< فهرست دروس

درس رساله وجود - استاد حشمت پور

94/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : ادامه بیان معنای دوم وجود رابطی/ 6.المعنی الثانی للوجود الرابطی/ رسالة فی الوجود الرابط.
خلاصه جلسه قبل : بحثمان در معانی وجود رابط بود معنای اول را مفصلا مطرح کردیم و اکنون در حال بررسی معنای دوم هستیم و گفتیم که معنای دوم با ملاحظه چند امر به وجود می آید این امور عبارت بودند از تصور موضوع و محمول و نسبت و بعد از این تصورات ثلاث حکم به ثبوت محمول برای موضوع و بعد از این امور ملاحظه شده امر واحد بسیطی که حکایت از این امور می کند را به دست می آوریم که همان وجود رابطی است که به دنبالش هستیم.
فاذن مناط الحمل باطلاقه هو اتحاد المحمول مع الموضوع في خارج ظرف الانعقاد.[1]
و اتحاد موضوع و محمول را اینگونه معنا کردیم که معنای مصدری منتزع از محمول ثابت است برای این موضوع که به سه قسم تقسیم شد و در تمام این سه قسم معنای مصدری که از محمول انتزاع شده بود قائم به موضوع بود.
پس مناط حمل این است که بین موضوع و محمول اتحاد باشد تا حملی صورت پذیرد. پس هر جا اتحاد بود حمل جایز است.
نکته : صحت حمل مقتضی اتحاد خارجی نیست یعنی حمل متوقف بر اتحاد خارجی نیست بلکه صدق و کذب متوقف بر اتحاد خارجی است و اینکه می گوییم مناط حمل اتحاد است اتحاد ذهنی کافی است.
ترجمه و شرح متن :
مناط حمل مطلقا از هر کدام از سه قسم که باشد این است که در خارج اتحادی باشد و موضوع و محمول در خارج متحد باشند (دقت شود که اگر اتحاد خارجی نبود، حمل صحیح است ولی حکایت از خارج صحیح نیست در نتیجه قضیه کاذب می شود.)
و ملاحظة عنوان الموضوع و مفهوم المحمول و اعتبار النسبة ليس علي ايّ وجه اتّفق بل علي وجه انها حاكية عما يطابقها في خارج ظرف الانعقاد الذي هو ظرف الاتحاد،
ایشان می فرمایند اینکه گفتیم باید موضوع و محمول و نسبت ملاحظه شود، منظورمان این بود که باید این تصورات حاکی از خارج باشند که اگر حکایتشان درست بود، قضیه صادق می شود و الا کاذب می شود یعنی زیدی که موضوع قضیه است حاکی از زیدی است که در خارج است. پس ملاحظه این سه به عنوان این است که حاکی از خارج اند و به نفس موضوع و محمول و نسبت کاری نداریم.
دقت شود که این حکایت در قضایای کاذب نیز موجود است البته این حکایت ناصحیح است و واقع مخالف با قضیه است یعنی قائل فرض می کند که اینها در خارج اینگونه اند در حالی که در خارج اینچنین نیست.
ترجمه و شرح متن:
و ملاحظه کردن این سه مورد به هر صورتی که شد، نیست. بلکه این سه امر باید طوری در نظر گرفته شوند که حاکی از خارج باشند.
ایشان ذهن را ظرف انعقاد می نامند و خارج را ظرف اتحاد می نامند و ما قضیه را در ذهن می سازیم و این سه عنوان را در ذهن به گونه ای تصور می کنیم که حاکی از خارج باشند.
پس نتیجه این شد که ما این امور حاکیه را لحاظ می کنیم نه نفس این امور را.
فتلك الامور المفصّلة حاكية عن امر مجمل هو الوجود الذي هو ما به الاتحاد في ظرف الاتحاد، ولكن كل واحد منها يحكي عنه باعتبار جهة فيه يخصّ بحكاية هذا الواحد بعينه. و لا يمكن حكاية واحد آخر عنه بتلك الجهة،
این چهار چیز یعنی تصور موضوع و محمول و نسبت حکمیه و حکم اینها امر واحدی را می سازند که آن امر واحد وجود رابط به معنای دوم است.
بعد مصنف این مطلب را بیان می کنند که بین هر کدام از این امور سه گانه (موضوع و محمول و نسبت) و خارج باید مناسبتی باشد.
مدعی : در هر حکایتی باید رابطه ای بین حاکی و محکی باشد.
استدلال : قیاس استثنایی با رفع تالی
مقدمه اول : اگر وجودِ رابطه ای بین حاکی و محکی ضروری نباشد، لازم می آید که هر شیئی (صورت ذهنی) بتواند از شیء دیگری (موجود خارجی) حکایت کند.
مقدمه دوم : ولی بالوجدان چنین چیزی واقع نیست و هر تصوری نمی تواند از هر چه که در خارج است حکایت کند.
نتیجه : بین حاکی و محکی باید ارتباطی برقرار باشد تا حاکی بتواند از محکی حکایت کند.
بیان استدلال طبق توضیح استاد :
در هر حکایتی باید رابطه ای بین حاکی و محکی باشد و الا لازم می آید که هر تصوری بتواند از هر چیزی حکایت کند. پس در آن وجود خارجی معنایی است که موضوع می توانداز آن حکایت کند و معنای دیگری دارد که با محمول می توان به آن اشاره کرد و خصوصیت دیگری دارد که می توان با نسبت از آن حکایت کرد.
ترجمه وشرح متن :
و این امور جدای از هم (این سه تصور یا این سه تصور همراه با حکم) حاکی هستند از امر مجملی که آن امر مجمل وجود در ظرف اتحاد یعنی خارج است و این وجود خارجی زید خالی یا عالم خالی یا نسبت خالی نیست بلکه یک چیز است و با تحلیل ذهن به چند چیز تبدیل می شود.
ولی هر کدام از این امور سه گانه حکایت می کنند از آن امر مجمل خارجی به اعتبار جهتی که در هر کدام از اینهاست که اختصاص دارد این جهت، به هر کدام از این سه مورد یعنی در وجود خارجی جهتی است که فقط می تواند موضوع از آن حکایت کند و جهت دیگری است که فقط محمول می تواند از آن حکایت کند و جهت ثالثی است که فقط نسبت می تواند از آن حکایت کند.
پس هر کدام از این سه امر، حیث خاصی در این امر خارجی دارند و بخاطر این حیث خاص، از آن موجود خارجی حکایت می کنند که آن امرِ دیگر، نمی تواند از آن حکایت کند. پس ما در هر امر خارجی سه حیث را می بینیم و از هر حیث با لفظی تعبیر می کنیم.


[1] مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس طهرانی، علی بن عبدالله زنونی، ج2، ص154.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo