< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

توجيه دوبيني يك شي :

واعلم ... : بعد از اينكه خواجه قول به خروج شعاع در ابصار را قبول نمود، به بيان رؤيت در مرات پر داخت ولاهيجي در سه مورد قول خواجه را تكميل نمود؛ در رويت شيء متنكساً، در شكست نور ودر بزرگ ديده شدن شيء در نزديك وكوچك تر ديده شدن شيء در فاصله اي دور.

آنچه كه در باب مرايا ومناظر است؛ مثل مباحث مذكور با قول به خروج شعاع بهتر بيان مي شود، هرچند كه با مذهب انطباع هم قابل بيان است.بنابر قول به خروج شعاع خطوط ومخروط واقعي داريم وبا آن مباحث مذكور را توجيه مي كنيم، امّا بر قول به انطباع با خطوط ومخروط وهمي مباحث فوق را توجيه مي نماييم. پس با اين مبنا هم مباحث مذكور قابل توجيه اند هرچند كه با قول به خروج شعاع بهتر وراحت تر توجيه مي شود.

توجيه دوبيني يك شيء :

برا توجيه دوبيني يك شيء نبابر مذهب خروج شعاع وبنا بر قول به انطباع ابتدا يك بيني را بيان مي كنيم آنگاه به توجيه دو بيني مي پردازيم.

توجيه يك بيني ودوبيني بنا بر قول به خروج شعاع:

بنابر مذهب خروج شعاع نوروشعاع مخروطي شكل از چشم ما خارج مي شود، كه راس آن درچشم ما است وقاعده اي مخروط روي شيء مرئي مي افتد، وما در قاعده اي مخروط شيء را مي بينيم.خطوط كه بصورت مخروط از چشم ما خارج مي شود همه رائي است وبه تعبير بهتر واسط اي رؤيت است، حال باصره اي ما با كدام يك از آنها رويت ويا بهتر رويت مي كند؟ آن خط كه سهم است ولذا آنجاي كه سهم روي آن مي افتد كاملاً ديده مي شود.

سهم : خط فرضي كه از راس مخروط به مركز قاعده اي آن عمود مي شود سهم است.

بنابر قول به خروج شعاع دوتا مخروط از چشم ما خارج مي شود، يكي از چشم چپ وديگري از چشم راست وطبعاً دوتا سهم دارد، ولي اين دوخروط چون بهم مي پيچيد وبه مرئي مي رسد، ما يك شيء مي بينيم.اگر چنانچه مرضي عارض شود ودوتا مخروط ودرنتيجه دوتا سهم نتوانست بهم بپيچد ما شيء را دوتا مي بينيم.

ان قلت : دوتا سهم مخروط بهم نمي پيچد؛ چرا كه دوتا مخروط داريم وسهم دوتا مخروط يكي نمي شود. پس بهتر است بگوييم محل وقوع دوتا سهم يكي مي شود.

قلت : دوتا سهم يكي مي شود چرا كه دوتا مخروط بهم مي پيچد، ولذا سهم شان هم بهم مي پيچد، امّا اگر قبول نكنيم كه دوتا سهم يكي شود، موقع شان هم يكي نخواهد شد چرا كه موقع سهم نقطه است ووقت كه دوتا سهم داشته دردونقطه واقع خواهد شد، نه دريك نقطه. پس بهتر است بگوييم كه خود دوتا سهم بهم مي پيچد ويكي مي شود.

توجيه يك بيني ودوبيني بنابر مذهب انطباع :

بنابر مذهب انطباع شبح وارد چشم ما مي شود، به اين صورت كه دوتا مخروط وهمي خارج از چشم داريم كه از طريق آن يك شبح وارد چشم راست ويك شبح هم وارد چشم چپ مي شود ودرطوبت جليديه ـ كه مايع غليظ تگرگ مانند است ـ منعكس مي گردد، از انتهاي تخم چشم هم دوعصب مجوف مخروط مانند به حس مشترك وصل است، اين دوعصب در قسمت پيشاني هم ديگر را قطع مي كند، كه به ملتقي العصبتين گفته مي شود، ودر آن قوه اي باصره وجود دارد ولذا دوشبح كه در ملتقي العصبتين رسيد قوه ي باصره كي مي بيند، امّا اگر مرض عارض گردد وقوه باصره اضطراب پيدا نمايد، بنحوي كه وارد عصب مجوف شود وبرگردد به ملتقي العصبتين در اين جا دو بيني اتفاق مي افتد؛ چرا كه قبل از ورد شبح به ملتقي العصبتين آنرا مي بيند وچون دوشبح داريم دوتا ديده مي شود.

متن : و اعلم انّ هذه الاحكام ( رويت در آينه، شكست نور و.../ اسم ان ) و امثالها من مسائل علم المناظر ( خبر ان :) و ان كانت على القول بخروج الشعاع اظهر لكن لا يتوقف عليه ( خروج شعاع ) كما يميل إليه ( توقف ) كلام شارحى المقاصد و المواقف بل تجرى على مذهب الانطباع أيضا كما صرّح به صاحب المواقف فان هذه الاوضاع ( اوضاع كه درقول به خروج شعاع تبيين كرديم ) ممّا لا بد منه و ان كانت الخطوط و المخروط متوهّمة. و ان عرض تعدد السهمين ( يعني دوسهم بهم نپيچد ) تعدد المرئى‌ قال اصحاب الشعاع يجب ان يلتفّ ( بهم بپيچد ) المخروطان عند الخروج من العينين بحيث يتحدّ سهما هما ( دومخروط ) حتى يرى الشي‌ء الواحد واحدا فان عرض عارض يمنع عن التفافهما ( دومخروط ) كذلك ( بحيث كه يتحد سهماهما ) بل تعدد السهمان و اى الشي‌ء الواحد شيئين لان قوّة النور فى سهم المخروط. و من توهّم انّ اتحاد سهمى المخروطين غير ممكن بل الصواب ان يقال باتحاد موقعى السّهمين و تعدّدهما ( دوموقع ) فقد غفل عن قيد الالتفات ( التفاف مخروط ) و ما زعمه صوابا فهو خطاء لان اتحاد الموقعين مع تعدد السّهمين انّما يكفى فى رؤية الشي‌ء واحدا لو كان المرئى نقطة منه ( شيء ) و أمّا اذا كان المرئى ذلك الشي‌ء كلّه فلا يكفى ذلك ( اتحاد موقعين ) فليتدبّر و امّا اصحاب الانطباع فقالوا ان شبح المبصر أوّل ما ينطبع انّما ينطبع فى الرطوبة الجليدية لكن الابصار لا يكون عندها و الّا لكان الشي‌ء الواحد يرى شيئين لانّ له ( رائي ) فى الجليدتين شبحين كما اذا لمس باليدين كان لمتعين بل هذا الشبح ( دوشبح كه وارد جليديه شده اند ) يتأدى ( فرستاده مي شود ) فى العقبين المجوّفتين الى ملتقاهما على هيئة الصّليب

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo