< فهرست دروس

درس رساله وجود - استاد حشمت پور

استاد حشمت پور

94/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : برهانی قوی الارکان بر توحیدِ اصلِ حقیقتِ وجود و بیان شبهه ابن کمونه و پاسخ به آن/ 5.تذکرة توحیدیة/ رسالة فی الوجود الرابط.

خلاصه جلسه قبل : بیانی که ما داشتیم این بود که اگر معنایی را بر مصداقی حمل کنیم باید وجودِ آن مصداق، وجود این معنا هم باشد یعنی باید بین مصداق و معنا اتحاد در وجود باشد و این خاصیت هر حمل شایعی است و همچنین گفتیم اگر دو مصداق را مورد توجه قرار دهیم و معنایی را بر هر دو مصداق حمل کنیم نشان می دهد که وجودِ این معنا و وجودِ این دو مصداق مشترک است و به عبارت دیگر حملِ معنایی بر دو مصداق دلالت می کند بر اینکه در این دو مصداق معنای مشترکی وجود دارد که این اشتراک، باعث صحت حمل می شود.

[5] تذكرة توحيديه : و من هذا البرهان يتذكّر اللبيب العاقل ببرهان قويم الاركان علي توحيد اصل حقيقة الوجود الذي هو قرّة اعين الموحّدين، و منه يستفاد و عليه يتفرّع مقاصد عالية من العلم الالهي و الفن الربوبي.[1]

مصنف در اینجا می خواهند اصل وحدت وجود را اثبات کنند به این بیان که اگر وجود را بر ممکنات حمل کنیم در حالی که آن را بر خدا نیز حمل می کنیم لازم می آید که خدا با ممکنات اشتراک در وجود داشته باشد و در نتیجه باید ما به الامتیازی داشته باشد که از ممکنات جد ا شود و این موجب ترکیب می شود لذا باید بگوییم خدا موجود است و بقیه موجود نیستند و فقط حاکی از وجوداند.

برهانی بر توحید واجب الوجود : برهان خلف (مرکب از قیاس اقترانی شرطی و قیاس استثنایی)

مطلوب : واجب الوجود باید یکی باشد.

قیاس اقترانی شرطی

مقدمه اول : اگر واجب الوجود یکی نباشد، لازم می آید که دو یا چند واجب الوجود داشته باشیم و در نتیجه لفظ واجب الوجود بر همه ی آنها حمل می شود.

مقدمه دوم : هر دو امری که موضوع برای محمولی واحد باشند، مرکب اند چون در آن محمول شریک اند یعنی هر کدام از آن دو، مرکب از ما به الاشتراک (که لازمه ی حمل محمول واحد بر آن دو است) و مابه الافتراق (که لازمه دو تا بودن است) هستند.

نتیجه : اگر واجب الوجود یکی نباشد لازم می آید که واجب الوجود مرکب باشد.

قیاس استثنایی با رفع تالی

مقدمه اول : اگر واجب الوجود یکی نباشد لازم می آید که واجب الوجود مرکب باشد.

مقدمه دوم : لکن هذا خلف و واجب الوجود نمی تواند مرکب باشد چون مرکب محتاج به اجزایش است و احتیاج به اجزاء با وجوبِ وجود (عدم افتقار) ناسازگار است.

نتیجه : واجب الوجود یکی است. (توحید)

دقت شود که در برهان خلف، با ابطالِ نقیضِ مطلوب به مطلوب می رسیم.

توضیح استدلال با بیان استاد :

اگر ما دو خدا داشته باشیم لازم می آید که هر دو در وجوبِ وجود یا اصل وجود مشترک باشند و باید در چیزی نیز امتیاز و افتراق داشته باشند تا تعدد درست شود و اگر اشتراک از هر دو باشد لازم می آید که هر دو مرکب باشند و اگر امتیاز از یکی باشد آن یکی مرکب است در صورت اول هر دو دارای نقص هستند و نمی توانند واجب الوجود باشند و در صورت دوم نیز آنکه بسیط است، خداست پس در نتیجه وجودِ دو خدا محال است و این برهانی است بر توحید خدا.

شبهه ابن کمونه :

ابن کمونه شبهه ای در باب توحید دارد که علما زحمت کشیده اند و آن را از جهاتی مختلف رد کرده اند و حتی بعضی گفته اند که شیطان این شبهه را به ابن کمونه القاء کرده است و این حرف درستی است بلکه خیلی کلی تر است و هر شبهه ای از ناحیه شیطان است چه در زمینه نظر که باعث پیشرفت علم می شود و چه در زمینه عمل به طریق وسواس کردن که موجب مقاومت نفس انسان می شود و ما باید از این موضوع بهترین استفاده را کنیم.

ابن کمونه اشکال کرده که چه اشکالی دارد که دو خدا داشته باشیم و هر دو به تمام ذات از هم جدا باشند و واجب الوجود فقط به عنوان یک معنا بر آن دو حمل شود نه به عنوان ذات تا مجبور شویم بگوییم که احتیاج به اشتراک و افتراق دارد و ترکیب از ما به الاشتراک و ما به الامتیاز پیش بیاید.

پس در نتیجه واجب الوجود بودن به عنوان معنایی خارج از ذات بر دو شیء متباین حمل می شود و ترکیبی پیش نمی آید و هر دو بی نهایت هستند یعنی هر دو ذاتا متفاوت اند و هریک به تمام ذات از هم جدا هستند مانند اینکه بگوییم یک شجر بی نهایت داریم و یک حجر بی نهایت البته آن دو مادی نیستند و معنای وجودی که بر هر دو حمل می شود متفاوت است و فقط لفظشان یکی است هر کدام ذاتی دارند جدای از دیگری و هر دو بی نهایت اند و هیچ اشتراکی با یکدیگر ندارند یعنی وجود مفهومی است که از این دو ذات حکایت می کند و اسمی است که بر آن دو اطلاق می شود.

دقت شود که ابن کمونه سعی می کند که تالی فاسد استدلال قبل را از بین ببرد یعنی سعی در نفی مقدمه دوم قیاس اقترانی شرطی فوق الذکر دارد.

جوابی به شبهه ابن کمونه :

قیاس استثنایی با رفع تالی

مقدمه اول : اگر مدعای ابن کمونه صحیح باشد (یعنی اگر بتوان لفظ واجب الوجود را بر دو شیء متباین بتمام ذات حمل کرد) لازم می آید که بتوان هر شیئی را بر هر شیئی حمل کرد چون حمل یک شیء واحد بر متباینات و متبایناب بر متباینات بنابر گفته ابن کمونه صحیح است.

مقدمه دوم : لکن نمی توان هر چیزی را بر هر چیزی حمل کرد و حمل متباینات بر یکدیگر بالوجدان صحیح نیست.

نتیجه : مدعای ابن کمونه صحیح نیست و حمل نیاز به اشتراک موضوع و محمول دارد و اگر چند موضوع داشتیم آنها نیز در امری واحد مشترک اند که آن امر واحد سبب صحتِ حملِ محمول بر آن دو شده است.

بیان استدلال طبق توضیح استاد :

ما لفظ وجود را بر هر دو حمل کرده ایم و اگر یک معنا را بر دو موضوع حمل کردیم این دو موضوع، موضوعِ محمولِ واحد نمی شوند مگر اینکه در این معنای واحد متحد باشند یعنی ذات هر دوی آنها یک چیز واحد را دارا است تا بتواند بر آن دو معنایی واحد حمل شود بعبارت دیگر نمی توان لفظ و معنایی واحد را بر دو چیز متباین حمل کنیم و حتما باید یک اشتراکی بین آن دو وجود داشته باشد والا لازم می آید که بتوان هر چیزی را بر هر چیزی حمل کرد پس باید بین موضوع و محمول مناسبت باشد و در مثال ما که این محمول، دو موضوع دارد این نشان می دهد که این دو موضوع یک وجه اشتراکی دارند و دوباره باید ما به الامتیاز نیز داشته باشند و دوباره اشکال ترکیب برمی گردد.

یعنی وقتی معنای واحدی بر دو موضوع حمل می شود این محمول باید با هر دو موضوع ارتباطی داشته باشد پس هر دو موضوع باید وجه مشترکی داشته باشند که موجب ارتباط موضوع و محمول شود. و وقتی وجه مشترکی داشتند باید ما به الامتیازی نیز داشته باشند تا از یکدیگر جدا شوند و یک چیز نباشند و وقتی هم ما به الامتیاز و هم ما به الاشتراک داشتند مرکب از هر دو امر می شوند.

ترجمه و شرح متن :

یک مطلب تذکری که می توان از آن توحید را استفاده کرد.

و از این برهان دانشمند عاقل می تواند به برهانی قویم الارکان برسد که توحید اصل وجود را ثابت کند.

ادامه بحث را در جلسه آینده بررسی خواهیم کرد.


[1] مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس طهرانی، علی بن عبدالله زنونی، ج2، ص150.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo