درس شوارق - استاد حشمت پور
91/12/16
بسم الله الرحمن الرحیم
خادم هاي قوه اي غاذيه :
بحث درغاذيه داشتيم كه گفته شد چهار قوه غاذيه را خدمت مي كند تا تغذيه انجام شود، سه قوه از اين قوا بيان شد كه عبارتند از : جاذبه، ماسكه وهاضمه.4. قوه اي دافعه : اجزاي زايد غذا كه قابليت براي غذا شدن ندارد وبه براي توليد مثل هم به كار نمي رود بايد توسط قوه اي دافعه از بدن خارج شود تا هم جا براي ورد غذاي بعدي باز شود وهم غذاي مانده در بدن فاسد نشود كه بدن را فاسد نمايد.
به بيان ديگر قوه اي دافعه بايد اجزاي غليظ وكثيف غذا را كه زايد است از بدن خارج كند تا فاسد نشود وموجب فساد بدن نگردد وجا هم براي غذاي بعدي باز شود.تمام اعضاي بدن دافعه دارد كه مازاد بر غذا را دفع مي كند، به اين صورت كه غذاي مانده وزايد يا مي آيد دوباره وارد معده مي شود واز آنجا دفع مي شود ويا از طريق بدن وادرار دفع مي گردد.نكته : دربعض اعضا اين قواي چهار گانه مضاعف است مثلاً دوتا دافعه و دوتا هاضمه در آن وجود دارد؛ چنانچه در معده چنين است چهار تا قوه براي تغذيه اي اعضاي ديگر در آن وجود دارد وچهار قوه براي تغذيه اي خودش، شايد دركبد هم اين قوا مضاعف باشد چهار قوه براي تغذيه اعضاي ديگر وچهار قوه براي تغذيه اي خودش.
فرق بين نمو وسمين : نمو وچاقي دوتا فرق دارد؛ يكي اينكه درنمو براي بدن دراقطار سه گانه زياده حاصل مي شود، به نسبت طبيعي، امّا درچاقي رشد دراقطار سه گانه نيست، بلكه درطول ويا عرض ويا هردو زياده حاصل مي شود وگاهي هم حصول زياده به نسبت طبيعي نيست، وديگر اينكه در نمو اجزاي اصليه بدن كه از مني متولد مي شود يعني استخوان، عصب وباط، رشد مي كند امّا در چاقي اجزاي فرعيه اي بدن كه از خون متولد مي شود مثل پي، گوشت وچربي، رشد مي كند.
مقابل نموذبول است؛ نمو رشد و زياده دراقطار ثلاثه است به تناسب خاص وطبيعي ودرسن رشد، ولي ذبول آن است كه درسن رشد زياده در اقطار ثلاثه حاصل نشود. هزال درمقابل سمين است؛ همان گونه كه سمين رشد درطول وعرض است به صورت غيرطبيعي هزال هم عدم زياده درطول وعرض است به صورت غير طبيعي.اشكال : قوه اي مصوّره كه وجود آن ادعا شد، نداريم؛ چرا كه كارهاي كه به آن نسبت داده مي شود عقلا ومهندسين را به حيرت وا مي دارد وچنين كار هاي نمي تواند از قوه اي بدن وشعور صادر شود.
جواب : قوه اي مصوّره تحت تسخير فاعل ذي شعور فعاليت مي كند ولذا مي تواند كارهاي مذكور را انجام دهد.
متن : و الدّافعة و هى الّتي يدفع ما لا يصلح من ( بيان ما ) اجزاء الغذاء لصيرورته ( متعلق لايصلح ) غذاء لغلظته ( ما ) و كثافته فيفصل ( از عضو جدا مي شود ) و يضيق المكان و يمنع الغذاء الوارد عن الوصول الى الاعضاء و يفسد و يفسد البدن لا محالة ( درصورت كه دفع صورت نيگيرد ) و قد يتضاعف هذه القوى لبعض الاعضاء فان هذا القوى الاربع يكون للمعدة بالنسبة الى غذاء جميع البدن ، ولها ( معده ) أيضا ( علاوه برچهار قواي كه براي غذاي جميع بدن است ) هذه القوى ( قواي اربع ) لغذائها ( معده ) خاصّة. و النموّ و هى زيادة فى الاعضاء الأصليّة ( عظم، عصب ورباط ) كما عرفت ( ص504، س4 ) غير السَّمْن ( چاقي ) فانه زيادة فى الاعضاء المتولّدة من الدّم كاللّحم و الشحم و السَّمَن ( چربي ) و المصوّرة و هى الثّالثة من القوى المولدة كما عرفت ( ص505، س4 ) عندى باطلة (1) لاستحالة صدور هذه الافعال المحكمة ( حكيمانه ) المركبة ( تودرتو ) عن قوة بسيطة ليس لها شعور اصلا ( يعني اين قوه بي شعور است پس نمي تواند كار حكيمانه انجام دهد وبسيط است پس نمي تواند مكار مركب انجام دهد ) اشارة الى ما ذكره الامام على ما فى شرح المقصود و هو ان العقل قاطع بامتناع صدور هذه الافعال المختلفة و التركيبات العجيبة الدالة على غاية القدرة و الحكمة عن قوّة بسيطة ( متعلق امتناع ) ليس لها شعور اصلا
