< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

رويت در آينه :خواجه در ابصار قول به خروج شعاع را انتخاب نمود، كه شعاع از چشم خارج مي شود وبه مرئي مي رسد وما در اتنهاي شعاع مرئي را مي بينيم، نه اينكه چيزي از بيرون در چشم ما بيايد ورويت صورت بگيرد.وقت كه انسان چيزي را در آينه مي بيند به اين صورت است كه شعاع از چشم انسان خارج مي شود وبه آينه مي رسد و از آن منعكس مي شود وبه شيء مرئي مي رسد وشي در انتهاي شعاع انعكاسي ديده مي شود، در صورت چنين اتفاق مي افتد كه هم انسان وهم شيء مرئي در مقابل آينه ويا جسم صيقلي باشد، در علم مناظر ومرايا براي اين اينكه در مقابل بودن را بيان نمايد فرض مي كند كه زاويه اي شعاع وزاويه اي انعكاس مساوي باشد.

توضيح مطلب : فرض مي كنيم كه سطح آينه « ج د » باشد و‌« ا » حدقه اي چشم باشد و « ب » مرئي در سطح آينه باشد و « ه » مرئي نهايي باشد يعني شي بيروني كه صورت آن را در آينه مي بينيم. باتوجه به اين فرض شعاع كه از حدقه يعني « ا » خارج مي شود به « ب » مي رسد و از آن منعكس مي شود وبه « ه » مي رسد، در اين جا است كه ما شي را مي بينيم، ولي گمان مي كنيم كه شي در آينه است.

باتوجه به فرض بالا سه تا زاويه داريم؛ يكي زاويه اي شعاع كه زاويه « ا ب ج » باشد، ديگري زاويه اي انعكاس كه « ه ب د » است وسومي زاويه اي « ا ب ه » آنچه كه مهم است تساوي زاويه شعاع وزاويه اي انعكاس است، كه هم بيان كننده اي شرط تقابل مرئي ورائي با آينه است وهم در توجيه وارونه ديده شدن شيء در آينه وهم درعمق ديدن شدن شيء از اين طريق توجه مي شود، بعبارت ديگر براي توجيه وارونه ديدن شيء در آينه و در عمق ديده شدن آن از تساوي زاويه اي شعاع وزاويه اي انعكاس استفاده مي بريم.زاويه اي سوّم يعني زاويه اي « ا ب ه » گاهي صفر مي شود و اين درصورتي است كه انسان بخواهد خودش را در آينه ببيند، در اين صورت خط شعاع وخط انعكاس بر هم منطبق مي شوند، امّا تساوي زاويه اي شعاع وزاويه اي انعكاس در صورت باقي است، وقت كه انسان خودش را در آينه مي بيند هر دو زاويه اي شعاع وزاويه اي انعكاس زاويه اي قائمه يعي 180درجه است.

متن : و اذا عرفت على مختار المصنف ان الابصار بخروج الشعاع من البصر الواقع على المبصر فان انعكس‌ ذلك الشعاع من المبصر و ذلك اذا كان المبصر صقيلا كالمرآة و ( عطف بركان ) وقع ( انعكاس ) على مقابل ( مرئي ) يكون وضعه ( مقابل ) من ( نسبت ) ذلك الصقيل كوضع الصقيل مما خرج منه الشعاع لان زاوية الانعكاس كزاوية الشعاع و ليكن ( دررياضي : فرض كن ) لتصوير الانعكاس نفرض « ا » الحدقة و « ج د » سطح الما و« ب » هو المرئى من ذلك السّطح و « ه » ( كه مرئي نهايي است ) مقابل المرئى ( مرئي من ذلك السطح ) بحيث يكون وضعه ( مقابل ) كوضعه من ( نسبت به ) الحدقة ف « ا ب » هو الخط الشعاعى النافذ الى المرئى و« ه ب » هو الشعاع المنعكس و زاوية « ا ب ج » هى زاوية الشعاع على سطح المرئى ( جسم صيقلي، آينه ) من جانب « ج » و زاوية « ه‌ب‌د » زاوية الانعكاس عليه ( سطح مرئي ) من جانب « د » و هى ( زاويه اي انعكاس ) مساوية للزاوية الاولى ( زاويه اي شعاع ) على ما ذكروا فى المناظر ( علم مرايا ومناظر ) و لمّا تساوتا ( زاويه اي شعاع وزاويه اي انعكاس ) وجب ان يتساوى ( چرا كه اگر شي واحد به دومساوي اضافه شود تساوي از بين نمي رود ) أيضا زاويتا « ا ب د و ه ب ج » و اما زاوية « اب‌ه » فهى الواقعة بين خطى الشعاع النافذ ( كه از چشم بيرون آمده ) و المنعكس و قد ينتفى هذه الزاوية ( وقت كه انسان خودش را در آينه مي بيند )كما اذا كان الخط النافذ قائما ( يعني عمود شود ) على سطح المرئى فينطبق عليه الخط المنعكس هذا

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo