< فهرست دروس

درس رساله وجود - استاد حشمت پور

استاد حشمت پور

94/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : جواب مرحوم مصنف به اشکال مستشکل مبتنی بر قاعده فرعیت/ 4.عقد و حلّ/ رسالة فی الوجود الرابط.

خلاصه جلسه قبل : در جلسه قبل اشکالی را مطرح کردیم که امروز می خواهیم پاسخ آن را بدهیم و اشکال این بود که در قضایایی که هلیت مرکبه هستند ما چیزی را برای چزی اثبات می کنیم (برخلاف هلیت بسیطه که اثبات شیء است) و این اثبات کردنِ چیزی برای چیزی نشان می دهد که دو چیز نزد ماست و قاعده فرعیت نیز این مطلب را تأیید می کند و حال آنکه شما گفتید که ما در قضیه موجبه موضوع و محمول را متحد می کنیم چون اقتضای حمل است.

پس اشکال این است که باید در هر قضیه هم قائل به تعدد باشیم و هم اتحاد.

فان اختلج هذا ببالك، فاعلم ان الفرق ثابت بين ما هو مناط تحقق الحمل في الظرف الخارج عن ظرف انعقاد العقد و ما هو مناطه في ظرف انعقاده، فان الاول هو كون وجود واحد هو للموضوع بالذات للمحمول بالعرض كما في حمل العرضيات علي الذاتيات او له ايضا بالذات كما في حمل الذاتيات علي الموضوعات الّتي هي ذاتيات لها او كون وجود واحد هو للموضوع بالعرض للمحمول بالذات كما في حمل الذاتيات علي العرضيات او له ايضا بالعرض كما في حمل العرضيات بعضها علي بعض.[1]

جواب اشکال :

در جواب این اشکال اینگونه می گوییم که ظرف انعقاد قضیه که ذهن است با ظرف خارج فرق دارد.

ما قضیه را در ذهن منعقد می کنیم یعنی در ذهن زیدی هست و قائمی و نسبت قیام ولی در خارج اینگونه نیست و ما یک چیز بیشتر نداریم که آن زیدِ قائم است.

در ظرف ذهن اثبات شیء لشیء است و در خارج اتحاد است یعنی در خارج زید و قائم با هم متحد هستند و یک چیزاند ولی در ذهن زید و قائم را جداگانه ملاحظه می کنیم و آنها را به یکدیگر متصل می کنیم ولی در خارج اینگونه نیست بلکه ما می گوییم که آن زید همان قائم است یعنی اتحاد حقیقی دارند و آن تغایر بین موضوع و محمول که در ذهن بود، در خارج نیست.

پس خارج ظرف اتحاد است و ذهن ظرف تغایر است و در نتیجه اتحاد، به لحاظی است و تغایر به لحاظی دیگر و اشکال مستشکل با این بیان دفع می شود.

اشکالی دیگر :

حال اگر کسی اشکال کند که ظرف ذهن علاوه بر اینکه ظرف تغایر است، ظرف اتحاد نیز هست چون بعد از حمل، بینِ موضوع و محمول اتحاد برقرار می شود. یعنی ذهن هم ظرف اتحاد است و هم ظرف تعدد و تغایر پس دوباره اشکال باقی است.

جواب مرحوم مصنف به اشکال دوم :

مرحوم مصنف به این اشکال نیز پاسخ می دهند و می گویند که موضوع و محمول دو حالت دارند :

- موضوع و محمول هر دو یک ماهیت هستند مانند «الانسان حیوان ناطق» این نوع از حمل، حمل اولی است و از بحث ما بیرون است چون موضوع و محمول حقیقتا یک شیء هستند و تغایر یا اتحاد بین آنها معنا ندارد.

- موضوع و محمول دو ماهیت متفاوت هستند مانند «زیدٌ کاتب» که حمل شایع است و بحث ما در اینجاست.

در حمل شایع همیشه موضوع و محمول دو ماهیت متفاوت هستند که متباین بوده اند و با یکدیگر اتحاد پیدا می کنند حال سؤال اصلی این است که اتحاد بین موضوع و محمول از کجا پیدا می شود؟

ماهیات از یکدیگر جدا هستند و اگر بخواهیم بین آنها ربط ایجاد کنیم باید با چیزی غیر از ماهیت این کار را انجم دهیم چون ماهیات متباین و متکثر و متعدد هستند و غیر از ماهیت، وجود است و تسامحا عدم. عدم که نیست که بخواهد اتحاد ایجاد کند پس می ماند وجود که متحد کننده ماهیتِ موضوع و محمول است.

پس نتیجه گرفتیم که تغایر از ناحیه ماهیت است و اتحاد از ناحیه وجود است.

دقت شود که در جواب اول ظرف اتحاد و تغایر را متفاوت کردیم و در اینجا ظرف اتحاد و تغایر یکی است ولی تغایر بر ماهیت وارد شد و اتحاد بر وجود.

این دو جواب را مرحوم آقا علی اصلا ذکر نمی کنند و فقط لُبّ جوابها را می گویند که باید از متن استخراجش کنیم.

مرحوم مصنف حمل را به چهار قسم تقسیم می کنند :

1. موضوع ذات یا ذاتی باشد و محمول عرض یعنی حمل عرضیات بر ذات یا ذاتیات مانند «زید کاتب» در اینجا می فرمایند که وجود بالاصاله برای ذات و ذاتی است یعنی زید و بالعرض برای محمول یعنی کاتب است. منظور از بالعرض یعنی بالواسطة و المجاز به این بیان که اگر زید نبود که کتابت کند، کاتب نیز وجود نداشت.

2. موضوع ذات باشد و محمول ذاتی باشد یا بالعکس یعنی حمل ذاتیات بر ذات یا حمل ذات بر ذاتیات مانند «الانسان حیوان» در اینجا وجود بالذات برای هر دو است یعنی در اینجا واسطه ای نیست بلکه آن وجودی که انسان را موجود کرد، همان است که حیوان را موجود کرده است.

3. موضوع عرض باشد و محمول ذات یا ذاتی باشد یعنی حمل ذات یا ذاتیات بر عرضیات مانند «الکاتب زید» در اینجا وجود بالاصاله برای محمول است و بالعرض برای موضوع است.

4. موضوع و محمول هر دو عرض باشند یعنی حمل عرضیات بر عرضیات مانند «الکاتب ضاحک» در اینجا وجود بالذات برای هیچکدام از موضوع و محمول نیست بلکه برای زید است که در قضیه ذکر نشده و این وجود هم برای موضوع و هم برای محمول بالعرض است.

ترجمه و شرح متن :

و اگر این اشکال در قلب تو خُلُجان و جریان پیدا کرد، پس بدان که فرق ثابت است بین اتحادی که مناط تحقق حمل در ظرف خارج باشد و اتحادی که مناط تحقق حمل در ظرف ذهن باشد.

پس اگر اتحادِ در ظرف خارج را بخواهیم لحاظ کنیم، یک وجود بیشتر نداریم که یکی از چهار فرضی که گفتیم محقق می شود این مناطِ اتحاد در خارج است یعنی یک وجود داریم که یا بالذات برای هر دو (موضوع و محمول) است یا بالعرض برای هر دو است یا بالتفریق یعنی یکی بالذات است و دیگری بالعرض است.

پس این وجود یا برای موضوع بالذات است و برای محمول بالعرض مانند حمل عرضیات بر ذاتیات یا برای هر دو بالذات است مانند حمل ذاتیات بر موضوعاتی که این موضوعات اینچنین صفتی دارند که آن محمولات، ذاتیات آنها (موضوعات) هستند و یا برعکس حالت اول است یعنی برای موضوع بالعرض است و برای محمول بالذات مانند حمل ذاتیات بر عرضیات و یا اینکه برای هر دو بالعرض است مانند حمل عرضیات بر عرضیات.

برهانه: ان الماهيات بحسب ذواتها الماهوية مع عزل النظر عن الوجود لا يصدق شي‌ءٌ منها علي شي‌ء آخر منها، و لاينتزع منه اذ كلّ ماهية بحسب هذا الاعتبار نفسها بالحمل الاولي بعد ان تلاحظ مغايرة ما و لا يكون غيرها بذلك الحمل فالانسان حيوان ناطق او بشر بذلك الحمل و لا يكون حيوانا ولا ناطقا.

از اینجا مصنف وارد حالت دوم می شوند یعنی اینکه ظرف ذهن را ملاحظه کینم.

ماهیات را به ذهن می آوریم و آنها را از وجود جدا می کنیم و با قطع نظر از وجود ماهیات را رسیدگی می کنیم سپس می یابیم که این ماهیات با هم غیرمرتبط و متعدداند یعنی اگر در خارج زید و کاتب یکی بودند در ذهن اینچنین نیست بلکه دو شیء جدا هستند حال اگر بخواهیم بین آنها ربط ایجاد کنیم باید با واسطه وجود ربط و اتحاد ایجاد کنیم.

پس در خارج یک وجود بیشتر نداریم که یا این وجود برای موضوع ومحمول بالذات است یا بالعرض یا برای یکی بالذات و برای دیگری بالعرض.

پس روشن شد که اتحاد از ناحیه وجود است و تغایر از ناحیه ماهیت.

مصنف برای اینکه بیان کنند که ماهیات متعدد هستند و متغایراند، اینگونه بیان می کنند که هر ماهیتی خودش است وغیر خودش نیست.

البته در حمل اوّلی، حمل شیء بر خود شیء است در نتیجه موضوع و محمول یکی می شوند.

ادامه بحث را در جلسه آینده بیان می کنیم.


[1] مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس طهرانی، علی بن عبدالله زنونی، ج2، ص149.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo