان با عنوان متفاوت است؛ از لحاظ عنوان بودن، مطلوب هم همانند ناهی عن الفحشاء است و لذا هم در آنجا و هم در اینجا می توان گفت که مامور به عنوان است اما این عنوان با آن عنوان فرق دارد.

و بالجملة: كون النسبة اتحادية أو بنحو السببية و المسببية، لا دخل له بلزوم الاحتياط و عدمه، بل الملاك أنّ ما هو مأمور به بالحمل الشائع: إذا كان مجملا ينحلّ إلى معلوم و مشكوك، فهو محل الخلاف من حيث البراءة و الاحتياط. و إذا كان مبيّنا كان الاحتياط معيّنا، كان الاجمال في سببه و محققه، أو في مطابقه و مصداقه؛ حيث إنّ المأمور به لا ينحلّ إلى معلوم يتنجز، و مشكوك يجري فيه البراءة.

این بند از متن به ادامه اشکالی که بر مرحوم آخوند وارد نمود، بر می گردد نه به بند قبلی و مرحوم آخوند فرمود که اگر نسبت بین مامور به و مرکب نسبت اتحاد باشد در این صورت باید برائت جاری نمود و اگر نسبت سبب و مسبب باشد باید احتیاط نمود اما مرحوم اصفهانی می فرمایند اینکه نسبت اتحادی باشد یا نسبت سبب و مسببی باشد دخالتی ندارد در اینکه احتیاط لازم است یا احتیاط لازم نیست و برائت جاری می شود یعنی نباید این نسبت را ملاحظه نماییم بلکه باید قانون و ملاک دیگری را ملاحظه نماییم و آن اینکه ما هو مامور به بالحمل الشایع مجمل است یا مبین؟!

اگر ما هو مامور به بالحمل الشایع مجمل باشد در این صورت اختلاف وجود دارد در اینکه باید احتیاط نمود یا برائت جاری می شود.

اگر ما هو مامور به بالحمل الشایع مبین باشد در این صورت اتفاق وجود دارد که باید احتیاط نمود.

ترجمه و شرح متن :

ما هو مأمور به بالحمل الشائع ... یعنی همان افعال که معنون هستند به عنوان ناهی عن الفحشاء و المنکر.

ينحلّ إلى معلوم و مشكوك ... اصلاً معنای علم اجمالی در اصول همین است یعنی مشتمل بر معلوم و مجهول و در ما نحن نیز اقل معلوم است و اکثر مشکوک است و چون خود مامور به و تکلیف مشکوک شده است لذا جای برائت است و البته بعضی دیگر گفته اند باید احتیاط نمود.

کان الاجمال في سببه ... معنونی که مبین است گاهی سببش و محصِّلش یعنی فعل خارجی مجمل است همانند مثال وضو و گاهی مطابق و مصداقش مجمل است


[1] نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، الشیخ محمد حسین الاصفهانی، ج1، ص111.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo